نشست بغداد1 آگوست سال گذشته با همین هدف برگزار شد؛ اجلاسی که انتظار میرود در دروه جدید اهداف مــوردنظــر اعضـای آن را با اولـویت حل اختلافات میان دولــتها همچون اختلاف ایران و عربستان را به سر منزل مقصود برساند. اگر این اتفاق رخ دهد، با احیای روابط دیپلماتیک تهران_ ریاض اهمیت برگزاری چنین نشستهای منطقهای بیش از پیش خواهد شد.
استفاده راهبردی ایران در نشست بغداد
حسن هانیزاده، کارشناس مسائل غرب آسیا در گفتوگو با «اصفهانزیبا» از خروجی نشستهایی همچون بغداد1 و در ادامه بغداد2، آن هم در شرایطی که منطقه دستخوش تنشها و اختلافات میان دولتهاست، گفت. او افزود: «نشست بغدا 2 در اردن یک نشست راهبردی است که میتواند در تغییر سیاستهای منطقهای کاملا مؤثر باشد. آگوست سال گذشته نیز نشست بغداد 1 با حضور ایران و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس بهعلاوه فرانسه که داعیهدار همکاری با کشورهای غرب آسیاست، برگزار شــد و جمهــوری اسلامی ایــران نقطهنظرات خود را درخصوص مسائل منطقه و همچنیـن رابطه تهران با کشورهای عـرب حوزه خلیـجفارس و دخالتهای قدرتهای بیگانه مطرح کرد که درباره این موضوعات تصمیمات مهمی نیز اتخاذ شد.»
هانیزاده درخصوص دیدارهایی کهدر حاشیه این نشست صورت خواهد گرفت، افزود: «در نشست بغداد 2 احتمال دارد که مقامات ایران با مقامات سعودی دیدارهایی را ازسر بگذرانند و در خصوص مسائل مختلف منطقه و روابط ریاض و تهران مذاکره کنند.اگر چنین اتفاقی رخ دهد طبیعتا خروجی بغداد2 بسیار مهم خواهد بود و امنیت منطقه به سمت ثباتسازی پیش میرود.»
این کارشناس بینالملل با اشاره به نقش ایران در امنیت منطقهای نیز گفت: «با توجه به اهمیت و نقش ایران در مدیریت بحرانها در منطقه نشست اردن میتواند کاملا راهبردی بهشمار آید و از طرفی کشورمان میتواند با استفاده از این فضا، همگرایی و اتحاد خود را با کشورهای عرب منطقه همچون مصر و اردن ایجاد کند.»
احیای روابط تهرانریاض انعکاس مثبتی در جامعه عراق دارد
هانیزاده همچنین در پاسخ به این سؤال که چرا اهداف نشستهای منطقهای در ایجاد اتحاد میان کشورها آنچنان که مدنظر است محقق نمیشود، عنوان کرد: «متأسفانه این موضوع واقعیت دارد. همیشه در نشست هایی همچون اجلاس بغداد یکسری هدفگذاریهایی صورت میگیرد و در پایان نیز تصمیماتی هم گرفته میشود. »
او افزود: «هدف اصلی کنفرانس بغداد ایجاد یک نوع همگرایی در منطقه با محوریت میانجیگری عراق است؛ زیرا عراق بنا به دلایل اجتماعی، سیاسی و ژئوپلیتیکی همواره کانون رقابت قدرتهای منطقهای بوده است. برای مثال نقطهنظراتی که مسئولان عراق درخصوص رابطه ایران و عربستان مطرح کردهاند، این است که شاکله اجتماعی عراق به گونهای است که ایران و عربستان بهعنوان رقیب منطقهای تأثیر بسیاری بر جامعه عراقی دارند؛ به این معنا که هرچقدر روابط ایران و عربستان رو به بهبودی رود و مناسبات میان آنها احیا شود، به همان نسبت انعکاس مثبتی در جامعه عراق خواهد داشت؛ چراکه ایران نفوذ بالایی در بخش وسیعی از جامعه عراق دارد و عربستان نیز بخش جزئی از این کشور را تحتتأثیر خود قرار داده است؛ لذا رقابتها و اختلافات میان تهران و ریاض بهصورت مستقیم بر جامعه عراق نیز اثرگذار خواهد بود.»
این کارشناس بینالملل در ادامه با اشاره به اینکه این مشکل اساسی عراق از سال 2003 و با سقوط صدام در عراق بهوجود آمد، خاطرنشان کرد: «هم مردم عراق گرایشهای اعتقادی به ایران دارند و هم بخشی از اقلیت عراق به عربستان گرایش دارند که رقابتهای میان ایران عربستان و اختلافات آنها طبیعتا اثر خود را بر این فضا خواهد گذاشت؛ به همین خاطر تلاش و راهبردهای سیاسی مقامات عراقی نیز همواره بر این است که اختلافات بین تهران و ریاض کاهش یابد؛ چــراکــه عراق نبــاید کــانون تقــابل قــدرتهــای منطقــهای باشــد؛ در نتیجه خروجی اینگونه نشست ها باید در راستای حل چنین موضوعاتی پیش رود.»
موانع موجود بر سر اتحاد کشورهای منطقهای
این کارشنــاس مسائــل بیــنالملــل همچنین با اشاره به عدمتحقق اهداف مورد توجه نشست بغداد و عدم همگرایی کشورهای منطقه گفت: «اهدافی همچون حل اختلاف میان دولتهای منطقه و به نتیجه نرسیدن آن، به این دلیل است که کشورهایی همچون عربستان حســـننیــت لازم را از خــود نشــــان نمــیدهنــد.»
او تصریح کرد: «سیاست عربستان تابعی از سیاست آمریکاست. نزدیکی عربستان با ایالات متحده به لحاظ سیاسی و همچنین روابط پنهان سعودیها با رژیم صهیونیستی نقش بسیار مهمی در این موضوع دارد. از طرفی نقش تخریبی ترکیه در منطقه بهویژه در رابطه سوریه و عراق، شرایطی را فراهم کرده است که منطقه همیشه دستخوش تناقضات و رقابتهای آشکار و پنهانی بین کشورهای منطقه باشد و تنها عامل اصلی آن، همین قدرتهای فرامنطقه، بهخصوص آمریکاست که نمیخواهند یک نوع همگرایی منطقهای ایجاد شود.»
هــانیزاده ادامــه داد: «همگــرایــی منطقهای در تعریف سیاستهای آمریکا و غرب این است که کشورهای عربی به رژیم صهیونیستی نزدیک شوند تا اسرائیل بتواند از سفرهای گسترده منطقه و منابع طبیعی آنها استفاده کند و ایران نیز منزوی شود؛ آنچه که با سیاست برخی از قدرتها در منطقه، مخصوصا محور مقاومت مغایرت دارد و این مسائل متأسفانه انعکــاس بسیــاری بـــر همگـــرایـــی منطقهای خواهد داشت.»
نقش فرانسه بهعنوان یکی از حضار در نشست اردن
این کارشناس بینالملل همچنین از نقش فرانسه به عنوان یک مهمان فرامنطقهای در کنفرانس بغداد2 بــهعنــوان یـک نشست منطقــهای گفت و خاطرنشان کرد: «فرانسه دولتی استعمارگر است و در قرون گذشته بخشهایی از غرب آسیا را در جریان طرح سایفسکو سال 1916 بین خود و برندگان جنگ جهانی (فرانسه و انگلیس) تقسیم کرده است. این تفکرات همچنان در ذهن رهبران فرانسه وجود دارد که فرانسه همچنان میراثدار غرب آسیا، بهویژه خاورمیانه و بهخصوص ســـوریــــه عــــــراق و اردن و لبـنـــان است.»او ادامه داد: «احساس امانوئل مکرون بر این است که ارثیه کافی از منطقه غرب آسیا نبرده است. در حال حاضر فرانسه با توجه به تسلط آمریکا بر عراق و همچنین نفوذ انگلیس بر اردن، سعی میکند نقش فرادستی در رخدادهای منطقهای ایفا کند و به همین دلیل هم در نشست بغداد سال گذاشته حضور پیدا کرد و هماکنون در دومین دوره این اجلاس در اردن حضور دارد؛ سیاستی که نشان میدهد فرانسه سعی میکند در رقابتهای بینالمللی، بهخصوص در رقابت انگلیس و آمریکا حاضر بشود تا بتواند با استفاده از این ظرفیت قدرت خود را در منطقه تثبیت کند.»
هانیزاده تأکید کرد: «درواقع قصد فرانسه استفاده از ثروتهای منطقه است تا از انگلیس و آمریکا عقب نماند.»