به گزارش اصفهان زیبا؛ حوالی ساعت 17 روز دوشنبه 13 فروردین 1403، جنگندههای اف 35 ارتش رژیم صهیونیستی با نفوذ به حریم هوایی سوریه از طریق جولان اشغالی، کنسولگری کشورمان در دمشق، پایتخت سوریه را با شش موشک هدف قرار دادند و موجب به شهادت رسیدن سردار محمدرضا زاهدی، از فرماندهان ارشد سپاه قدس کشورمان و شمار دیگری از مستشاران و افسران نظامی ایرانی مستقر در سوریه شدند.
تنها اندکی پس از این حمله، تحلیل و تفسیرهای مختلفی درباره این رویداد از سوی جریانهای سیاسی و رسانهای منطقهای و بینالمللی مطرح شد. برخی به این مسئله باور داشتهاند که حمله به کنسولگری ایران، بر اساس عرف رایج در دیپلماسی بینالمللی، به معنای حمله مستقیم به خاک کشورمان است و رژیم اشغالگر قدس بایستی پاسخی درخور و متناسب را دریافت کند.
عدهای نیز تأکید کردهاند که ایران بایستی مقابلهبهمثل کند و عدهای بر ارائه پاسخهای کوبندهتر دیگر به تلآویو تأکید دارند. در این رابطه، شورای عالی امنیت ملی کشورمان نیز در جلسهای فوری با حضور رئیسجمهور، به بررسی ابعاد مختلف اتفاق اخیر در دمشق پرداخت و ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور کشورمان تأکید کرد که جنایت صهیونیستها بیپاسخ نخواهد ماند.
در این چهارچوب، برخی تحلیلگران بینالمللی به این مسئله اشاره کردهاند که رژیم اسرائیل به نوعی با حمله به مرکز دیپلماتیک کشورمان سعی داشته پیامی روشن و صریح را به تهران بفرستد و درحقیقت، زمینه را برای آغاز یک جنگ فراگیر و گسترده منطقهای علیه کشورمان فراهم سازد؛ سناریویی که مطلوب صهیونیستهاست و میتواند آنها را از سیل بحرانهایی که با آنها مواجه هستند، خارج سازد و درعینحال، از فشارهای داخلی و بینالمللی که به این رژیم وارد میشود نیز بکاهد.
در واکاوی چند علامت سؤال مهم با محوریت حمله اخیر رژیم صهیونیستی به کنسولگری کشورمان، ریشههای این اقدام و سناریوهای آتی مطرح در پی این رویداد با محمودرضا امینی، کارشناس روابط بینالملل و مسائل راهبردی، گفتوگو کردیم.
به اعتقاد امینی، رژیم صهیونیستی منفعت زیادی را در کشاندن ایران به یک جنگ و درگیری گسترده منطقهای میبیند و بر این باور است که این موضوع میتواند فضای تنفس فراوانی را برای آن فراهم کند.
او همچنین با بیان اینکه هرگونه پاسخ ایران، بایستی در قالبی منطقی و با توجه به ارزیابیهای دقیق صورت گیرد، به «اصفهانزیبا» گفت که دشمن برای خود طرح و برنامههایی داشته و امکان دارد تحلیلهای اشتباه سبب شود ایران وارد زمین بازی شود که این شرایط به نفع ما نیست. در ادامه، مشروح این گفتوگو را میخوانید.
به نظر شما عمده محرکها و انگیزههایی که رژیم صهیونیستی را به سمت حمله به کنسولگری کشورمان در دمشق هدایت کردهاند، چه هستند؟
رژیم اشغالگر قدس در وضعیت کنونی، تقابلهای جدی با محور مقاومت در سطح منطقه دارد. در این چهارچوب، جدیترین حامی مقاومت در سطح منطقه را جمهوری اسلامی ایران میداند. در این رابطه، بهطور خاص مستشاران نظامی کشورمان از نگاه اسرائیل، نقشی مهم و محوری در تقویت محور مقاومت دارند.
ازاینرو، تردیدی نیست که با توجه به شکستهای اطلاعاتی و میدانی فراوان رژیم اشغالگر قدس در غزه و در سطح منطقه (در مواجهه با محور مقاومت)، این رژیم سعی میکند در سطح منطقه دست به اقداماتی بزند تا شاید از این طریق بتواند افکار عمومی داخلی خود و همچنین محیط بینالمللی را به سمتوسوهایی که مطلوب آن است، هدایت کند؛ مسئلهای که مراقبت جدی بازیگران فعال در محور مقاومت را میطلبد.
فراموش نکنیم که رژیم صهیونیستی در کشاندن ایران به یک جنگ و درگیری گسترده منطقهای، منفعت زیادی میبیند و در حقیقت بر این باور است که این موضوع میتواند فضای تنفس فراوانی را برای آن فراهم کند.
تحلیل شما از واکنش احتمالی ایران به جنایت اخیر صهیونیستها علیه کشورمان چیست؟
به نظر من در پاسخ به اقدام جنایتکارانه اخیر صهیونیستها علیه کنسولگری کشورمان در دمشق، باید ارزیابی دقیق سیاسی، نظامی و اطلاعاتی انجام شود.
تردیدی نیست که مسئولان کشورمان نیز در شورای عالی امنیت ملی این مسئله را مورد تجزیهوتحلیل قرار میدهند.
قدرت نظامی و امنیتی ما به اندازهای است که بتوانیم از امنیت ملی کشورمان به بهترین نحو حمایت و دفاع کنیم؛ بااینحال، برآوردهای دقیق را باید از صحنه عمل و تحولات میدانی گرفت و سپس دست به کنشگری زد. به بیان سادهتر، من بر این باورم که هرگونه پاسخ ایران، بایستی در قالبی منطقی و با توجه به ارزیابیهای دقیق صورت گیرد. بههرحال دشمن برای خود طرح و برنامههایی دارد. امکان دارد تحلیلهای اشتباه سبب شوند وارد زمین بازی شویم که به نفع ما نیست.
برخی این گزاره را مطرح میکنند که اگر ایران پاسخی متناسب را به جنایت اخیر رژیم اشغالگر قدس در دمشق ارائه نکند، این مسئله میتواند توان بازدارندگی تهران در برابر اسرائیل را کاهش دهد. دیدگاه شما در این رابطه چیست؟
باید توجه داشته باشیم که اقدامات اسرائیل در انجام تحرکات تروریستی، نه از موضع قدرت، بلکه ناشی از ناتوانی آن در زمین و هوا و دریا و مقابله با چالشها و بحرانهایی است که در وضعیت کنونی با آنها روبهروست. رژیم اشغالگر قدس در بیش از شش ماه اخیر بهوضوح نشان داد که قدرت تقابل با محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران را ندارد و چون از این ظرفیت بیبهره است، راهکار ترور را علیه کشورمان در پیش گرفته است.
رژیم اسرائیل صرفا میتواند دست به چنین اقدامات تروریستی بزند؛ والا همین رژیم جرئت و توانایی اینکه بخواهد جنگی فراگیر را علیه مثلا خاک کشورمان انجام دهد، ندارد. به نظر من، در سطح منطقه و حتی فرامنطقه، کمتر قدرتی را میتوان پیدا کرد که بتواند علیه کشورمان دست به ماجراجویی نظامی بزند. باید توجه داشته باشیم که ترور، راهبرد اسرائیل برای مقابله با موفقیتهایی است که محور مقاومت در مدت اخیر به دست آورده است.
تلآویو نمیتواند در برابر سیلی از ناکامیهایی که تاکنون با آنها روبهرو شده است، منفعل باشد و باید گزینههایی را برای خود تعریف کند؛ معادلهای که یکی از جلوههای عینی خود را در جریان حمله اخیر رژیم اشغالگر قدس به کنسولگری کشورمان در دمشق به نمایش گذاشت. در این چهارچوب، صهیونیستها به نوعی سعی دارند ژست قدرت بگیرند و مدعی شوند که بله، ما هنوز قدرت داریم.
بااینحال، این رژیم بهقدری در بحرانهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، نظامی و امنیتی خود غرقشده که بعید است به این زودیها از آنها خلاصی یابد. آیا اسرائیل در جنگ غزه به دستاوردی جز کشتار انسانهای بیگناه دست یافته است؟ آیا توانسته است به اهداف اعلامی خود در بحبوحه جنگ مذکور دست یابد؟
ازاینرو، اینکه شاهدیم این رژیم به اینطرف و آنطرف چنگ میزند، بیش از همه این مسئله را به ذهن متبادر میکند که این رژیم سعی دارد بر ضعفهای خود سرپوش بگذارد و مثلا مدعی شود که در جبهههای مختلف، میجنگد. این در حالی است که در شرایط کنونی، جبهه واقعی اسرائیل، کرانه باختری و نوار غزه است، جبهههایی که تاکنون صهیونیستها در هر دوی آنها شکست خوردهاند.
حال اینکه میبینیم این رژیم دست به ترورهایی نظیر آنچه اخیرا در دمشق شاهد بودیم، میزند، بدان معناست که تلآویو در جبهههای مذکور به بنبستهای جدی خورده است.