به گزارش اصفهان زیبا؛ در دنیای تاریخنگاری اصفهان نام محمدحسین ریاحی برای همگان آشناست؛ مردی که در اصفهان زاده شد، در همین شهر، در دل کوی و برزنش، باغات و معماری فیروزهایاش، خانههای قدیمیاش و در کنار شخصیتهای نامدار فرهنگی و علمی آن بالید.
او در محله تاریخی جماله و به سال ۱۳۴۰ شمسی به دنیا آمد. پدربزرگ پدرش از شاگردان جهانگیرخان قشقایی بود.ریاحی پس از پشتسرگذاشتن تحصیلات خود در شهرهای اصفهان و تهران، به دو عرصه آموزش و پژوهش بهطور جدی و هدفمند و تأثیرگذار وارد شد.
در زمینه تدریس، سالها در خدمت آموزشوپرورش بود. در دانشگاههای برتر اصفهان نیز سالیان درازی است که خدمت میکند. و البته از طریق کارگاهها و رسانههای گوناگون به میان مردم کوچه و بازار هم رفت و برایشان از تاریخ گفت.
ریاحی در پژوهندگی و تحقیقات منظم و اصولی به درجهای رسید که بدون اغراق و با اطمینان میتوان برای او عنوان «اصفهانشناس» را به کار برد؛ عنوانی که اکنون خیلیها در محیط پژوهشی به خود نسبت میدهند. اما واقعیت این است که اصفهانشناسبودن راه دشوار و پرپیچوخمی است.
پژوهیدن در تاریخ اصفهان صبر، کوششگری و همتی میخواهد به درازنای تاریخ این شهر شکوهمند و عشقی ژرف میطلبد، عشقی که به زیبایی و درخشندگی نصف جهان باشد. ریاحی همه اینها را دارد. بیدلیل نیست که برای واکاوی تاریخ اصفهانپژوهی به سراغ او رفتیم.
او در گفتوگوی خود با «اصفهانزیبا» و در پاسخهای بردبارانه و دقیقش از زندگی خویش و بهطور مشخص از زیست علمی و فرهنگیاش یاد و فعالیتهایش را در این عرصه تشریح کرد. سپس تاریخ اصفهانپژوهی را مورد درنگ قرار داد. اصفهانپژوهی یکی از مباحث موردعلاقه میان پژوهشگران جهان اسلام بوده که از دیرباز میان ایرانیان و غیرایرانیان به خلق آثار متعددی منجر شده است.
ریاحی از تاریخچه این حوزه مطالعاتی گفت، از ضعفها و کاستیهای آن یاد کرد و توضیح داد که برای رسیدن به مسیری بهتر و کارآمدتر در دنیای اصفهانپژوهی چه باید کرد. این گفتوگوی مبسوط با اصفهانشناس شهرمان در دو قسمت و در دو شمارۀ مختلف تقدیم خواهد شد.
دعوت میکنم دیدگاههای درخور تأمل محمدحسین ریاحی را بخوانید. صحبتهای مورخ پُرکار و هوشمندی که اصفهاندوستی و عشق بیحدش به این دیار بر کسی پوشیده نیست. بخش اول این گفتوگو روز گذشته در روزنامه اصفهانزیبا به چاپ رسید. در ادامه، بخش دوم و پایانی گفتوگوی ما را با دکتر محمدحسین ریاحی از نظر میگذرانید.
بیشتر کتابها و آثار پژوهشی شما در حوزه اصفهان است و در واقع شما به عنوان یک اصفهانشناس جایگاه خود را تثبیت کردهاید. به نظر شما بیشتر کتابها و آثار پژوهشی شما در حوزه اصفهان است و در واقع شما به عنوان یک اصفهانشناس جایگاه خود را تثبیت کردهاید. به نظر شما ضعف اصلی پژوهشگران حوزه تاریخ اصفهان در چیست و مهمترین کمبود در کجاست؟
تاریخ و تاریخنگاری وجوه متعددی را میطلبد. پژوهشگر ممکن است لیسانس یا فوقلیسانس یا دکترای تاریخ داشته باشد. این خوب است؛ اما اگر میخواهد حول موضوعی کار کند، باید اطلاعات دقیق و مطالعات عمیقی داشته باشد.
بعضیها درباره همهچیز قلمفرسایی میکنند. این درست نیست. بعضی جاها نیز این کار دارد جنبه تجاری پیدا میکند و عدهای آن را برای خودشان پز و کلاس محسوب میکنند. خب این نمیشود. ببینید مرحوم همایی چقدر زحمت کشید. این نسل چقدر متواضع و قانع بودند.
خدا رحمت کند استاد سید مصلحالدین مهدوی را. یادم است در جوانی چند جلسه خدمت ایشان رسیدم. چقدر این مرد باصداقت و بااخلاص بود و اینها با فروتنی و قناعت زندگی میکردند. خدا رحمت کند استاد دکتر لطفالله هنرفر را. متأسفانه نظاممندی خاصی در این مورد نیست.
خوشبختانه تحولاتی در سالهای گذشته به وجود آمده است. از سال ۱۳۸۴ که مرکز اصفهانشناسی شروع به کار کرد، چند سالی برنامههای درخشانی داشت و در انتشاراتش کتابهای متعددی منتشر میکرد.
دهه هفتاد به ما گفتند برای برنامهای با موضوع تاریخ اصفهان چند استاد میخواهند تا در برنامه رادیویی «اصفهان در گذر تاریخ» بهصورت هفتگی حضور یابند. چند سال هم این برنامه طول کشید. بعد اواخر دهه هفتاد برنامه تلویزیونی با عنوان «اصفهان در پهنه تاریخ» شروع شد. مدتی اجرایش با من بود. تا چندین سال ما برنامههای مختلفی در حوزه اصفهانشناسی اجرا میکردیم که حامی آن سازمان رفاهی تفریحی آن زمان و سازمان فرهنگی تفریحی فعلی بود و کتابهای متعددی در انتشارات سازمان به چاپ رسید.
با کمال افتخار مسئول پژوهش این سازمان بودم. اما در خصوص ضعف اصلی پژوهشگران در بحث حوزه تاریخ اصفهان باید گفت که خیلی منابع هست که هنوز یا ترجمه نشده یا اگر فارسی است، در دسترس نیست.
بخش اعظمی از تاریخ اصفهان مربوط به قرون نخستین هجری است که اینها متون عربی است. بعضیاش در کشورهای دیگر مثل لبنان و مصر چاپ شده. خیلی از تذکرهها و منابع تاریخی در دسترس نیست. بعضیها تاریخ اصفهان را بهصورت موضوعی مینویسند و استمرار یک کار محققانه و براساس منابع و اسناد، کمتر صورت گرفته است. امروز اگر اصفهانشناسی وجود دارد، باید تقویت بشود. چگونگی مدیریت علمی در این نهادها خیلی تأثیرگذار است.
در بحث دانشنامه تخت فولاد زحمات قابلتوجهی کشیده شد و در مقطعی دکتر منتظرالقائم و بعضی از دوستانی که هنوز برخی از آنها در مجموعه تخت فولاد هستند، کارهای بزرگی کردند. یا مثلاً در زمان مدیریت دکتر چلونگر، فعالیتهای قابلتوجهی صورت گرفت.
ما امروزه میباید مدیریتهای علمی داشته باشیم و این خیلی میتواند کمک کند. امروز، ضعف در بعضی از نهادهای فرهنگی ما مشهود است. در حالی که در گذشته اینگونه نبوده و به نظر میرسد ما باید منابع را فراهم کنیم. در کتابخانههای مختلف میکروفیلمهای بسیاری وجود دارد. تاریخ محلی اصفهان هم با قوت لازم باید پیش برود و این هم مشکلی است که هنوز مرتفع نشده.
اینکه افراد پراکندهکاری نکنند و در یک حوزه خاص وقت بگذارند، نکات درخور اعتنایی بود. قطعاً همین تمرکز باعث بهوجودآمدن آثار قویتر و حرفهایتر میشود. یا اینکه وقتی در حیطه کار پژوهشی وارد میشویم، نباید جنبههای مادی و کسب درآمد اصل قرار بگیرد. اصل همان پژوهش است و خدمت به شهری که دوستش میداریم.
البته که مسئولان هم باید این گروهها را از نظر مالی حمایت کنند تا دغدغه اصلیشان کار باشد و نوشتن و تحقیق و نه معیشت. به نظر شما در کدام حوزهها تاریخنگاران حوزه اصفهان فعالیتها و پژوهشهای مؤثرتر و درخور اعتنایی داشتهاند؟
ما بحث آثار و بناها جغرافیای تاریخی و محلات را داریم. بحث رجال و مشاهیر و تاریخ فرهنگ و باستانشناسی را داریم. وقتی بررسی میکنیم، میبینیم متأسفانه در بسیاری از حوزهها کار چندان قوی صورت نگرفته است. همچون تاریخ شفاهی، تاریخهای محلی و حفاریها. کاوشهای باستانشناسانه اصفهان جایگاه خاصی میتواند داشته باشد.
مثلاً بیش از هزار سال پیش، شخصیتهایی مثل ابنندیم و ابوریحان و حمزه، مثل ابنرسته صاحب «الاعلاق النفیسه» و تعداد دیگری گفتهاند در اصفهان بنایی باعظمت به نام سارویه بوده. چیزی مثل اهرام ثلاثه مصر. اگر امروز بود، شاید جزو عجایب چندگانه جهان محسوب میشد. کتابها و اسنادی از اینجا به دست آمده است. این کتابها و اسناد را نتوانستند اینجا بخوانند و فرستادند بغداد. دیدند چقدر اینها قدمت دارد.
بعضی کتابها مثل «گنجینه آثار» مرحوم هنرفر کتاب بسیار خوبی در مورد آثار و ابنیه، بناهای قدیمی از گذشته تا دوره قاجار است. کتاب مصلحالدین مهدوی با عنوان «دانشمندان و بزرگان اصفهان» که تعلیقاتی است بر «تذکرة القبور»، کتاب خیلی خوبی است در بحث رجال و مشاهیر. «اعلام اصفهان» هم ادامه آن است که محقق ارجمند جناب آقای نصراللهی دارند انجام میدهند و در بحث جغرافیای قدیم اصفهان کار شده.
«نصفجهان فی تعریف الاصفهان» مرحوم محمدمهدی اصفهانی کتاب خوبی در جغرافیا و تاریخ است. کتابهای مرحوم میر سید علی جناب هم مانند «الاصفهان» کتابهای ارزشمندی در بحث رجال و مشاهیر است.
کتاب «تاریخ اصفهان» از مرحوم حاج میرزا حسن خان جابری انصاری را داریم که مرحوم استاد جمشید مظاهری تعلیقاتی بر آن نوشت؛ ولی شاید باز هم بشود این کار را با تعلیقات بیشتری انجام داد. کتابهای مرحوم همایی که انصافاً خیلی عمیق است و اطلاعات خوبی به دست میدهد، چه کتاب «تاریخ اصفهان» مجلد جغرافیای ایشان، چه کتابهایی که در مورد تاریخ اصفهان و هنرمندان و مقابر و اماکن و رجال و مشاهیر نوشتند و بعضی از آثار دیگر.
در مورد نهادهای آموزشی اصفهان احتیاج به فعالیت و کار داریم. اخیراً میبینم به مناسبتهایی مثلاً آموزشوپرورش یک اثر تاریخی را منتشر میکند. بریدهبریده از جاهای مختلف اطلاعات گرفتهاند، در حالی که اینها احتیاج به ساماندهی دارد. به نظر من پژوهشهای صورتگرفته اگر نگویم آنچنان در حد خوب، میتوانم بگویم که خیلی بد نیست. ولی باید در حد اصفهان باشد.
البته کارهایی که افرادی مثل استاد همایی انجام دادهاند، بسیار عالی است. مرحوم مهدوی، مرحوم هنرفر، مرحوم مهریار، مرحوم جناب، بسیاری دیگر که اینها باید به نحوی برای نسل جوان و مجموعههای فرهنگی جامعه ایران و بهخصوص اصفهان ساماندهی بشود.
پژوهشها به نظر من باید قویتر بشود. البته امروزه کتابهایی هم داریم در گردشگری که توانستهاند بعضی از آثار اصفهان را معرفی کنند و در بعضی از مجامعی که یا نهادهایی که موضوع بحث، اصفهان است، اینها توزیع میشود و بعضیشان را دیدهام هرچند مختصر است، با تصاویر مناسب چیده شده است.
با توجه به اینکه شما با انتشاراتیهای مختلف در اصفهان همکاری کردهاید، فعالیت ناشران این شهر را در چاپ کتابهای تاریخی و بهطور خاص تاریخ اصفهان چگونه ارزیابی میکنید؟
در بحث ناشر ما در بعضی نهادهای اجتماعیمان، مثل شهرداری، سازمانهای فرهنگی هم وجود دارد و اینها انتشاراتی هم دارند، مثل خود انتشارات سازمان فرهنگی _ تفریحی شهرداری که تا آنجا که شاهدم، حالا چه کتابهای اینجانب، چه کتابهای دیگر محققانی که در حوزه تاریخ اصفهان کار میکردند، و موضوعات مربوط به فرهنگ و رجال و مشاهیر، سازمان عهدهدار چاپ و نشر این آثار بود. ازجمله دانشنامه ارزشمند تخت فولاد که در چهار جلد چاپ شده یا کتابهای متعدد دیگر. اینها سالهای سال است که توسط اینگونه ناشران چاپ شده. به جز اصفهان مثلاً در تهران کتابهای مربوط به اصفهان بسیار خوب و جالب چاپ شده.
کتابهای مرحوم همایی را پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در چندین جلد چاپ کرده که به نظر میرسد کار فاخر و ارزشمندی باشد و امیدوارم استمرار پیدا کند. به جز کتابهای مرحوم استاد جلالالدین همایی، کتابهایی مثلاً در مورد گویش اصفهان توسط همین پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی چاپ شده است.
بعضی ناشرانی که خود من گاهگاهی با آنها سروکار داشتهام، مثلاً انتشارات نهفت که این انتشارات بعضی از کتابهایی که از اینجانب بوده و مربوط به تاریخ و فرهنگ اصفهان است، منتشر کرده است. یا مثلاً اخیراً «دُر صفاهان» را انتشارات نقش نگین چاپ کرد.
اخیراً انتشارات افسر در رابطه با تاریخ معاصر اصفهان اثر منتشر کرده. انتشارات دانشگاه اصفهان هم کتابهایی را مربوط به زایندهرود یا کتاب «مزارات اصفهان» را از سید مصلحالدین مهدوی چاپ کرد. انتشارات فرهنگ مردم هم بعضی از آثار مرحوم آقای مهریار را چاپ کرد. تعدادی از ناشران تهران هم بعضی کتابهای مربوط به اصفهان را چاپ کردند. همین پژوهشگاه علوم انسانی کتاب مربوط به آدابوسنتهای مردم اصفهان را چاپ کرد.
امیدواریم که بحث نشر هم تقویت بشود. اگر منابع و کتابها در دسترس قرار بگیرد، خیلی اطلاعات افراد بالا میرود. باید تسهیلاتی را برای مناسب شدن قیمت کتابها در نظر گرفت.
در چهارباغ اصفهان هم بعضی ناشران کتابهای اصفهان را چاپ میکردند. انتشارات مشعل در چهارباغ، بعضی از آثار مربوط به تاریخ و فرهنگ و رجال اصفهان را چاپ میکرد. امیدواریم با شرایط بهتری کتابفروشیها و ناشران تقویت بشوند و این موضوع هم موردتوجه بیشتر قرار بگیرد.
مثلاً کتابفروشی مهرگان تا چندی پیش در اول خیابان سیدعلیخان در چهارباغ بود و آثار خوبی را ارائه میکرد. خیلیاش مربوط به تاریخ و فرهنگ و بهخصوص معماری و هنر اصفهان بود که اینها بعضیشان به دلایل متعددی، مخصوصاً همان بحث عدم رونق و گرانی کتاب، امروزه دارند تعطیل میشوند.
با توجه به اینکه خود شما استاد تاریخ هستید، برای علاقهمندشدن دانشآموزان و دانشجویان چه پیشنهادهایی دارید؟ چگونه میشود این گروهها را با مباحث تاریخی آشتی داد؟ به نظر شما ضرورت دارد که در مدارس یا حتی دانشگاهها عنوان درسی «تاریخ استان» هم داشته باشیم؟ برای نمونه، «تاریخ استان اصفهان».
سالها پیش در مدارس، بحث استانشناسی برای دوره متوسطه به وجود آمد و بخش تاریخش را کار کردم. قسمت عمده آن چیزی که من داده بودم چاپ نشد، ولی تلخیصش کردند. در همین حد که دانشآموز اطلاع داشته باشد.
دانشگاه فرهنگیان دورهای برای من گذاشته بود برای مباحث تعلیمات اجتماعی چهارم و پنجم دبستان تا تدریس کنیم. از معلم محترم میپرسیدم آقا، خانم، شما چه کتابهای تاریخی خواندهاید؟ اینها که میخواهید تدریس کنید، مایههای ذهنیتان از کجاست؟ میگفتند ما همین کتاب که داریم تدریس میکنیم، همین را برایشان بازگو میکنیم. خب این نمیشود. اطلاعات عمیق و بسیار میخواهد. یک معلم توانمند خیلی کارها میتواند انجام دهد. معلم باید توانمندی داشته باشد تا بتواند جذب کند.
چه بسا دانشجویانی که در دوره دبیرستان نتوانستهاند یک تاریخ عمومی هم داشته باشد، در دانشگاه یک استاد توانا میتواند خیلی تأثیرگذار باشد و به تاریخ جذبش کند. در کلاسهای خودم توی دانشگاه گاهی سعی میکردم برای تفهیم بیشتر و جلب توجه، فضاهای تاریخی را ترسیم کنم.
معلمی در دبیرستان هراتی داشتیم، آقای محمد الفت، وقتی خواست جنگ جهانی را توصیف کند، گاهی سخنرانیهای هیتلر را اجرا میکرد. با بعضی دانشجویان دورههای مختلف خصوصاً ارشد گاهی میرفتیم آثار تاریخی را در اصفهان و اطرافش و یزد و کرمان و شیراز میدیدیم. خیلی برایشان جالب و جذاب بود. اینها تأثیرگذاریاش فوقالعاده است. به نظر من یک استاد و معلم تاریخ باید این کار را انجام بدهد. در موزه واتیکان رم دیدم تعداد زیادی از دانشآموزان ابتدایی را میآورند آنجا و بهشان آموزش میدادند تا فضاها را بشناسند. توانمندیها در عرصه تدریس خیلی میتواند مؤثر باشد.
تاریخ موضوعی همهپسند نیست و افراد و گروههای معدودی در سطح جامعه به آن جذب میشوند. از سوی دیگر، دانستن تاریخ بهخصوص تاریخ کشور و شهر خودمان، برای زندگی امروزی قطعا مفید و مؤثر است. حال چه باید کرد که مردم عادی این روزگار که از مطالعه گریزان شدهاند، به سمت موضوعات تاریخی جذب شوند و با گذشتۀ شهر اصفهان و شخصیتهایش آشنا شوند؟
قبلاً در مرکز اصفهانشناسی که آنجا مسئول پژوهشی بودم، آن زمانی که اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام بود، ما دورههای مختلفی برگزار میکردیم که از آن استقبال زیادی میشد. همینهایی که الان به اصطلاح رهبر و سرپرست و لیدر هستند و الان بعضیشان کارهای بزرگ انجام میدهند. این دورهها را گذاشته بودیم و خود من هم یکیدو موضوعش را تدریس میکردم.
از استادهای مجرب هم استفاده میکردیم. ضمن آن کلاسها، برنامه بازدیدها را هم داشتیم. مرتب در تالار کتابخانه مرکزی، برنامههای اصفهانشناسی داشتیم. اصفهانشناسی هم چند جا بود. اول خانه استپانیان بود در خیابان محتشم که انصافاً فضای خیلی خوبی بود. یک مدت در هارونیه برگزار شد و بههرحال تلاشهای زیادی شد.
رادیو و تلویزیون هم تأثیرگذار است. الان در شبکه فرهنگ رادیو بحثهای تاریخی متعددی دارم. گاهی هم معرفی رجال و شخصیتها. مثلاً در برنامه «ضیافت» رادیو معارف، معرفی بزرگان و شخصیتها و مشاهیر را داشتیم. همچون فلاطوری، عمان سامانی، شوشتری، قاضی نورالله و دیگران. یکیدو تا فیلم مستند کار کردم. در فیلم «شیخ الاسلام» که در مورد علامه مجلسی تولید شد، بازیگر علمی بودم. یک فیلم هم درباره شخصیت شهید مدرس تولید شد و کار خوبی بود.
بنابراین در قالبهایی غیر از کتاب و مقاله و نوشتن و جراید، کارهای متعددی میشود انجام داد. کتابهای داستان خیلی مؤثر است. چرا من به تاریخ علاقهمند شدم؟ کتابهای مهدی آذریزدی و مهتدی صبحی را میخواندم. اینها اثرگذار بود. مثلاً داستانهای ملل را میخواندم. میرفتم کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کتاب میگرفتم. ممکن بود راهش دور باشد، ولی میرفتم. با علاقه بعضی کتابها را میخریدم و این برای من خیلی خوب شد. یعنی از دوره ابتدایی کتابخانه کوچکی داشتم. الحمدلله امروز هم کتابخانه بزرگی دارم. لطف الهی بوده. امیدوارم کتاب قیمتش مناسب باشد، همه بتوانند بخرند.
در اصفهان خیلی سوژه هست برای گفتن و کار کردن. اینقدر میشود در مورد شخصیتهایش داستانسرایی کرد. داستانسرایی هم شده. شما ببینید در مورد شیخ بهایی چقدر داستان گفتهاند. در مورد شاهعباس چقدر داستان نوشتهاند و گفتهاند. الان هم من کتاب داستان زیاد میخرم؛ مثلاً افسانههای ایرانی، داستانهای ایرانی، حکایات، ضربالمثلها. چند سال پیش دوره مرحوم انجوی شیرازی را خریدم. یا کتابهایی که در مورد داستانهای استانها هست، یعنی حکایاتی که خیلیاش ریشه در مناطق مختلف ایران دارد. نمایشنامه خیلی برای شناساندن شخصیتها مؤثر است.
اگر کسی تصمیم بگیرد با تاریخ اصفهان بهعنوان مخاطب عام آشنا شود، پیشنهاد میکنید به سراغ چه کتابهایی برود و از کجا شروع کند؟ آیا سیر مطالعاتی خاصی پیشنهاد میکنید؟
اگر کسی بخواهد اصفهانشناسی را شروع کند، کتابهای زیادی هست. مرحوم هنرفر کتاب «اصفهان» را برای جوانان نوشته است یا «با شهر تاریخی اصفهان آشنا شویم» یک چنین کتابی، آشنایی با شهر تاریخی اصفهان.
سعی کردهام کتابهایی که درباره محلات مینویسم روان باشد و بتواند برای دیگران هم مؤثر باشد. مرحوم استاد جلالالدین همایی کتابهایش در سطح بالایی است و واقعاً ارزشمند و فوقالعادهاند. محققین خیلی میتوانند از آن استفاده کنند. اینها باید مقداری بازنویسی بشود. اخیراً هم شهرداری کارهایی کرده. تخت فولاد قدمهایی برداشته، اینها خیلی مؤثر و مفید است. ولی خب خیلی میشود کار کرد. باید برنامهریزی کرد. از مشورت با اهل فن هم چه در بحث تربیتی، چه در بحث داستاننویسی چه در مباحث تاریخی _ فرهنگی غفلت نکرد.