به گزارش اصفهان زیبا؛ در مجلد اول فصلنامه «روایت اصفهان» گزارشی از نظریه دکتر نقیزاده درباره شهر اسلامی با عنوان «فضای حیات طیبه؛ شهر آرمانی اسلام» منتشر شد. در این فصلنامه همچنین خانم دکتر یزدانبخش به بررسی و ارزیابی این نظریه پرداختند.
به همین مناسبت در مصاحبه با حجتالاسلام محسن فرودستان، رئیس دبیرخانه شهر اسلامی شهرداری اصفهان، به ابعاد شهر اسلامی پرداختهایم.
به گفته او «خانواده بنیانی، مسجد محوری و محله مقیاسی» سه رکن اساسی شهر اسلامی است. حجتالاسلام محسن فرودستان پس از طی کردن دروس عالی حوزه، سالهاست با حضور در درس خارج آیت الله محسن اراکی در قم، دغدغه شهر اسلامی را دنبال میکند.
با او مشخصا دراینباره به گفتوگو نشستیم؛ هر چند بیان مفصل یافتهها و پژوهشهای دبیرخانه شهر اسلامی اوراق بیشتری را میطلبد.
میدانیم که اکنون وضع ما در شهرسازی مطلوب نیست و با هر تصوری از اسلامیبودن فاصله داریم. به نظر شما برای پرکردن این فاصله باید به سراغ اقدامات بنیادین و تغییرات عمده برویم یا اصلاحات را از نقطهای خاص شروع کنیم؟
برای پاسخ به این سؤال اجازه دهید خاطرهای برای شما بگویم. آخر سال 1400 جمعی از فضلای حوزه که در علم اقتصاد اسلامی تخصص داشتند پیش آقای خاندوزی رفتند و گفتند: «اگر تو این حرکتهای اساسی را الان انجام ندهی، دست آخر عملکردت مثل همان قبلیها نمیشود. باید کارهای بنیادی انجام بدهی. باید بانک و امثالهم را اسلامی کنی و پای این بایستی.»
آقای خاندوزی گفت: «من هم چندین کتاب اقتصاد اسلامی نوشتهام و ما هم میدانستیم که ایشان در مجلس تلاشهایی در این زمینه داشته است.»
خاندوزی گفت: «من دو راه دارم یکی آن که کارهای بنیادین را مانند صحبت شما در پیش گیرم و دوم آن که زمینه را برای کارهای بنیادین فراهم کنم.»
در آن جلسه همه میگفتند کارهای آهسته آهسته، اثری ندارد. دوستان میگفتند که ما در اقتصاد اسلامی حرفهای مشخصی داریم. اصلا آییننامه و ضابطه نوشتهشده داریم و دیگر کلیگویی نمیکنیم.
آقای خاندوزی در نهایت گفت: الان کشور ظرفیت چنین کارهایی ندارد و ما باید به مشکلات امروز کشور و دولت بپردازیم.
این داستان را برای این گفتم که ماجرای شهر اسلامی در این مقطع را بازگو کنم. شهر اسلامی تمام زندگی مردم را دربر میگیرد. انسانها اگر در فضای اسلامی پیش نروند، نمیتوان از آنها انتظار خروجی اسلامی داشت.
کالبد شهر هم به نظر من نمیتواند هیچگاه بیموضع باشد. آدمها در این بستر بخواهند یا نخواهند به سمت بیدینی میروند. در این مطلب میانه راه رفتن نداریم. مدیران ما جسارت و شهامت آن کارهای عظیم را ندارند.
با این مقدمه باید بگویم ما نیاز داریم، یکی دو شهرک ساخته شود و تزهای شهر اسلامی در آن پیاده شود. در آن نقاط میتوان کارهایی منفک از شهرهای بزرگ ساختهشده انجام داد. الان نمونه باید ساخت. مردم آن نمونه را ببینند تا در ادامه به دنبال کارهای بزرگتر بروند.
برای همین به سه نقطه رسیدید. «خانواده بنیانی، مسجدمحوری و محله مقیاسی». از کجا به این سه نقطه رسیدید؟ از قابلیتهای فعلی شهرمان؟
نه، ما از مطالعاتی که در کل کشور بر روی شهر اسلامی شده، به این سهگانه رسیدیم. در مطالعات شهر طیب، شهر اسماء الحسنی و نظرات آیت الله اراکی، همگی به این سه محور رسیدهاند. خانواده بنیانی، مسجدمحوری و محلهمقیاسی. هرکدام از این کلمات مهم هستند.
این که امروز شما بگویید من اصفهانی هستم، کفایت نمیکند. باید بتوانید نقطه یا محدودهای از جغرافیا را نشان دهید که این محدوده خصوصیات فرهنگی خاص خود را دارد که تو با انتساب با آن بخشی از هویتت تعریف میشود.
امروزه در اصفهان هنوز قابلیتهایی در محله وجود دارد. بعد از پذیرفتن اهمیت محله، به سراغ مکانی خاص در محله میرویم که مکان اجتماع است و تمامی اینها در نهایت برای بنیان خانواده است.
آیا میشود در مثالی مشخص برای ما تبیین کنید که چگونه شهر، خانواده را تقویت میکند؟
برای مثال به قوانین شهرسازی اشاره میکنم. امروزه حیاط از خانهها حذف شده است. وقتی حیاط حذف شود، بسیاری از اتفاقاتی که در حیاط و فضاهای بینابین حیاط و داخل خانه اتفاق میافتد، حذف میشود.
در قدیم ایوان داشتیم. امروز در قشنگترین حالت، بالکن داریم. آیا بالکن میتواند نقش ایوان را بازی کند؟ در گذشته خانمها با پوشش راحت، به ایوان میرفتند و نیازهایشان را برطرف میکردند.
امروز این فضاها برای مذهبیها شدنی نیست. دلیل حذف ایوان، حذف حیاط است. به دنبال آن محل بازی بچهها و برخی تعاملات دیگر هم حذف شده است. در بلندمرتبهسازی میشد فضاهایی ایجاد کرد. ما الان کلا فضاهایی مانند حیاط را حذف کردیم.
حالا مجبوریم بچهها را پارک ببریم. در پارک نظارت خانواده کمتر و هزینه برای شهرداری بیشتر است. در پارک، فرهنگها را نمیشناسیم. فاصله طبقاتی در پارک وحشتناک است.
پارک را برای خانواده میسازیم اما حالا استفادهها عمدتا مجردی است. با بسیاری از مسائل باید مشکل نداشته باشی تا بتوانی خانوادگی به پارک بروی. این یک نمونه بود و نمونهها بسیار است.
در ایدئالی که در پژوهشهایتان دارید، کدام منطقه اصفهان به صورت نسبی به مؤلفههای مطلوب شما نزدیکتر است؟
چندان به هم برتری ندارند. البته برای شروع کار منطقههای قدیمیتر اصفهان پذیراترند.
در تجربه میدان امام علی(ع) به سراغ نقطهای رفتیم که اوج بافت سنتی است و بسیاری معتقدند که این فضای اسلامیسازی به ضد خودش هم تبدیل شده است.
آن پروژه، ابتر ماند. پروژه تأثیرات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و تربیت برای این میدان تعریف شد و زمان زیادی هم درگیر آن بودیم.
دانشگاه اصفهان این پروژه را در زمان افتتاح میدان شروع کرد. چندین جلد مطالعه صورت گرفته است تحتعنوان «اتا» (ارزیابی تأثیرات اجتماعی) که ناقص ماند.
امروز بسیاری از مکانهای آنجا، به بازار تبدیل شده و اکثرا افغانینشین شده است.
رفتوآمد آنجا سخت است و در عوض بازاریها هم با اجاره خوبی، خانهها را میگیرند و انبار خود میکنند. ظاهرا خانه است، اما بار میرود و میآید. مشکل انبار به صورت غیرمجاز به خانههای مسکونی کشیده شده است.
میدان امام علی(ع) مثال خوبی برای مداخله داخل شهر نیست. قرار بود دفتری با بودجه مناسب بر روی مسائل فرهنگی آن نقطه کار کند. سرمایه اجتماعی آنجا از اول پایین بود. رویکرد شهرداری هم گذاشتن کسانی بر آنجا بود که بیشتر برش داشته باشند تا این که فرهنگی نگاه کنند.
اصطلاحی در گذشته شنیده بودم با عنوان «مسجد طراز». شما هم از همین ادبیات استفاده میکنید؟
ادبیات دیگری داریم. این که از مسجدمحوری استفاده میکنیم، دقیقا منظور داریم. ما برای مسجد اسلامی حرف داریم. این که گفته میشود مسجد طراز یعنی این که مساجد همه دارند کار خودشان را درست انجام میدهند حالا ما مسجد عالی میخواهیم.
این را میگویند که مسجدها ناراحت نشوند. برخی از مساجد ما بیتعارف اسلامی نیستند. مرحله اول این که مساجد باید در تعریفی که اسلام از مسجد میخواهد، قرار بگیرند. قبول ندارم که حال مساجدمان خوب است و حالا باید مسجد طراز ساخت. همین مسجدهای موجود باید خوب بشوند.
اجازه بدهید به سراغ رکن دیگر برویم، محله مقیاسی دقیقا به چه معناست؟
کوچکترین واحد شهر، خانه و خانواده است. بزرگترین واحد شهر را محله تعریف میکنیم. محله جایی است که نسبتا مرزی هویتی داشته باشد.
آدمها درون این مرز از جهاتی به یکدیگر نزدیکترند و اشتراکاتی هم دارند. محله یعنی مسافتی که آدمها به صورت پیاده به امکاناتی که نیاز دارند، دسترسی داشته باشند.
یک مسجد با محله پیرامونش، حدود 160 خانه میشود. این محله آن مسجد میشود. مردم ساکن آن محله با پیاده روی به این مسجد میروند. شعاع دسترسی 400 متر. ما میگوییم مردم بدون ماشین باید بتوانند نیازهای اولیهشان را تأمین کنند.
چرا میگویید محلهمقیاس و نمیگویید محله محور؟
اعتقاد دارم که سرانهها باید در محله پخش شود. مقیاس توزیع سرانه امکانات باید محلی باشد. در نگاه سرانه، خانه دیده میشود. الان نگاه طرح جامع، کاربرمحور است. میگویند اگر کاربری زمینها تعریف شود، مسائل حل میشود.
ما به نوعی دنبال مقیاس تعریف هستیم. یعنی آدمها همدیگر را بشناسند و با هم در ارتباط باشند؛ یعنی من از سوپر محله خودم خرید داشته باشم تا روابط قدیم برقرار شود.
در این رویکرد شما، الان چه تعداد مسجد کمبود داریم؟
الان نیاز به 20 هزار مسجد داریم. چیزی حدود هر هزار نفر، یک مسجد. امروز 700 مسجد بیشتر نداریم. برخی مسجدها در نمازهای روزانه هم فعال نیستند. نظری دارم که میتوان از رهبری اذن گرفت و برخی مساجد کوچک درون بنبست را خرج ساختن مساجد جدید در نقاطی از شهر کنیم که مسجد نداریم.
مسجدی را در محله قدیم با حکم حاکم شرع تغییر کاربری بدهیم و بعد هزینهاش را بدهیم برای جای دیگری با حفظ شرایط واقف و اسم و مسائل دیگر. فقط تبدیل. باید برویم به سمت این که اذن چنین کاری را بگیریم.
امروزه ساخت مسجد، هزینه بسیار زیادی میبرد. البته نظر من الان این نیست که 19 هزار مسجد بسازیم؛ زیرا چنین شوقی هم وجود ندارد؛ اما انتظار این را نداریم که برخی بگویند چرا به فکر مسجدسازی هستید وقتی که در مناطقی واقعا مسجد نداریم.
برای تحقق این سهگانه باید چهکسانی را مورد خطاب قرار دهید؟
هر بخشی مربوط به مخاطب خاص خود است. موضوعی چندگانه است. در موضوع خانوادهبنیانی، هم دستگاهها هستند و هم مردم. مردم آرام آرام توجه میشوند که اگر خانهشان اسلامی باشد، آرامششان بیشتر میشود. آن وقت دیگر فقط به فکر پول نیستند. شهر اسلامی تبیین میخواهد که مردم مطالبه کنند.
دایره نخبگانی باید شهر اسلامی را فهم کند و طلب کند. حاکمیت هم باید پای این کار بایستد و بداند که کشور بدون شهر اسلامی، اسلامی نمیشود.