یکی از جملاتی که این چند روز به دفعات زیاد در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد،
به این اشاره داشت که این روزها افراد زیادی در ایران، ایالتهای آمریکا را با جزئیات جغرافیایی از بر هستند،
اما اگر از همانها سراغ بیرجند و بجنورد و بروجن را بگیرید، نمیتوانند این سه شهر را از هم تشخیص دهند.
روی کاغذ این حرف درستی که مردم از روی قاعده باید جغرافیای ایران را بهتر از هر کشور دیگری مطالعه کرده باشند اما در عمل شواهد چیز دیگری را نشان میدهد.
برای صاحبان کسبوکار، فعالان اقــتصادی، سرمایهگذاران، سهامداران و در نهایت عموم مردم، تشخیص تفاوت بین بیرجند و بجنورد نان و آب نمیشود
اما سرنوشت شمارش آرا در ایالت پنسیلوانیا و جورجیا میتواند در کوتاهمدت و میانمدت، اقتصاد خانواده آنها را تحت الشعاع قرار دهد.
ماجرای آدرسدادن اصفهانیها همیشه نقل محافل بوده است، بدون آنکه مستندات خاصی در این زمینه وجود داشته باشد،
همانند آنچه به شهروندان دیگر شهرها نسبت داده میشود.
آدرسدادن مسئولان برای مشکلات اقتصادی کشور، اهمیت یافته است
اما حالا آدرسدادن اصفهانیها به فراموشی سپرده شده است چرا که آدرسدادن مسئولان برای مشکلات اقتصادی کشور، اهمیت به مراتب بیشتری پیدا کرده است،
آدرسی که هرکسی سمت و سوی متفاوتی را برای آن نشان میدهد.
اوایل مهرماه بود که حسن روحانی رئیس جمهور از این گفت که « آدرس غلط به مردم ندهید، ریشه مشکلات واشنگتن دیسی است.»
رئیسجمهور تأکید کرد اینکه مردم میتوانستند زندگی راحتتری داشته باشند و قیمت دلار باید معقول میبود و نشده است، این جنایات پای کاخ سفید است.
پس تا بدینجا اظهارنظر صریح بالاترین مقام اجرایی کشور نشان میدهد، حفظکردن ایالتهای سرنوشتساز در آمریکا، نه تنها اشتباه نیست،
بلکه زمانی که اقتصاد کشور یکی از منفعلانهترین دوران خود را سپری میکند، میتواند نقشه راهی پیش پای مردم قرار دهد.
البته بعد از این ماجرا افراد زیادی از این صحبت کردند که از قضا رئیسجمهور هم آدرس اشتباهی میدهد و استدلالهایی را هم مطرح کردند.
برای مثال به گفته حسین راغفر، استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا «علت همه مشکلات وضعیت کنونی اقتصادی کشور داخلی است
و سیاستهای غلط داخلی موجب شده که تحریمها اثر بخشتر باشد.» اما در میانه این آدرسدادنها، مظنه قیمتها در بازارهای مختلف نشان میدهد،
چشم سرمایهگذاران در بازارهای مختلف به نتیجه انتخابات آمریکا دوخته شده است.
نوسان بازار با انتخابات آمریکا
تا ظهر روز چهارشنبه هفته گذشته که شانس برندهشدن جمهوریخواهان بیشتر بود، قیمتها ساز صعودی کوک کردند.
دلار تا مرز 30هزار تومان افزایش یافت و قیمت هر قطعه سکه طرح جدید به کانال 15میلیون تومان هم رسید.
از بعدازظهر همان روز تا این لحظه که هنوز برنده انتخابات آمریکا به طور قطع مشخص نشده اما شانس دمکراتها افزایش یافته است،
بازارها روند نزولی در پیش گرفتهاند؛ به گونهای که دلار در بازار غیررسمیتا کانال 26 هزار تومان هم افت داشته و هر قطعه سکه به مرز 13میلیون تومان رسیده است.
همین رفتار نوسانی را میتوان در بازار بورس، خودرو، مسکن و … هم مشاهده کرد. در این شرایط که استراتژی اقتصادی دولت مشخص نیست
و برنامه مدونی هم ترسیم نشده است و زمانی که اغلب مسئولان نیز دست روی دست گذاشته و چشم به نتیجه انتخابات آمریکا دوخته اند،
برای این نوسان سنگین در بازارهای مختلف ایران چه آدرسی باید بدهیم؟















