به گزارش اصفهان زیبا؛ اصفهان با ثبت جهانی برخی از هنرهای اصیل خود، تاکنون گام مهمی را در مسیر جهانیشدن برداشته است؛ اما هنرهای ارزشمند و اصیل دیگری مانند خاتمکاری، فیروزهکوبی و خط بنایی همچنان در انتظار ثبت جهانی هستند؛ موضوعی که میتواند تهدیدی جدی برای هویت فرهنگی اصفهان و میراث معنوی ایران باشد.
اصفهان با پیشینهای چندهزارساله در عرصه هنر و صنایعدستی، همواره بهعنوان یکی از برجستهترین قطبهای فرهنگی ایران و جهان شناخته میشود. این شهر تاریخی با برخورداری از تنوع گستردهای از هنرهای سنتی، همواره نقشی کلیدی را در معرفی فرهنگ، زیباییشناسی و ذوق ایرانی به جهان و جهانیان ایفا میکند؛ اما در کنار این جایگاه درخشان، واقعیتی نگرانکننده نیز وجود دارد؛ برخی از هنرها و صنایعدستی اصفهان تاکنون در فهرست ثبت جهانی قرار نگرفتهاند. این غفلت میتواند تهدیدی جدی برای حفظ میراث فرهنگی اصفهان و حتی ایران باشد؛ چراکه ثبتنشدن این هنرها بهصورت جهانی ممکن است فرصت را برای کشورهای دیگر فراهم کند تا این میراث معنوی را به نام خود ثبت و معرفی کنند.
اصفهان؛ شهر جهانی صنایعدستی
در ۱۳۹۴ اصفهان بهعنوان نخستین شهر ایرانی به عضویت شبکه شهرهای خلاق یونسکو (وابسته به سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد) در حوزه صنایعدستی و هنرهای مردمی درآمد؛ همچنین، شورای جهانی صنایعدستی نیز با اعطای عنوان «شهر جهانی صنایعدستی» به اصفهان، بر اهمیت جهانی این شهر در تداوم و تولید هنرهای اصیل تأکید کرد.
بر پایه آمار رسمی، از مجموع ۶۰۲ رشته شناساییشده صنایعدستی در جهان، ۲۹۹ رشته متعلق به ایران است و از این میان، بیش از ۲۰۰ رشته در استان اصفهان ریشه دارند. در حال حاضر، هنرهای ارزشمندی همچون میناکاری، قلمکاری، کاشی هفترنگ و قلمزنی از جمله رشتههایی هستند که موفق به اخذ نشان جغرافیایی و ثبت جهانی در عرصه بینالمللی شدهاند؛ با این حال، بسیاری دیگر از هنرهای سنتی اصفهان هنوز از این جایگاه بیبهرهاند؛ موضوعی که ضرورت توجه، برنامهریزی و اقدام جدی نهادهای مسئول را دوچندان میکند.
خاتمکاری و فیروزهکوبی در انتظار ثبت جهانی
با وجود ثبت جهانی برخی از هنرهای برجسته اصفهان، مانند میناکاری و قلمزنی، هنوز برخی از فاخرترین جلوههای هنرهای دستی این شهر ازجمله خاتمکاری و فیروزهکوبی، جایگاه شایسته خود در فهرست میراث جهانی را نیافتهاند؛ این در حالی است که هر دوی این هنرها علاوه بر اینکه دارای پیشینهای غنی هستند، در حال حاضر نیز در کارگاههای هنرمندان اصفهانی با دستانی هنرشناس و هنردوست جان میگیرند و به سراسر جهان صادر میشوند. بیتوجهی به ثبت جهانی این آثار، این خطر را به همراه دارد که شهرهای دیگری در داخل یا خارج از ایران، این هنرها را به نام خود به ثبت برسانند؛ اتفاقی تلخ که پیشتر برای برخی نمادهای فرهنگی ایران رخ داده است.
خاتمکاری؛ زاده شیراز بالنده در اصفهان
خاتمکاری یکی از ظریفترین و نمادینترین هنرهای سنتی ایران است که در ساخت آن از ترکیب منظم و قطعاتی از چوب، فلز و استخوان استفاده میشود و نقوش هندسی خیرهکنندهای خلق میشود. در خصوص خاستگاه و آغاز این هنر، روایتهای گوناگونی وجود دارد. بر اساس آنچه در دائرهالمعارف فارسی آمده است، زمان دقیق پیدایش این هنر مشخص نیست و برخی آن را همراه با افسانهها و اسطورههای کهن، حتی به دوران پیامبران نسبت میدهند. شواهد تاریخی نشان میدهد که قدیمیترین نمونههای موجود از خاتمکاری در شهر شیراز یافت شده است؛ ازجمله منبر تاریخی مسجد عتیق شیراز که قدمتی بیش از هزار سال دارد.
Roy A. Meals در کتاب Bones inside and out میگوید: «هنر خاتمکاری در دوران صفویان از شیراز به اصفهان منتقل شد و در این شهر به مرحله تولید انبوه رسید و از نظر تکنیکی، پیشرفت چشمگیری پیدا کرد.» امروزه خاتمکاری، نه فقط بهعنوان یک هنر سنتی، بلکه بهمثابه نماد هویت فرهنگی اصفهان، در کارگاههای متعدد اصفهان زنده است؛ باوجوداین، این هنر هنوز در فهرست میراث جهانی یونسکو به نام اصفهان ثبت نشده است؛ ضعفی که با توجه به قدمت، گستره تولید و اهمیت فرهنگی آن، غیرقابل چشمپوشی است.
فیروزهکوبی؛ میراث معاصر اصفهان
فیروزهکوبی، هنری است که از تلفیق فلز و سنگهای نیمهقیمتی، بهویژه فیروزه نیشابور، ساخته میشود و محصول نهایی آن، ترکیبی است از شکوه، اصالت و زیبایی. این هنر نسبتا جوانتر از دیگر صنایعدستی اصفهان است و پیشینه آن به حدود ۶۰ تا ۷۰ سال پیش بازمیگردد؛ زمانی که هنرمندی به نام حاجی بابا در مشهد نخستین بار آن را ابداع کرد؛ سپس این هنر به اصفهان منتقل و در این شهر، بهویژه طی دهههای اخیر، با استقبال و رشد چشمگیری مواجه شد.
امروزه اصفهان به مرکز اصلی فیروزهکوبی ایران بدل شده است و هنرمندان این رشته، آثار متنوعی چون بشقاب، گلدان، قاب، زیورآلات و حتی قرآنهای نفیس را با تزیینات فیروزه عرضه میکنند؛ با این حال، هنوز فیروزهکوبی بهعنوان یک هنر جهانی و به نام اصفهان ثبت نشده است؛ موضوعی که برای شهری که عنوان «پایتخت صنایعدستی جهان» را یدک میکشد، یک خلأ جدی بهشمار میرود.
خط بنایی؛ میراثی بر لبه فراموشی
در میان فهرست بلند بالای هنرهایی که همچنان برای ثبت جهانی در صف انتظار ماندهاند، خط بنایی نیز جایگاه ویژهای دارد؛ هنری که نشان از شکوه معماری ایرانی اسلامی است و بهنوعی شناسنامه تصویری آثار فاخر دورههای سلجوقی، ایلخانی و صفوی در اصفهان محسوب میشود؛ با این حال، تاکنون گامی جدی برای ثبت جهانی این هنر برداشته نشده است.
در همین رابطه، حمیدرضا کشاورزیمیاندشتی، پیشکسوت و پژوهشگر برجسته این حوزه، بهتازگی در گفتوگویی با «اصفهانزیبا» در خصوص این غفلت هشدار داده و با صراحت اعلام کرده است: «اصفهان، مرکز خط بنایی دنیاست و برای این ادعا دلایل مستند و قانعکنندهای وجود دارد.»
او تأکید میکند که قدیمیترین نمونه تاریخدار خط بنایی در ایران، در روستای «برسیان» اصفهان دیده میشود و آثار مشابهی در «گز» و روستای «گار» نیز یافت شده است. از سوی دیگر، بزرگترین و غنیترین مجموعههای خط بنایی در بناهای تاریخی اصفهان، ازجمله مسجدجامع اصفهان، مسجد حکیم، مدرسه نیمآورد، مدرسه کاسهگران، مسجد آقانور و بقعه باباقاسم دیده میشود.
به گفته این پژوهشگر، اگر گستره کل جهان اسلام را بررسی کنیم، از سمرقند، بخارا، باکو، نجف تا استانبول، درنهایت به این نتیجه میرسیم که ۹۰درصد خط بنایی موجود، در ایران است و از این میزان، حدود ۸۰درصد در اصفهان و اطراف آن قرار دارد. این آمار، اگرچه چشمگیر بوده، در عمل، توجه کافی به آن نشده است.
او همچنین به نام چهار پژوهشگر اصلی این حوزه اشاره میکند: مرحوم فضائلی در کتاب اطلس خط، مرحوم ماهرالنقش در مجموعه پنججلدیاش، مرحوم زمرشیدی از مشهد و خود او با اثر پژوهشیاش با عنوان بنای خط. نکته تأملبرانگیز این است که از این چهار نفر، سه نفر اهل اصفهان بودهاند که نشان میدهد اصفهان نهفقط گنجینه آثار خط بنایی است، بلکه قلب تپنده تفکر و پژوهش در این حوزه نیز محسوب میشود.
کشاورزیمیاندشتی با لحنی نگران اما صریح هشدار میدهد و میگوید: «خواهش من این است که این موضوع جدی گرفته شود. قبل از آنکه کشورهای دیگر با برگزاری همایشها یا تولید مستند، این خط را به نام خود ثبت کنند، مسئولان فرهنگی کشور، بهویژه در اصفهان، باید با عزمی ملی دستبهکار شوند. خط بنایی میتواند امتیاز و انحصاری فرهنگی برای اصفهان باشد؛ اما تنها در صورتی که به آن بها داده شود.»
وقتی که جهان ثبت میکند، ولی ما فراموش میکنیم
اصفهان با آنهمه شکوه هنرهای سنتی، امروز در نقطهای ایستاده که اگر مسئولان فرهنگی و نهادهای بینالمللی داخلی بهموقع اقدام نکنند، ممکن است در آیندهای نهچندان دور، شاهد ثبت برخی از اصیلترین هنرهای ایرانی بهنام کشورهایی دیگر باشیم. این هشدار، صرفا یک دغدغه محلی نیست؛ تجربههای جهانی بارها نشان داده است که ثبت فرهنگی، پیش از آنکه افتخاری نمادین باشد، امتیازی حقوقی و تمدنی در سطح بینالمللی است.
مالکیت فرهنگی؛ کلید قدرت در عرصه جهانی
وقتی کشوری موفق به ثبت جهانی یک هنر یا اثر فرهنگی میشود، عملا مالکیت معنوی و فرهنگی آن را به دست میآورد. این مالکیت نه تنها در سیاستگذاریهای فرهنگی، بلکه در جذب گردشگر و توسعه صنعت گردشگری نیز جایگاه برتری برای آن کشور ایجاد میکند. نمونههای متعدد و چشمگیری از این دست وجود دارد؛ برای مثال، ترکیه با ثبت جهانی فرش ترکی و هنر مینیاتور تحت حمایت یونسکو، امروز به یکی از برندهای قدرتمند بازار هنرهای سنتی جهان تبدیل شده است؛ همچنین، آذربایجان توانسته است برخی از عناصر فرهنگی مشترک با ایران را زودتر به ثبت برساند و در پروندههای بینالمللی، آنها را به نام خود ثبت کند.
اما چه باید کرد؟
تدوین پروندههای دقیق و مستند برای ثبت جهانی هر رشته از صنایعدستی، مانند خاتمکاری، فیروزهکوبی و خط بنایی، نیازمند تشکیل تیمهای تخصصی متشکل از پژوهشگران، مستندسازان و هنرمندان است تا پروندهای جامع و منسجم با منابع تاریخی، تصاویر، مستندات و تحلیلهای تطبیقی بینالمللی تهیه شود. این گام ابتدایی، پیشنیاز ورود به مکاتبههای رسمی با سازمانهایی مانند یونسکو محسوب میشود؛ همچنین برگزاری همایشها و جشنوارههای بینالمللی با محوریت هنرهای اصفهان از مهمترین راهکارها برای جلب توجه نهادهای جهانی است.
این رویدادها که با حضور هنرمندان خارجی، پژوهشگران و خبرنگاران بینالمللی برگزار میشوند، تنها بهعنوان ویترینی برای معرفی هنرهای اصفهان عمل نمیکنند، بلکه بستری مناسب برای ایجاد اجماع جهانی بهمنظور ثبت این میراث فرهنگی بهشمار میآیند.
مشارکت مردم و رسانهها در روایتگری از هنرهای بومی نقش بسیار مهمی دارد. تجربه شهرهایی مانند فاس در مراکش یا کوچی در هند نشان داده است که وقتی مردم، رسانهها و گردشگری داخلی درگیر بازخوانی و بازنمایی میراث فرهنگی میشوند، شانس ثبت جهانی بهمراتب افزایش مییابد. باید این احساس در جامعه ایجاد شود که ثبت جهانی تنها وظیفه اداره میراث فرهنگی نیست؛ بلکه مسئولیتی مشترک برای حفظ هویت ماست؛ همچنین ایجاد بانک اطلاعاتی دیجیتال از هنرهای سنتی اصفهان ضرورت دارد. در عصر دیجیتال، هیچ پروندهای بدون پشتوانه داده، تصویر و مرجع معتبر، به سرانجام نمیرسد. لازم است بانک اطلاعاتی جامعی با همکاری دانشگاهها، شهرداری و سازمان میراث فرهنگی تشکیل شود که شامل عکسها، فیلمها، منابع مکتوب و روایتهای شفاهی از هنرمندان زنده این رشتهها باشد.
اصفهان بیش از هر زمان دیگری در معرض یک دوراهی تاریخی است: یا با اقدامی جدی و هوشمندانه، میراث هنری و فرهنگی خود را برای نسلهای آینده بیمه کند، یا با تعلل و تأخیر، بخش ارزشمندی از هویت بینظیرش را به فراموشی بسپارد. اکنون زمان آن رسیده است که اصفهان نه فقط در خاطرهها و دلهای مردم، بلکه در اسناد رسمی جهانی بهعنوان «شهر هنرهای بینظیر» به ثبت برسد و در عرصه جهانی بدرخشد. این یک مسئولیت تاریخی است که باید جدی گرفته شود؛ پیش از آنکه فرصت جبران از دست برود.