به گزارش اصفهان زیبا؛ دوشنبهای که گذشت سالگرد شهادت شهدای خدمت بود؛ مناسبتی که برنامههای بسیاری را به خود اختصاص داد و در این میان، حوزه هنری اصفهان مستند «موتورسواران» را بهصورت آنلاین اکران کرد؛ ما هم بر آن شدیم تا با حضور در میان علاقهمندان هنری، این اثر را به تماشا بنشینیم.
با صحبت درباره سابقه موتورسواری آغاز میشود؛ از علاقه به راندن در مسیرهای خطرناک یا رساندن افراد به مقصد در هر شرایط آبوهوایی میگوید. دیگری آتشنشان است؛ با شجاعتی ستودنی و قابلافتخار. سومین نفر، مطالبهگر است و به همین دلیل در میانه اعتراضها دستگیر شده است؛ اما نه برای آشوب، که بهدنبال افزایش حقوق کارگران.
سرجمع پنجشش نفر هستند که هرکدام را چیزی به این مسیر کشانده است: یکی، به تناسب شغلش و یکی، برای هیجان. در یک روز مه آلود و بارانی، داستان این چند موتورسوار به هم گره میخورد. گمشدن بالگرد حامل رئیسجمهور، امامجمعه، وزیر خارجه و همراهانشان، خبری است که آنها را وامیدارد از آسایششان بگذرند، کارهای شخصی را روی زمین بگذارند و برای جستوجو روانه شوند.
همه به خط میشوند. مطالبهگر میگوید: «به خودم گفتم اینهمه بلا سرم آمد، تقصیر رئیسجمهور چیست؟ آلهاشم چه تقصیری دارد؟» حتی او هم رهسپار جنگل میشود برای یافتن.
آنچه به چشم میآید، حضور چند موتورسوار است و آنچه پوشیده میماند، تیم تدارکات آنها. میگویند فراموش کرده بودیم تجهیزات کامل ببریم؛ اما نیروهایی که در صحنه حضور داشتند نیز حاضر نشدند کسریهایمان را تأمین کنند.
بااینحال جستوجو در دل جنگلهای ارسباران آغاز میشود. تاریکی مجالی برای دیدن باقی نمیگذارد؛ اما به هر ضربوزور که هست، میگردند. نور امید است که این تنها را در اوج خستگی، گرم نگه میدارد؛ امید به زندهپیداکردن حادثهزدگان.
باران و گلولای، بدترین شرایط جوی برای موتورسواری است؛ اما سرمای هوا را که میچشند، میگویند: ای کاش زودتر برسیم تا زجر نکشند. سخت است که انسان زخمی باشد و سرما هم مزید بر علت شود.جانبرکف و خالصانه، برای رسیدن به هدفی واحد. مسیری که کاش ختم به خیر میشد؛ اما چیزی در انتهایش نیست؛ مگر بقایای بالگرد و جسمهای نیمسوز بیجان. نوای «یاحسین» با صدای گریه درهم میآمیزد؛ ناخودآگاه و برآمده از دل.
باران و گلولای، بدترین شرایط جوی برای موتورسواری است؛ اما سرمای هوا را که میچشند، میگویند: ای کاش زودتر برسیم تا زجر نکشند. سخت است که انسان زخمی باشد و سرما هم مزید بر علت شود.جانبرکف و خالصانه، برای رسیدن به هدفی واحد. مسیری که کاش ختم به خیر میشد؛ اما چیزی در انتهایش نیست؛ مگر بقایای بالگرد و جسمهای نیمسوز بیجان. نوای «یاحسین» با صدای گریه درهم میآمیزد؛ ناخودآگاه و برآمده از دل.
آنطور که مشخص است، آنها به هدف اولیه نرسیدند و نتوانستند حادثهزدگان را زنده بیابند؛ اما از انجام تکلیفشان خشنود هستند. مادر نگران، اکنون پسرش را قهرمان میداند.
در پایان، مستند با توضیحهایی درباره واقعه خاتمه مییابد، به شهدای خدمت تقدیم میشود و تیتراژ نیز تصاویری از تشییعجنازه را نمایش میدهد. پس از اکران، خیامالحسینی، از مستندسازان اصفهانی، دراینباره گفتوگویی داشت. او معتقد است نمیتوان مستند «موتورسواران» را در ژانر مستند بحران بهحساب آورد؛ زیرا عمده تصاویر، بازسازیشده هستند و تنها در دو صحنه از تصاویر آرشیوی استفاده میشود؛ چیزی که در ساخت مستند بحران اهمیت بسیار دارد. از سویی، با انتقاد از پایانبندی، میگوید اگر قرار بود خودش آن را بسازد، مدتزمان کوتاهتری برای پخش در نظر میگرفت.
مسئله آخر هم استفاده از ظرفیت و جذابیت موتورهای کراس است که تقریبا بلااستفاده مانده و میتوانست شروع یا پایان بهتری را رقم بزند؛ مانند آنچه در مستند «خاطرات موتورسیکلت» رخ داده است.با همه تفاسیر اما، از دیدن این فیلم لذت بردم. پرداختن به موضوع از زاویه جدید و بهتصویرکشیدن صحنههای پرمشقت با وجود سختی فیلمبرداری، تدوین مناسب و نمایش یک رخداد ناخوشایند بدون ایجاد حس خستگی در مخاطب، نقاط قوتی است که بر جانم نشسته است.