به گزارش اصفهان زیبا؛ نام سید مصلحالدین مهدوی با اصفهانشناسی گره خورده است. کتاب «اعلام اصفهان» از اوست. همان مرد مؤدب، متین و نجیبی که برایش قطعهقطعه خاک این شهر باارزش بود.
برای همین وقتی برخی تخریبهای اشتباه در تختفولاد را دید، دستبهقلم شد و کتابی مستقل درباره تخت فولاد نوشت.
ماجرا از آنجا شروع میشد که دفن اموات در این گورستان عظیم و تاریخی متوقف شد و از آن زمان به بعد توجهات به این گنجینه معنوی شهر مدام کمتر و کمتر شد.
تختفولاد رو به ویرانی میرفت و قسمتهایی از آن پاتوق معتادان و اراذل بود. البته اصل نوسازیها خوب بود؛ اما جاهایی هم ماشین جادهکشی شهرداری بهاشتباه رفت و برخی ساختوسازها خطا بود و تخریبهایی با دلایل غیرقابلقبول رخ داد.
مصلحالدین پیش چشم خود دید که علاوه بر ویرانیهای حاصل از غفلت پیشین اکنون برخی نقاط هم تعمدا از بین میروند. برای همین ماندگاری تختفولاد برایش بیش از همیشه مسئله شد و دست به قلم برد و آن کتاب ارزشمند «سیری در تاریخ تختفولاد» را در سال 1373 نوشت.
نویسندههای بزرگ همیشه مسئله دارند و بدون مسئله درونی دست به کار نمیشوند؛ حال اگر آن مسئله شخصی، جنبهای عمومی هم داشته باشد و درد مشترک باشد، کار ماندگارتر هم میشود و موردپذیرش فهمی از عموم هم قرار میگیرد.
هنر مصلحالدین مهدوی در همین زمانشناسی و کشف دقیق مسئله بود. بماند که در روششناسی هم عالی عمل میکرد و مبتنی بر یافتههای پژوهشی و تحقیقات تاریخی سخن میگفت.
مصلح الدین برای تختفولاد به میدان آمد؛ چون نمیخواست داستانهای تلخ پیشین در این شهر تکرار شود. او در کتاب «اصفهان دارالعلم شرق» نوشته بود که اصفهان در زمانی 300 مدرسه داشته است و اکنون کمتر از یکدهم این مدارس زنده هستند.
تلاش مهدوی علاوه بر آن قدمی تاریخی بود، تذکری بود که تلخی ایام را یادآوری میکرد و از ما عاجزانه میخواست از میراث بهجامانده پاسداری کنیم.
نخستین گام برای این پاسداری، شناخت دقیق است. چه بسا ما گاهی فقط دغدغه داریم اما درست نمیدانیم درباره چه چیزی داریم صحبت میکنیم. برای شناخت باید بپذیریم که ابتدا این موضوع است که برای پژوهشگر مهم میشود.
این اهمیتی است که در نزد خود اوست و دیگران چه بسا اینقدر را نمیشناسند و این پژوهشگر تاریخ است که خود در سلوک علمیاش به وقت کشف یافتهها شعف پیدا میکند.
این دغدغه مردی بود که به معنای واقعی اصفهانشناس بود و با جدیگرفتن مسئلههای خود امروز راه را برای محققان بعدی باز کرده است. شغل او معلمی بود.
خودش میگوید در تمام سالهای طولانی تدریس، بدون وضو کلاس نرفتم. سال 1374 سال وداع اصفهان با عزیزی بود که معلمی را عبادت میدانست و اصفهانشناسی را تکلیف.
مصلحالدین و دغدغه سیاسی او هر نویسندهای از پس تلاشهای علمی و تحقیقی خود هدفی را دنبال میکند. این هدف میتواند جهتدهنده تمام نوشتههای او باشد.
این هدف چه بسا آشکار بیان نشود؛ اما اهل دقت به خوبی متوجه مقصود او میشوند و پیوسته این مهم را میدانند که نخ تسبیحی بعضی از آثار نویسنده را به یکدیگر وصل کرده است.
سید مصلح الدین مهدوی از نویسندگان معاصر و از جمله اصفهانپژوهان برجسته است. او آثار متعددی دارد و بعضا در نوشتههایش به سراغ موضوعاتی رفته که تا قبل از آن یا کمتر به آن پرداخته شده یا آن که اصلا به دیدی دیگر به آن نگریسته شده است.
مهدوی در حوزه اصفهانشناسی بهخصوص اعلام و رجال آن تلاشهای بسیار ستودنی برداشته است؛ اما در کنار این آثار برخی از علمای بزرگ را نیز بهصورت جداگانه و مفصل مورد بررسی قرار داده است.
از جمله این علما میتوان به علامه مجلسی اشاره کرد که در دو جلد کتاب «زندگینامه علامه مولی محمدباقر مجلسی» بهصورت مفصل بیان شده و از جمله آثار قابل استناد در شناخت بیشتر این نابغه عالم حدیث است.
در «بیان المفاخر» زندگانی سید محمدباقر حجتالاسلام شفتی و خاندانش را محل بحث قرار داد. مصلح الدین مهدوی مشخصا به سراغ چنین سوژههایی میرود. سوژههایی که از پس تاریخنگاری پهلوی مورد هجوم و بیمهری فراوان قرار گرفتهاند.
در آن ایام از سوی برخی منورالفکران، علامه مجلسی مورد هجوم قرار گرفته است. او متهم به عادیسازی روابط با پادشاهان ظالم دوره آخر صفویه است. چنین برچسبی برای صاحب گنجینه بحارالانوار سنگین است.
مجلسی با فهمی از سیاست به دربار میرود و ارتباط او با حکومت معنادار است. مجلسی به دنبال دینیکردن آنان است و این بههیچوجه به معنای دنیاییشدن مجلسی نیست.
فهم این مطلب دشوار است و برای کسانی که فعالیت سیاسی را تنها در سایه براندازی درک میکنند، محال است.
فرد دیگری که مورد ظلم و طعنه قرار گرفته سید شفتی است. کسی که مشخصا در اصفهان اجرای حدود میکرده و به انواعی نشان میداده که قصدی در سیاست دارد و نسبت به امور بیتفاوت نیست.
در نگاه قضاوتها، سید شفتی نیز سبب سوءتفاهمها شد. در کل سیاسی بودن این حضرات باعث پرخاشهایی نسبت به مقام ایشان شد. تنها کار علمی و حساب شده بدون شعار میتوانست این گردها را کنار بزند.
مصلحالدین مهدوی این رسالت را برای خود انتخاب کرده بود. چنانچه به سراغ نوشتههای او بروید مطلب برای شما روشن میشود.