به گزارش اصفهان زیبا؛ در این مقاله به ارائه برخی از آثار رشد جمعیت بر رشد اقتصادی در دیدگاه اسلام میپردازیم. یکی از این آثار، تأثیر جمعیت جوان بر رشد اقتصادی است.
باتوجهبه گفتمان دین اسلام، افزایش جمعیت یکی از عوامل قدرت بهشمار میآید؛ چنانکه قرآن در آیات شریفه «وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ» و «وَیُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ» به آن اشاره دارد.
در این آیهها دو قسمت از مهمترین سرمایههای زندگی دنیا که بقیه بخشها به آن وابسته است، موردتوجه قرار گرفته است. این دو عبارتاند از: نیروی اقتصادی و نیروی انسانی.
حال برای رسیدن به هر مقصودی از مقاصد مادی این دو نیرو لازم است؛ در گذشته هم هر شخصی فرزندان بیشتری داشت، خود را نیرومندتر میدانست. با این توصیف درواقع مؤلفه اصلی پیشرفت هر کشوری، جمعیت آن است.
در هر کشوری اگر جمعیت متعادل باشد، برنامهریزی برای پیشرفت و تحقق شاخصهای آن راحتتر خواهد بود؛ محور پیشرفت هم در کشورها معمولا جمعیت جوان، پویا، بالنده و اهل کار و خلاقیت است.
جمعیت فعال هر کشور عاملی تعیینکننده در معادلههای قدرت اقتصادی محسوب میشود و کاهش جمعیت در آینده میتواند کشورها را در رقابت با قدرتهای منطقهای و جهانی دچار مشکل کند.
بهرهوری و قابلیت تولید بالاتر
یکی از اهداف برنامهریزان اقتصادی، افزایش رشد اقتصادی در کنار افزایش بهرهوری نیروی کار است. در دیدگاههای جدید رشد، بر تأثیر سرمایه انسانی روی رشد اقتصادی تأکید بیشتری میشود.
در همین راستا، نیروی انسانی آموزشدیده، اندیشمند و متفکر، در رشد و گسترش فناوری تولید بهعنوان پایه و محور اساسی رشد اقتصادی تلقی میشود.
در دیدگاه قرآن کریم، فعالیتهای اقتصادی و استفاده از منابع طبیعی برای تأمین نیازهای زندگی، میتواند یک عمل عبادی و نمایانگر اراده خداوند متعال باشد.
در آیه 15 سوره ملک آمده است: «هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فی مَناكِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ»؛ «او کسی است که زمین را رام کرد، بر شانههای آن راه بروید و از روزیهای خداوند بخورید و بازگشت و اجتماع همه بهسوی اوست.»
در این آیه مبارکه، بعد از یادآوری آمادگی و ثبات زمین برای بهرهبرداری، تشویق به بهرهبرداری از آن توصیه شده است. در این آیه، تشویق به اهتمام به طبیعت و استفاده از منابع آن، بهعنوان یک انگیزه قوی برای تلاشهای اقتصادی محسوب میشود؛ به همین منظور، افزایش جمعیت تأثیر چشمگیری بر افزایش تولید دارد؛ زیرا جمعیت نهتنها منبع تأمین نیروی انسانی است، بلکه افزایش جمعیت منجر به رشد مصرف و درنتیجه افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات میشود که این موضوع بهطور مستقیم انگیزه برای تولید را افزایش میدهد.
باید توجه داشت هر فردی که به جمعیت اضافه میشود، به تنهایی یک منبع گرانبهای ثروت و منبع تولید جدید است.
اگر شرایط اجتماعی بهگونهای باشد که استعداد و توانایی استفاده از این نیروی تازه را داشته باشد، افزایش جمعیت نهتنها مشکلی برای جامعه بهوجود نمیآورد، بلکه منجر به بهرهوری شده و عاملی جدید در تسریع رشد اقتصادی خواهد بود؛ اما اگر ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بر پایههای نامناسب و فاسد قرار گیرند، این منبع نهتنها به شکل انسانی گرسنه ظاهر میشود، بلکه میتواند عواقب نامطلوبی برای جامعه بههمراه داشته باشد.
افزایش توانایی تخصصی و تقسیم کار
توجه به شکل، نوع و کیفیت کار و فعالیت، یکی از معیارهای مهم برای پیشرفت و سعادت جوامع است.
پیامبران الهی خود بر کار و فعالیت تأکید داشتند و به آن میپرداختند. اگرچه مفهوم کارکردن و ساختن، در نهاد و فطرت آدمی ریشه دارد و توصیه عقل است، خداوند، انبیا و اولیای الهی برای تأکید بیشتر و غفلتزدایی از وجود آدمی، پیوسته انسانها را به کار و کوشش فراخواندهاند و تشویق کردهاند؛ به همین جهت است که قرآن میفرماید:«وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی»؛ «آدمی را جز حاصل کارش بهرهای نیست» (نجم:39).
از دیدگاه امامعلی(ع) انسان موجودی اجتماعی است و برای حیات و استمرار و ثبات جامعه لازم است هر فرد متناسب با استعداد و توانایی و مهارت خویش به کاری مشغول باشد؛ زیرا بسیاری از احتیاجها و نیازهای مردم از طریق تقسیم کار و کار جمعی و گروهی بهتر و سهلتر برطرف میشود (نهجالبلاغه، حکمت 199).
با تخصصیشدن کارها و تقسیم کار، فرصتی برای موفقیت و پیشرفت فرد و جامعه فراهم میشود. با پیشرفت علم و تکنولوژی و افزایش جمعیت، تخصصها و مهارتها به بازار بزرگتری نیاز دارند.
افزایش جمعیت باعث افزایش تخصص در میان ملتها میشود و پیشرفت را سریعتر میکند؛ همچنین، با افزایش جمعیت، احتمال افزایش تعداد افراد نخبه و کشفها و اختراعهای آنها نیز بالا میرود؛ بنابراین، با تمرکز و سرمایهگذاری بر انسان، میتوان نیروهای خلاق و تولیدکننده را پرورش داد که قادر به غلبه بر محدودیتهای طبیعت هستند.