خائن که بود و چه کرد؟ / خائنی که کشته نشد

«خائن‌کشی» مسعود کیمیایی، به‌مثابه سایر آثار دو دهه اخیرش بویی از کارگردان «گوزن‌ها» نبرده است و شعاری توخالی را با زبانی قاصر و تاریخ‌گذشته ارائه می‌کند.

تاریخ انتشار: 11:49 - دوشنبه 1403/11/1
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
خائن که بود و چه کرد؟ / خائنی که کشته نشد

به گزارش اصفهان زیبا؛ «خائن‌کشی» مسعود کیمیایی، به‌مثابه سایر آثار دو دهه اخیرش بویی از کارگردان «گوزن‌ها» نبرده است و شعاری توخالی را با زبانی قاصر و تاریخ‌گذشته ارائه می‌کند. کیمیایی در این فیلم به سراغ جریان‌های کودتای 28 مرداد و ملی‌شدن صنعت نفت ایران می‌رود و به وجهی ناگفته از رویدادهای آن دوران می‌پردازد: ارائه اوراق قرضه ملی. دولت مصدق که از پسِ هزینه‌های بعد از ملی‌شدن نفت برنمی‌آید، دست‌به‌دامان مردم می‌شود و به قرضه ملی روی می‌آورد که این مسئله ایده ناظر و شروع‌کننده داستان فیلم است.

سکانس‌های «خائن‌کشی» پر از تصاویر نوستالژی است که گویا کارگردان محو این تصاویر خود شده و از دکوپاژ و طراحی صحنه جا مانده است؛ به‌طوری‌که نتوانسته از نماهای خاص خودش بهره لازم را ببرد. سکانس ابتدایی فیلم و جریان کسوفی که در حال رخداد بود، می‌توانست به سکانسی ماندگار در تاریخ سینما بدل شود؛ اما با رعایت‌نکردن ظرایف و با تکرار بی‌سروته دیالوگ‌ها و در نمای متن روزنامه، زیبایی آن را نازیبا می‌کند. مشکلی که در «خائن‌کشی» به‌وضوح دیده می‌شود، نداشتن فیلم‌نامه درست و میزانسن چیده‌شده براساس آن و نکته مهم‌تر، غیبت کارگردانی است که امضای شخصی‌اش را پای هر سکانس زده باشد.

دیالوگ‌های فیلم شبیه هذیان‌گویی همان شخصیت‌های تیرخورده داستان است که گویی تا انتهای فیلم قصد تمام‌شدن هم ندارد، دیالوگ‌هایی که حتی از بیان مفهوم به عادی‌ترین حالت ممکن خود نیز ناتوان‌اند و این گفت‌وگوهای بین آدم‌ها نیز نتوانسته ضعف‌های میزانسنیک را برطرف کند؛ تاجایی‌که در سکانس‌های دزدی و خانه امن، به‌هم‌ریختگی فریاد می‌زند و تعداد سارقان و رابطه‌شان با هم بسیار گنگ است. این تشویش تا آنجا ادامه دارد که به سبب نامفهومی نوع روابط، او مجبور به قراردادن سکانس‌هایی زائد و پوچ می‌شود که تنها زمان فیلم را زیاد می‌کنند.

بلاتکلیفی کارگردان و کار ناشیانه او در تئاتری که به پا کرده، توی چشم می‌زند. گفتیم آدم‌ها؛ چراکه هیچ شخصیت‌پردازی جز برای مهدی با بازی خوب امیر آقایی اتفاق نمی‌افتد و صرفا بازیگران در کنار هم دیالوگ‌هایی تکه‌تکه را بیان می‌کنند؛ بدون داشتن رابطه دیالکتیکی با یکدیگر. بازی‌های بازیگران به‌شدت اگزجره و تئاتری و جدای از آن، حوصله‌سربر است. سیرک مالیخولیایی کیمیایی نه‌تنها ترحم‌برانگیز است، بلکه واپس‌گرا نیز هست و به‌جای به‌تصویرکشیدن پرتره‌ای از اتفاق‌های معاصر ایران، چنان درگیر بلاتکلیفی و استیصال شده که گویی ایدئولوژی خود را به سخره گرفته و در پستوی روابط عاشقانه بی‌سروته داستان پنهان کرده است.

فیلم هجوآمیز کیمیایی داستانی رنجور و کم‌بضاعت را تعریف می‌کند که از پیرنگ خود فرسنگ‌ها منحرف‌شده و تنها بر بلاهت خودخواسته‌اش تأکید می‌کند و نه‌تنها نمی‌تواند مخاطب را غافلگیر کند، بلکه در میان زمین و هوا فیلم را تمام می‌کند؛ بدون اینکه حتی توانسته باشد نام فیلم، «خائن‌کشی» را تبیین کند. خائن چه کسی بود؟ آیا خائن کشته شد؟ هیچ‌کس نمی‌داند؛ حتی خود کارگردان.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

20 + 19 =