سلام، قربان شکل ماهتان بروم. اسمتان که جوانه میزند کنج لبم، همه من میشود حرم، میشود ایوان، میشود گنبد طلایی، میشود کبوتر، میشود گندم، میشود سیل اشکهای مانده پشت سد دل و میشود مشهد… .
چند ماهی میشد که اسم مشهد جوانان روی زبانها آمده بود. اردوی مشهد نوجوانان هرسال تابستان برقرار بود؛ اما خیلی سال بود که چنین برنامهای برای جوانان مجموعه برگزار نشده بود و از چنین اردویی محروم شده بودیم …
روز یکشنبه دوم دیماه، دفتر خدمت رضوی در دانشگاه اصفهان افتتاح شد و ازینپس دانشجویان میتوانند با ثبتنام و شرکت در برنامههای این دفتر جزو خادمیاران امام رضا (ع) شوند.
چندماه بعد از دلتنگی زیاد راهی مشهد شدم. صبح زود موقع اذان به سمت حرم راه افتادم.
وقت زیادی نداشت. فردا روز مسابقه بود. از دست خانم پرورشی حسابی کفری بود که خبر مسابقه را دیر به آنها داده بود. تاریخ اعلام مسابقه یک ماه پیش بود؛ اما خانم هفته پیش به آنها خبر داده بود.
زن پشت میز ناهارخوری نشست. رنگ به رو نداشت. خسته و گرسنه از راه درازی رسیده بودند. گلویش خشکیده بود و ته دلش از گرسنگی ضعف میرفت.
باران مثل دم اسب میبارید. نیمچه نسیم خنک اردیبهشتی هم میآمد و با قطرههای درشت باران روی صورتم میخورد. قرار نبود این ساعت از شب حرم باشیم؛ اما سرماخوردگی همسر و رفتن به دارالشفای امام رضا (ع) مسیرمان را به این سمت کج کرده بود و ما را گذاشته بود صاف وسط صحن انقلاب و در انعکاس زردی گنبد و ایوان طلا، محصور و اسیرمان کرده بود.
به مینا گفتم: دست بچه را ول نکن. تا جایی میرفت، میگفتم: مینا، حواست باشد امروز حرم خیلی شلوغ است. دست دلارام را محکم بچسب و از خودت جدا نکن.
آخرش بچه را گم کرد و آمد و حالا نشسته است روبهروی من و اشک میریزد. دوست داشتم دو دستی بزنم توی سر خودم یا از عمق وجودم داد بزنم.
دبیر جشنهای زیر سایه خورشید اصفهان از برگزاری بیش از ۱۰۰۰ برنامه جشن در طول دهه کرامت توسط خادمان کاروان زیر سایه خورشید در استان اصفهان خبر داد.
چشمهایم پف کرده بودند و صورتم ورم کرده و نم ته چشمانم انگار همانجا جا خوش کرده بود. چند ساعتی بود روی پلههای صحن نشسته بودم.
توجه به جنبههای سیاسی زندگی امام رضا (ع) میتواند راهگشای فهم بسیاری از اقدامات امام باشد و برای پیروان آن حضرت نیز الگویی مناسب است.
موقع پایینآمدن از پلهها تصمیم میگیرم تا یک عکس یادگاری از این مهمانی داشته باشم؛ عکسی یادگاری برای روزهایی که به احتمال زیاد دلم برای چنین لحظاتی تنگ میشود.