دنیا هم دیوانه می‌خواهد هم عاقل، هم کور و هم کر؛ همیشه نمی‌خواهد لیست بنویسیم

راه دور نرو زندگی همین است!

ما قرار نیست همه چیز را سر جایش قرار دهیم. قرار نیست تیک تمام برنامه‌ریزی‌ها را سبز بزنیم یا که جواب تمام تست‌ها را بدانیم، نمره آزمون عملی را الف بگیریم، استرس جواب کنکور را کنار بگذاریم.

تاریخ انتشار: ۱۰:۵۲ - یکشنبه ۹ شهریور ۱۴۰۴
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
راه دور نرو زندگی همین است!

به گزارش اصفهان زیبا؛ ما قرار نیست همه چیز را سر جایش قرار دهیم. قرار نیست تیک تمام برنامه‌ریزی‌ها را سبز بزنیم یا که جواب تمام تست‌ها را بدانیم، نمره آزمون عملی را الف بگیریم، استرس جواب کنکور را کنار بگذاریم. اصلاً لازم نیست آشپزخانه همیشه تمیز باشد یا رخت چرک‌ها شسته شده باشد.

حالا امروز لباس‌ها را اتو نکردیم، هیچ بد نمی‌شود. چه اتفاقی می‌افتد مثلاً اگر بدانیم جواب سونوگرافی، درست توی بحبوحه زندگی مثبت شده است. چه اهمیتی دارد که فالوورها کم باشند. حالا زبان ندانیم یعنی زنده نمی‌مانیم؟!

زندگی اصلاً این چیزها نیست و تمام این‌ها هم هست. همه این‌هاست که سال‌هاست ما را دنبال خود می‌کشد و هیچکدام از این‌ها هم نیست. بیا امروز یک استکان چای بخوریم. آسوده بیدار شویم. لنگه تک جوراب پاره‌مان را بپوشیم و از پوشیدنش خنده‌مان بگیرد.

نترسیم! پشت پای دیگر قایمش نکنیم. کافی است بین کم‌آبی بدن، صفرا، ترک‌های پا و جوراب پاره‌ای که همین دیروز خریده‌ایم یک نسبتی پیدا کنیم.

نترسیم! از کاه، کوه نسازیم. امروز اصلاً خبر بد نخوانیم. به دوست بیست سال پیش زنگ بزنیم. قرار پارک بگذاریم، بگذار تعجب کند، بگوید چه شده است و تو در کمال آرامش بگویی: دلم برایت تنگ شده بود. تابستان می‌شود، از گرما می‌نالیم.

زمستان می‌شود از سرما یخ می‌زنیم. پس کی ما اعصاب داریم؟! حالا چهار تا برگ زرد هم روی تراس بریزد. این قشنگی است. پاییز به همین رنگ‌هایش ناز و ادا دارد. اگر قرار باشد همه گوشه طاقچه‌مان گل همیشه بهار داشته باشیم که نسخه تکراری هم می‌شویم.

گاهی همین بی‌پولی‌ها مزه دارد؛ درست وقتی می‌دانی ته جیبت دوزاری هم ملق نمی‌زند و کارت عابر را هم نمی‌توانی به سوپری محله بدهی. عدم موجودی کافی که بی‌آبرویی نیست. دیر نیست، یک روز می‌آید، شیرینی می‌خریم، می‌رویم خانه مامان تا با هم برویم امامزاده و برای تمام بدها و خوب‌ها جایزه طلب کنیم.

خیلی چیزها الکی است. الکی قانونش کردند و به خورد ما دادند. یادم می‌آید یک زمانی آنقدر جوش سوراخ شدن لایه اُزن را می‌خوردیم. کار گوینده خبر شده بود فقط خبرهای هر روزه اُزن؛ گور بابای اُزن و حفره‌های دور از دسترسش.

دنیا هم دیوانه می‌خواهد هم عاقل، هم کور و هم کر. همیشه نمی‌خواهد لیست بنویسیم. آخر شب هم غصه‌دارِ کارهای انجام‌نشده نباشیم. روی خط راست راه برویم، خدا و پیغمبر را بشناسیم و برای چهارتا شدنِ دو تا نون‌مان، نون بقیه را آجر نکنیم. برای بقیه کار الکی نتراشیم و بدانیم پول کلاس‌های خصوصی که می‌گیریم حلال است یا نه. مشاوره‌ها چه راست بگویند چه دروغ، اما بدانیم خدا همین نزدیکی است. کافی است ما راه دوری نرویم؛ فقط همین!