پس از درگذشت علیرضا عباسی، هیچ استادی که بتواند کتیبههای خط ثلث مسجدجامع عباسی را به اتمام برساند، وجود نداشت. بنابراین شاهعباس، عبدالباقی تبریزی، یکی از شاگردان علیرضا عباسی را از بغداد به اصفهان فراخواند.
در سفرنامه شاردن، سیاح فرانسوی، آمده است: «هنگامی که در ساخت مسجدجامع عباسی با کمبود سنگ مرمر مواجه شدند، شاه عباس دستور میدهد این کمبود را با برداشتن سنگهای مسجدجامع عتیق جبران و سنگ مسجد را تامین کنند.
نقاشی های سقف یکی از اتاق های تالار شمالی کاخ چهلستون با بقیه فرق دارد. داستان این اتاق آن طور که میگویند، به مسافری مربوط است که یک شب مهمان این اتاق بود؛ هرچند که در اینباره روایتهای متفاوتی وجود دارد.
هزارویكصدوهجده زهجرت نبوی گذشته بود كه آتش به چلستون افتاد شاه سلطان حسین، آخرین پادشاه صفوی، به قضا و قدر الهی بسیار اعتقاد داشت و هر اتفاقی را خواست و اراده خداوند میدانست.
«استاد علیاکبر معمارباشی اصفهانی» معمار مسجدجامععباسی است که طراحی آن را شیخ بهایی برعهده داشته است.
آمدوشد سیاحان فرنگی به ایران و بازدیدها و نوشتههایشان از آداب و رسوم و کیفیت و احوال زندگی مردم کوچه و بازار، درباریان و شاهان و شاهزادگان، برای ما اسناد معتبری محسوب میشوند.
براساس یک سند پانصدساله که منسوب است به فقیه دانشمند، «شیخ بهایی» و به «رجب المرجب سنه923» هجری قمری تاریخ خورده، شرحی بر تعیین حقابه زایندهرود آمده است.
در گاهشمار باستانی ایران، روز سیزدهم تیرماه را روز جشن تیرگان و برای گرامیداشت «تیشتر، ستاره بارانآور»، نامگذاری کردهاند.
تپش قلبش یکیدرمیان، یکی برای حیات خودش میتپید و دیگری برای حیات اصفهان. باید شیفته شَهرت باشی تا اگر خطی به خطا بر چهرهاش افتاد، آشفته شوی. عباس بهشتیان اینگونه بود.
وایت شده که زمین آبگیر میانی واقع در مسجدجامععتیق، متعلق به فردی کلیمی بوده که تمایلی هم برای فروشش نداشته است.
چهلستونِ قصههای اصفهان از پس هزاران سال هنوز پابرجاست؛ آنقدر که پدران و مادرانمان حواسشان جمع بوده و یادشان مانده که برای فرزندانشان از شاهعباس و شیخبهایی و شمع و عمارت عالی و هزارویک داستان ناگفته و ناشنیده نصفجهانشان تعریفها کنند.
«مدینهایست عظیمه از شهرهای مشهور. از هر جنس خوبیها را جامع، پاکی خاک و صفای هوا و عذوبت ماء و صحت ابدان و حسن صورت و حذاقت در هر علم و صناعت. بهمرتبهای که گویند که هرچه استادان اصفهان در تحسین آن کوشند، اهل صناعت جمیع بلاد از راستکردن مثل آن عاجز آیند.»