به گزارش اصفهان زیبا؛ دومین فیلم بلند اکتای براهنی پس از یک سالونیم توقیف از چهارشنبه 21 خرداد برای اکران عمومی راهی سینماهای سراسر کشور شد.«پیر پسر» از چند منظر متفاوتترین فیلم سینمای ایران است.
نخست مدتزمان فیلم که بیش از سه ساعت است، اما به دلایل مختلف مخاطبین خود را از ثانیه اول تا آخرین فریم تیتراژ پایانی میخکوب میکند.
در سینمای ایران کمتر فیلمی است که زمانش به 120 دقیقه برسد، چه برسد به فیلمی که بیش از 190 دقیقه مخاطبش را درگیر فیلم کند. همین موضوع باعث شد اکران این فیلم با چالش روبهرو شود، اما فیلم به سینما متعهد ماند و سر از مینی سریال یا شبکه نمایش خانگی درنیاورد.
در فرم، فیلم بینقص نیست، اما بسیار بالاتر سینمای ایران است؛ نه بسیار بالاتر از آثار دمدستی سینمای ایران نه! بسیار بالاتر از آثار خوب سینمای ایران.
روایت فیلم صریح و متفاوت است. فیلم از آثار مختلفی اقتباسشده؛ از برادران کارامازوف تا داستانهای شاهنامه که در بیان همین اقتباس نیز به نمایانترین شکل ممکن عمل میکند.
داستان فیلم، روایت پدری به نام غلام با بازی (حسن پورشیرازی) و پسرهایش علی (حامد بهداد) و رضا (محمدولی زادگان) است که هر یک حاصل دو ازدواج غلام هستند و در خانهای دو طبقه زندگی میکنند. پسرها در تلاش برای راضی کردن پدر به فروش خانه درگیر ورود یک زن به زندگیشان میشوند؛ رعنا با بازی لیلا حاتمی.
وجه بصری فیلم از قاببندی چشمنواز ادیب سبحانی تا حرکت روان دوربین بهخصوص در سکانس پایانی فیلم در کنار نورپردازی و استفاده از نور طبیعی در نورپردازی، همچنین رنگ و طراحی صحنه فیلم، حضور نمادین کتاب برادران کارامازوف و تابلوهای نقاشی داستانهای شاهنامه و در برخی از سکانسها حرکت دوربین بر روی تابلوها بالاتر از حد معمول سینمای ایران بوده و همگی بهدرستی در خدمت فیلم است.
موسیقی فیلم کار حسام ناصری است که بیشتر بهعنوان آهنگساز و تنظیمکننده شناخته میشود، اما بهخوبی از پس این کار برآمده، بهخصوص در گامهای بلند در خدمت پیام فیلم است.آنچه بیشتر از همه درباره این فیلم شنیده شده و شنیده خواهد شد، بازی حیرتانگیز و مسحورکننده حسن پورشیرازی است.
سطح بازی او بهقدری بالا بود که علیرغم آنکه پیرپسر در جشنواره فیلم فجر امسال در بخش مسابقه حضور نداشت، اما برنده جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره یعنی مصطفی زمانی گفت: «اگر پورشیرازی بود، این جایزه به ما نمیرسید».
حتی برخی بازی او در این فیلم را همرده بزرگان سینمایی جهان چون آلپاچینو، رابرت دنیرو و دی لوئیس خواندند. دیگر بازیگران اصلی فیلم نیز درخشان بازی کردهاند؛ لیلا حاتمی که هرازچندگاه در یک فیلم هنر والای خودش در بازیگری را به نحوی به رخ میکشد و باید گفت باقدرت در صدر فهرست بهترین بازیگران زن ایران قرار میگیرد.
حامد بهداد بعد از چند کار متوسط، خودش را در فیلم براهنی احیا کرده، بهویژه بازی در سکوت و انتقال بینظیر حس و محمد ولیزاده دیگر پسر فیلم را بازی میکند که او نیز در این فیلم درخشیده است.
فیلم براهنی حقیقتاً در فرمی بینظیر ساخته شده و تراژدی فیلم که آمیختهای از تراژدی شاهنامه، قصه رستم و سهراب و تراژدی داستانهای روسی است، به بهترین شکل درآمده و قطعاً بیشتر از اینها میتوان دربارهاش نوشت، اما محتوای فیلم در سیاهی و پلیدی در یک فضایی بالاتر از دیگر آثار سینمای ایران حضور دارد.
فیلم ضدخانوادهتر از برادران لیلا و ضدفرهنگیتر از هر اثر مبتذل سینمای کمدی ایران است. این فیلم در تمام سکانسها در تلاش برای ستایش و تحسین اصل لذت فروید است؛ خانه چرک و متعفن غلام باستانی فقط مسلخ پیرپسرش نیست. بلکه در لایه دیگر فیلمنامه، نماد خیر در فیلم است.
کارکتر غلام که یک پدر معتاد و هوسباز است، شر مطلق فیلم است که مبنای تمام کنشگریهایش در فیلم بر اساس لذت است.
تعدد صحنههای استعمال مواد مخدر، جروبحثش با زن خیابانی در ایوان خانه مقابل چشم پسرش، تلاش برای سوار کردن زن کنار خیابان که منجر به درگیری میشود، درد و دلش پای بساط بافور پیش رفیقش در خصوص تنهاییاش و چندین و چند سکانس دیگر حکایت از حاکمیت اصل لذت در کارکتر غلام است.
در آن سو پسرش علی که نمادی از یک پیرپسر در فیلم است یک پسر چهلساله که ناتوان در برقراری ارتباط عاطفی و جنسی با جنس مخالف است؛ حتی با دختری که در کتابفروشی بهعناوین مختلف به علی ابراز علاقه میکند.
عدم توانایی در اتمام مستندش و عدم استقلال مالی که در چند سکانس ازجمله گرفتن تراولهای مچاله پدر و قرار دادنش در جیب شلوار به تصویر کشیده شده است، تلاشی است برای القای ناکامی در صورت رعایت اخلاق و خیرگزینی.پراغراقترین سکانس برای این ادعا، سکانس کاناپه ساختمان رعنا پس از تماشای مستند ناقص علی است.
زبان بدن رعنا کاملاً خبر از تمایلش برای برقراری آمیزش جنسی دارد؛ دستش را به پشت کاناپه برده با مشت باز. علی نیز دستش را به پشت کاناپه میبرد و دو بار اقدام به لمس دست رعنا میکنم، اما هربار بر اساس اصول اخلاقی خودش، دست از این کار میکشد.
اما در مقابل غلام موفق میشود در این جدال مثلث عشقی، پس از اصرار برای تحقق میلش به حریم خانه رعنا راه پیدا کند و حتی این پیروزی را با رقص شمشیر جشن بگیرد.
پیرپسر در ادامه خط سینمایی لجنمالی پدر در خانواده ایرانی به بهانههای چون صلب حق انتخاب و ممانعت از استفاده فرصتهای خوب اقتصادی، وارد فاز خشونت شده و در سکانس پایانی به نقطه اوج رذیلت کارکتر غلام و بروز جنونآمیز خشونت دست زده است.
در پایان باید گفت تلاش فیلم پیرپسر در خلق یک اثر سینمایی استاندارد، اما با چنین محتوایی، هویتی برای نام ایران باقی نمیگذارد.















