نماز خواندن مامان مناسک مخصوص خودش را دارد. مادرم هرجای خانه نماز نمیخواند و سفت و سخت معتقد است که باید برای نماز خواندن یک جای مخصوص داشـت و بــعدهـا این مـکان شــفاعت آدمـیــزاد را میکند.
میراث ملموس زیرمجموعهای از میراث فرهنگی است که وجود خارجی و شأنی فیزیکی دارد. میراث فرهنگی ناملموس به تولیدات و فرایندهای فرهنگی گفته میشود که با گذشت زمان و از نسلهای پیشین باقی ماندهاند.
رده را کنار میزنم. چشمهایم برق میزنند. همهجا پتویی سفیدپوش پهن شده است. میان پتوی سفید یک جفت فاخته و چند گنجشک کوچک به زمین توک میزنند.
وایت شده که زمین آبگیر میانی واقع در مسجدجامععتیق، متعلق به فردی کلیمی بوده که تمایلی هم برای فروشش نداشته است.
بعد از پانزده سال، این اولین شبی است که مرد خانه شدهام؛ البته اگر محمدحسین یکسالهمان را فاکتور بگیریمش.
تغییر قبله واقعهای است که در آن، قبله مسلمانان از مسجدالاقصی به سمت کعبه تغییر یافت.
مامانبزرگم نورگیر شیشهای گوشه اتاقش را فرش کرده بود؛ با قالی اصل کرمانی بافتهشده در کارگاه بافندگی پدرش. پردههای توری کرمرنگی به آن آویزان کرده بود. سجادهاش را وسط آن پهن کرده و برای خودش محراب قشنگی درست کرده بود.