به گزارش اصفهان زیبا؛ دوگانهای در ادبیات گفتمانی است که در سالهای گذشته بحثبرانگیز شده است؛مناقشههایی که متأسفانه به دلیل عدم برخورداری از زبان مشترک میان دو گروه، به نتیجه سازندهای هم نرسیده و بهجای اینکه به آسیبشناسی اربعین ختم شود، به آسیبهای آن دامن زده است.
این مقدمه ذکر شد تا در ادامه بیان کنیم این گزارش هیچ ارتباطی با این دوگانه ندارد؛ بلکه قصد ما این است که اربعین را بهعنوان پدیدهای که حضور پررنگ مردم در آن دیده میشود، از منظر نقش گروههای مردمی بررسی کنیم؛ درواقع بنا به رسالت صفحه کانونها که به جریان فعالیتهای مردمی شهر میپردازد، به سراغ این رفتهایم که گروههای مردمی از جمله مراکز فرهنگی شهر در مواجهه با کلان پدیده پیادهروی اربعین، چه نقش سازندهای میتوانند ایفا کنند؟
«احمد مقیمی» پژوهشگر فرهنگی و «ابوذر آذری» مبلغ دینی خارج از کشور، از منظرهای مختلف به این پرسش پاسخ دادهاند. شایان ذکر است؛ هر دو کارشناس پیشازاین سابقه حضور در پیادهروی اربعین و مطالعه ابعاد آن را داشتهاند.
پنج محور سازنده برای نقشآفرینی گروههای مردمی در پیادهروی اربعین
در راستای اینکه بتوانیم نقش سازنده گروههای مردمی در پیادهروی اربعین را بیان کنیم، لازم است در ابتدا تقسیمبندی از انواع آنها داشته باشیم.
یک گروه، هیئات مذهبی هستند که بهصورت هفتگی یا مناسبتی جلسههای عزاداری و تبیینی برگزار میکنند.
گروه دیگر مراکز فرهنگی هستند که فراتر از یک هیئت عمل میکنند و برگزاری فعالیتهایی همچون کلاسهای آموزشی، مهارتی، اردو و مواردی ازاینقبیل هم شامل برنامههایشان میشود.
یک دسته دیگر گروههای جهادی هستند که در مواقع بحرانی همچون سیل و زلزله در مناطق حاضر میشوند یا فعالیتهای تبلیغی دارند. چنین فعالیتهایی را معمولا طلاب و روحانیون بهعهده دارند و با ماهیت گفتمانی که کارشان دارد، در مناطق موردنیاز حاضر میشوند.
این یک دستهبندی از فعالیتهای فرهنگی بود که قطعا موارد دیگری را هم میتوان به آن اضافه کرد؛ اما مهم این است که همه این گروهها باوجود ماهیت متفاوتشان، امکان نقشآفرینی در پیادهروی اربعین را دارند؛ یعنی ظرفیت اربعین آنقدر متکثر و متنوع است که همه این گروهها را در برمیگیرد؛ برهمیناساس، میتوان پنج محور را بهعنوان موقعیتهایی که گروههای مردمی میتوانند در آن مؤثر باشند، ذکر کنیم.
استفاده از ظرفیت تربیتی و معنوی اربعین به واسطه حضور در پیادهروی
پیادهروی اربعین فرصتی است که اگر گروهها امکان حضور در آن را پیدا کنند، میتوانند از ظرفیتهای ویژهاش استفاده کنند. اولین مورد، بهرهگیری از فرصت تربیتی اربعین است. ما معمولا در کلاسهای درسمان از مفاهیم مختلف صحبت میکنیم؛ ولی نیاز است نوجوان در عرصه عمل هم با آنها مواجه شود؛ مثلا اگر از گذشت و ایثارگری صحبت میکنیم، اربعین نمود عملی این مفاهیم بوده و فقط نیاز است به آنها در پیادهرویمان دقت کنیم؛ یعنی یک سال توجه نوجوان را به مفهوم گذشت معطوف کنیم، سال دیگر خدمت به مردم را موردنظر داشته باشیم و… .
در همین راستا حوزه دیگری که با حضور نوجوانان در پیادهروی اربعین محقق میشود، تمرین فعالیتهای رفتاری است. شما اگر در دیگر ایام سال نوجوانان را به سفر عتبات ببرید، امکان برنامهریزی و کنترلپذیری بیشتری وجود دارد؛ ولی در پیادهروی اربعین اتفاقهای غیرمنتظرهای میافتد و همین میتواند تمرینی باشد برای فعالیت تشکیلاتی مناسب و تمرینی باشد برای همکاری و همیاری میان اعضا.
مسئله بسیار مهم دیگر که با این حضور میتوان به آن رسید، درک زیارت و توسل به امامحسین(ع) است که باعث رشد معنوی نوجوانان میشود. با این حساب میتوانیم اینطور بگوییم که اگر یک مجموعه فرهنگی با برنامهریزی هدفمند و هوشمندانه، همراه با اعضایش در پیادهروی اربعین حاضر شود، دستاوردهای اخلاقی، رفتاری و معنوی مهمی بهدست خواهد آورد.
خدمت به زائران به واسطه حضور در پیادهروی اربعین
مسئله مهم دیگری که باید به آن اشاره کنیم، تبدیل نوجوان زائر به نوجوان خادم است. یک مجموعه فرهنگی باید جزو برنامههایش این باشد که نوجوان بعد از چند سال که بهعنوان زائر در پیادهروی حضور پیدا میکند، نقش مقدس خادمی را بهعهده بگیرد.
زمانی که از خادمی صحبت میکنیم، اصل خدمتکردن به دیگر زائران است. حالا این خدمت میتواند برپایی موکب برای توزیع غذا باشد یا ارائه خدمات فرهنگی. مثلا یک گروهی موکب حجاب برپا کرده بودند و به زائران پاکستانی که در طول مسیر لباسهایشان فرسوده شده بود یا متفاوت بافرهنگ اربعین بود، خدمات ارائه میکردند.
گروهی دیگر که فعالیتهایشان در طول سال متمرکز بر کتابخوانی است، امسال از این فرصت استفاده کرده و در مرز که معمولا زائران وقت آزاد دارند، کتابهای کمحجم و متناسب با اربعین ارائه میدادند.
موکبها در ایران برپا شود
سومین نقشی که گروههای مردمی میتوانند به عهده گیرند، برپایی موکب در داخل کشور است. متأسفانه یک نگاهی غلبه دارد: برپایی موکب فقط در مسیر نجف تا کربلا ثواب دارد؛ درحالیکه کشور ما بهخاطر موقعیت جغرافیاییاش، مسیر تردد بسیاری از زائران کشورهای دیگر است و آنها در ایران هم به خدمات نیاز دارند؛ همچنین مردم کشور خودمان برای رسیدن به مرز، از شهرهای مختلف میگذرند و به آنها نیز میتوان خدمات ارائه کرد. برای رفع این فقدان از یکسو، گروههای فرهنگی باید به برپایی موکب اقدام کرده و از سوی دیگر، درباره اهمیت این اقدام، فرهنگسازی کنند.
امتداد جریان پیادهروی اربعین به شهرها
مورد دیگر، اتصال جریان پیادهروی اربعین به محلههاست. اگر واقعبینانه به مسئله نگاه کنیم، در بهترین حالت پنجمیلیون نفر میتوانند در پیادهروی اربعین مشارکت کنند و این یعنی 70 الی 80درصد مردم در کشور میمانند؛ با این حساب وظیفه گروههای فرهنگی این است که حالوهوای اربعین را در محلهها و مراکزشان زنده کنند.
یکی از اقدامهایی که در این راستا صورتگرفته، برگزاری پیادهروی جاماندگان است؛ ولی نباید به آن محدود شویم؛ مثلا یک مسجد میتواند دورهمی خاطرهگویی داشته باشد، برنامهای برای جاماندگان و گفتوشنود از خاطرههای اربعین یا یک برنامه دیگر میتواند نمایشگاه عکاسی باشد. مهم این است که نگذاریم چراغی که در مسیر پیادهروی روشن شده، در محلهها خاموش شود.
تداوم منش اربعین در جریان زندگی
مورد آخری که میتوان به عنوان نقش گروههای فرهنگی برشمرد، امتداد سبک زندگی اربعینی در زندگی جاری مردم است. مردم ما با حضور در پیادهروی اربعین تجربههای معنوی، اخلاقی و رفتاری بهدست میآورند که باید در زندگی روزمرهشان هم ادامه پیدا کند. این تداوم نیازمند تأمل جدی فعالان فرهنگی ازجمله روحانیون بهعنوان قشر گفتمانی و روشنگر جامعه است.
خدمت یعنی «حبالحسین یجمعنا»
در چند سال گذشته شاهد هستیم که هرساله زائران بسیاری روانه پیادهروی اربعین میشوند و ازطرفی، متناسب با این افزایش جمعیت، خدمترسانی به زائران هم موردتوجه بیشتری قرار میگیرد؛ اما نکته مهم این است که ما بتوانیم در این رخداد عظیم جایابی مناسبی از موقعیت خودمان داشته باشیم و حضورمان باعث سازندگی شود، نه آسیب.
در همین راستا و فارغ از سهم نهادهای حکومتی در پیادهروی اربعین، به نظر میرسد با استفاده از ظرفیت گروههای مردمی میتوان بسیاری از مسائل را حل کنیم و نقش مهمی در تسهیل پیادهروی اربعین داشته باشیم.
در کشور با فقدان خدمترسانی مواجهایم
نخستین نکتهای که باید به آن توجه کنیم، اهمیت خدمترسانی به زائران در داخل مرز است. متأسفانه زائرانی که راهی پیادهروی اربعین میشوند، بهخوبی تفاوت میان خدمترسانی در ایران و عراق را درک میکنند؛ این در حالی است که مردم ما از شهرهای مختلف راهی سرزمین کربلا میشوند و در طول مسیر و مرزهای کشور نیاز به دریافت خدمات دارند؛ اما کمتر به این مسئله توجه میشود. بنده معتقدم اگر ظرفیتهای مردمی ما هنوز بهاندازه تأمین نیازهای داخل کشور نرسیده، میان دوگانه خدمت در ایران و خدمت در عراق، باید ایران انتخاب شود.
با برپایی موکب بهدنبال ایجاد تمایز نباشیم
نکته دیگر که باید به آن توجه کرد، احترام به فرهنگ مردم عراق است. اگرچه بنده به لزوم خدمترسانی در کشور خودمان تأکید میکنم، ازطرفی هم نمیتوان گفت که گروههای مردمی تحت هیچ شرایطی در کشور عراق موکب برپا نکنند؛ چراکه تعداد چشمگیری از زائران این مسیر، ایرانیهایی هستند که باید موکبهایی به تأمین نیازهای آنها و سبک زندگی متفاوتشان بپردازند؛ بااینحال نکته مهم این است که این برپایی موکب و مثلا توزیع غذای ایرانی باعث تمایز نشود.
یکوقت ما خودمان را مهمان عراقیها میدانیم و یکوقت است که میگوییم «ما» موکب برپا کردهایم. چنین نگاههایی باعث تفرقه میشود و اصلا ماهیت جمعگرای اربعین را زیرسؤال میبرد.
همگی زیر پرچم «حبالحسین یجمعنا» هستیم
مورد دیگری که باید در نگاه و رفتارمان به آن توجه کنیم، التزام به شعار اربعین است؛ «حبالحسین، یجمعنا». اگر افق نگاهمان این باشد که همه چیز ذیل امامحسین(ع) است، آن وقت اختلافها کمرنگ میشود؛ یعنی دیگر نمیگوییم که ما باید در پیادهروی اربعین حضور پیدا کرده و انقلاب را صادر کنیم!
مگر انقلاب چیزی جز ایستادن پای اندیشه ذلتناپذیری است؟ مگر تفکر مقاومت در منطقه چیزی جدای از قیام امامحسین(ع) است؟ مهم این است که دلهای ما به یکدیگر نزدیک باشد، زبانمان نرم بوده و همگی زیر سایه پرچم امامحسین(ع) حرکت کنیم.















