حالا بیش از چند صد سال از زمانی که مالکیت برجهای کبوتر را به عنوان یک پشتوانه مالی محکم پشت قباله نوعروسان مینوشتند، گذشته است.
باغ گلهای اصفهان گل سرسبد فضاهای سبز شهری است که با رویکردی چندگانه میتواند علاوه بر جدابیتهای گردشگری شهر اصفهان، سهم مهمی در تحقیق و رشد گونههای مختلف گیاهی داشته باشد.
فضلالله دهش ملقب به عطاءالملک، زاده اردیبهشت 1240 در اصفهان بود. او پس از تحصیل صنایع در دانشگاه بمبئی، به ایران بازگشت و پس از سفری که به منچستر انگستان داشت، اولین کارخانه نساجی در اصفهان را با نام «کارخانه وطن» راهاندازی کرد.
گردش و رفتوآمد امرا و درباریان و شاهزادگان سلطنتی عهد صفوی در چهارباغ، بیشتر به صورت سواره انجام میشده است.
«تونی هوانسیان» از ارامنه فریدن اصفهان، در جوانی با دوربین عکاسی یک بازرگان آلمانی به نام «گایر» که نزدش کار میکرد، تجربیاتی کسب کرد و موفق شد به دربار ظلالسلطان راه یابد و عکسهایی از خانواده این پادشاه قاجاری ثبت کند.
چهارباغ اصفهان تا همین چند دهه پیش پررونقترین خیابان شهر بود؛ نه محلی برای گذر که محلی برای ماندن و دیدارها. هر قشری از جامعه پاتوقهای خودش را در چهارباغ داشت. اهالی فرهنگ و هنر هم پاتوقهای روشنفکرانه خودشان را در چهارباغ برپا میکردند.
تا یکصدسال پیش، گلسرخ اصفهان شهرتی جهانگیر داشته است. تا بدانجا که گردشگری چون «پیرلوتی» رنج سفر از شانزهلیزه تا چهارباغ را به جان میخرد و راهی اصفهان میشود.
«مریت هاکس» نویسنده و روزنامهنگار آمریکایی است که در دوره رضاخان به ایران سفر کرده و از شهرهای بوشهر، شیراز، اصفهان، یزد، کرمان، قم، تهران و شمال ایران بازدید کرده است.
پس از درگذشت علیرضا عباسی، هیچ استادی که بتواند کتیبههای خط ثلث مسجدجامع عباسی را به اتمام برساند، وجود نداشت. بنابراین شاهعباس، عبدالباقی تبریزی، یکی از شاگردان علیرضا عباسی را از بغداد به اصفهان فراخواند.
در سفرنامه شاردن، سیاح فرانسوی، آمده است: «هنگامی که در ساخت مسجدجامع عباسی با کمبود سنگ مرمر مواجه شدند، شاه عباس دستور میدهد این کمبود را با برداشتن سنگهای مسجدجامع عتیق جبران و سنگ مسجد را تامین کنند.
نقاشی های سقف یکی از اتاق های تالار شمالی کاخ چهلستون با بقیه فرق دارد. داستان این اتاق آن طور که میگویند، به مسافری مربوط است که یک شب مهمان این اتاق بود؛ هرچند که در اینباره روایتهای متفاوتی وجود دارد.
هزارویكصدوهجده زهجرت نبوی گذشته بود كه آتش به چلستون افتاد شاه سلطان حسین، آخرین پادشاه صفوی، به قضا و قدر الهی بسیار اعتقاد داشت و هر اتفاقی را خواست و اراده خداوند میدانست.