به نظر میرسد برخی میدان مناظره را به صحنه ارائه برنامه، داشتن طرحهای بنیادین و بیان سخنان بسیار دقیق و تحلیلی فهم میکنند؛ صحنهای که رقیبان با اسلحه برنامه وارد میدان میشوند و با تکیه بر نظرات کارشناسان و اهل فن به ارائه برنامه اقدام میکنند؛ در صورتی که این همه برای حضور در یک برنامه مناظراتی لازم، ولی کافی نیست؛ استفاده از ادبیات مرتب و قابل فهم برای هر مناظرهکنندهای لازم است.
میدان مناظره جایی برای اقناع افکار عمومی و مردمی که عدم مشارکت را انتخاب کردهاند، نیست. این افراد بیش از هر موضوع و مسئلهای کنش ایجابی را مدنظر قرار میدهند؛ روشی که هر کدام از کاندیداها میبایست صرفا به پرسشهای مطرح شده جواب بدهد و به سایر بحثها ورود پیدا نکند؛ در صورتی که بخش گستردهای از زمان برگزاری مناظرات در هر نقطهای از دنیای امروز بر روشهای سلبی و نفی رقیب متمرکز میشود.
مناظره را به بحث و گفتوگو، مجادله، جدل، مباحثه و مجادله معنا کردهاند. وجه مشترک هر کدام از عبارتها نمایانگر ستیزهجویی با رقیب است. درواقع مناظرهکنندگان بیش از آنکه به پرسشهای مطرحشده پاسخ بدهند، بخشی از فرصت آنان صرف پاسخ دادن به حملات، نقدها و انکار رقیبان میشود. اینکه در مناظرههای برگزار شده بخش زیادی از سخنان کاندیدای ریاست جمهوری به پاسخ دادن به رقیب و رقیبان احتمالی گذشته اختصاص پیدا میکند، با ذات روشهای مناظره ارتباط مستقیم دارد. در مناظره قرار نانوشتهای وجود دارد که رقبا وزن خود را در مقابل سایران به مخاطبان نشان دهند و به ناظران بقبولانند که آنان از فن بیان، توانایی، اقناع، ستیز و استقامت در گفتار خود برخوردارند. بنابراین شخصیتهای حاضر در کارزار انتخابات بیش از آنکه در فضای مناظره به دنبال ارائه برنامه و طرحهای مکتوب باشند، به دنبال به حاشیه راندن رقیب هستند. اینکه در مناظرههای اخیر با ادبیات و عبارتهای به نسبت رادیکال و تهاجمی کاندیداها نسبت به یکدیگر روبهرو بودیم، به انتخاب همین شیوهها از سوی مناظرهکنندگان ارتباط پیدا میکند.
اینکه تعداد چشمگیری از شهروندان و حتی کنشگران اجتماعی پس از دیدن مناظرهها بهدلیل ادبیات استفاده شده توسط کاندیدا به شادی و شور میپردازند، بیش از آنکه به گفتارهای استفادهشده توسط کاندیدا ارتباط مستقیم و بدون واسطه داشته باشد، به فرهنگ سیاسی و حاکم بر فضای رسانهای کشور و ادبیات گفتاری مدیران مرتبط است. معمولا در میان نشریات کشور با یادداشتها، مصاحبهها، گفتوگوها و گزارشهایی طرف هستیم که بخش زیادی از آنها بهوسیله نویسنده و گوینده مطلب بیان نشده یا در هالهای از ابهام ارائه شدهاند.
درواقع مخاطب پس از خواندن یک مصاحبه نسبتا بلند که گوینده آن یکی از شخصیتهای سیاسی یا مدیران اسبق است، با تصویری پرابهام و غیر شفاف روبهرو میشود. همین فرهنگ ابهامگویی و تعارفگونه و نگفتن برخی از رویدادهای سیاسی که در زمان گذشته رخ داده است، سطح توقع مخاطبان را در طول زمان پایین میآورد. اینکه بیان خاطرات شفاهی، تهیه و پخش مستند چهرههای دینی و سیاسی و خاطرات دیگران درباره شخصیتهای اهل قدرت از کشش خاصی برای مخاطبان برخوردار نیست، به همین فرهنگ سیاسی جاری و ساری ارتباط پیدا میکند؛ فرهنگی که نگفتن، مخفی نگاه داشتن، کمگویی و در ابهام سخن گفتن را به هر امری ترجیح میدهد. اما در فضای برگزاری مناظرات وضعیت به ترتیبی دیگر رقم میخورد: مخاطبانی که تا چند روز قبلتر با مدیرانی روبهرو بودند که در صفحه تلویزیون و با هماهنگی کامل تهیهکننده برنامه، خبرنگار و سردبیر خبر ظاهر میشدند و با ادبیاتی بسیار نرم و سراسر امیدوار کننده درباره مشکلات گذشته و امروز کشور در حوزههای مختلف سخن میگفتند، این بار در قامت رقیبان سیاسی حاضر میشوند؛ کسانی که قرار است وزن سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود را در مقابل دیگران اثبات کنند. بنابراین رویکرد آنان با گذشته تغییر بسیار میکند، ادبیاتشان تندتر میشود، بدون تعارف سخن میگویند، در پی اثبات دوباره و چندباره خود هستند و از تهاجم به حریف تردیدی ندارند. در اینجا نقش پرسشها در حاشیه قرار میگیرد و هر فردی تلاش میکند به حملههای رقیب پاسخهای کوبندهتر بدهد؛ چرا که مهمترین بحث آنان فراهم آوردن شرایطی برای کسب و رسیدن به صندلی قدرت قوه مجریه است. درواقع ما با تغییر رویکرد در بازه زمانی نسبتا کوتاهی از سوی کاندیدای ریاستجمهوری روبهروییم: از رویکرد بسته، تعارفگونه، نگفتن و رازداری کردن به شفافتر و بیپیرایه سخن گفتن و این همه مخاطب ایرانی را دچار هیجان و بعضا حیرت کردن.