حال شرایط صاحبان و مدعیان قدرت در افغانستان به گونهای است که پیشبینی درخصوص آینده افغانستان غیرممکن است و به نظر میرسد خروج نظامیان آمریکایی رابطه مستقیمی با قدرتگیری طالبان در این کشور دارد.
طالبان به دنبال کسب قدرت در افغانستان است
پیرمحمد ملازهی، استاد و کارشناس مسائل افغانستان در خصوص تحولات اخیر این کشور به «اصفهانزیبا» میگوید: «طالبان احساس میکند با خروج آمریکاییها و ازطریق نظامی میتواند تا اندازهای فشار را بر دولت مرکزی بیشتر کرده و امتیاز بیشتری از دولت افغانستان بگیرد. ازطرفی با بهبنبست رسیدن مذاکرات در استانبول، فشار نظامی تنها راهحلی است که به ذهن طالبان و برای قدرتگیری بیشتر رسیده است. از سوی دیگر، اختلافات درون حاکمیت افغانستان باعث تضعیف روحیه نیروهای نظامی این کشور شده و درنتیجه این فضا، فرصت حملات بیشتر برای نیروهای طالبان فراهم شده است. تا جاییکه طالبان به طور کامل راهحل سیاسی را کنار گذاشته و تنها به راهحل نظامی فکر میکند. البته این رویکرد چندان واقعبینانه نیست. چراکه اگر طالبان راه حل نظامی را برای پیشبرد اهداف خود در نظر داشته باشد، با مخالفت گروههای قومی موجود در افغانستان نیز روبهرو خواهد شد. جریانهایی که حاکمیت طالبان را به شکل انحصاری نمیپذیرند و با این شرایط، ادعای جداییطلبی آنها نیز در قالب جنگهای داخلی بالا میگیرد.»
ملازهی با بیان اینکه هدف اصلی طالبان تسلط بر مناطق شمالی افغانستان است، ادامه میدهد: «به نظر میآید که هدف طالبان اعمال فشار نظامی به دولت و تضعیف آن باشد تا از این طریق بتواند بیشترین امتیاز را کسب کند. در حال حاضر پیشنهاد دولت مرکزی افغانستان این است که 60درصد قدرت در اختیار طالبان و 40درصد در دست دولت باشد اما تلاش طالبان دربر همزدن این فرمول با بهدستآوردن 80 تا 90 درصد قدرت در این کشور است.»
تفاوت اعتقاد طالبان با نیروهای دولت مرکزی افغانستان
این کارشناس مسائل افغانستان با توضیح اینکه برخی از رسانهها از طالبان با چهره جدید و بدون خشم و خونریزی در درگیریهای اخیر افغانستان میگویند، اما واقعیت این است که این گروه نسبت به دشمنان خود بهخصوص شیعیان تغییر موضع نداده است. چراکه همچنان هیچ توازن قدرتی در افغانستان وجود ندارد. او ادامه میدهد: «در حال حاضر طالبان حدود شصت تا شصت و پنج هزار نفر نیرو دارند. نیروهای به اصطلاح جهادگر که معتقدند باید افغانستان و مردم را نجات دهند؛ انگیزه و اعتقادی که در نیروهای دولت مرکزی این کشور وجود ندارد. طالبان ایمان دارند اگر کشته شوند به بهشت میروند و اگر هم بکشند باز هم به بهشت میروند. تفکری جهادی که باعث میشود آنها را در موضع برتری نسبت به نیروهای دولتی قرار دهد. نیروهای دولتی معمولا از طبقه متوسط شهری هستند و موضوع مرگ و زندگی برای آنها یک مسئله اساسی است و مانند طالبان فکر نمیکنند. اما گروه طالبان یک گروه عشایری به اصطلاح قبیلهای است که بر طبق چارچوب ذهنیت روستایی حرکت میکند و مرگ برای آنها چندان اهمیتی ندارد و همین موضوع آنها را از لحاظ نظامی در موقعیت برتری و قدرتمندی نسبت به نیروهای دولتی قرار میدهد.»
نتایج مذاکرات طالبان با آمریکا و ایران با طالبان
او در خصوص نتایج مذاکرات طالبان با آمریکا و همچنین اجرایی نشدن توافق میان آنها میافزاید: «نهایت مذاکرات آمریکاییها و طالبان همان قراردادی است که در زمان ترامپ بسته شد. اینکه آمریکاییها به نوعی پذیرفتند طالبان را به قدرتی تعدیل شده در کنار گروههای طالب قدرت در افغانستان برسانند و در ازای آن نیز طالبان به نیروهای آمریکایی حمله نکند. توافقی که اجرایی کردن آن در صحنه عمل اما بسیار سخت است. تا جایی که این روزها شاهد حملات نظامیان آمریکایی به طالبان در مناطق شمالی افغانستان و به شکل بمباران هستیم. بنابراین بحث این است که تا چه اندازه میتوان انتظار عملیاتی شدن توافق میان آمریکا و طالبان را در صحنه عمل داشت. در حال حاضر طالبان و آمریکا هر دو به دنبال متهمکردن یکدیگر در نقض این توافق هستند. از یک طرف آمریکا خواهان خارجکردن نیروهای نظامی خود از جنگ داخلی افغانستان است و در مقابل، طالبان نیز در پی خروج هر چه سریعتر آمریکاییها از افغانستان است تا با نظارت خود بر دولت مرکزی افغانستان بتواند موضع برتری نسبت به دولت پیدا کند.»
ملازهی با اشاره به مذاکرات ایران با طالبان از خطرات و پیامدهای درگیریهای اخیر افغانستان برای کشورمان میگوید. به گفته این کارشناس مسائل شبه قاره، طالبان در مقطعی به ایران نزدیک شد و شایعاتی هم در این باره وجود داشت که البته هیچکدام از آنها تأیید نشد. او بیان میکند: «طالبان یک گروه ایدئولوژیک است که به لحاظ ایدئولوژی تحت تأثیر عربستان سعودی قرار دارد و از لحاظ سیاسی و دریافت کمکهای مالی، تدارکاتی و آموزش نظامی نیز وابسته به پاکستان است. ایران حداکثر کاری که میتواند در این شرایط انجام دهد این است که با طالبان ارتباط معقولی داشته باشد تا از این طریق مرزهای خود را مورد خطر قرار ندهد. به عبارتی هدف ایران از هرگونه مذاکره با طالبان حفظ مرزهای شرقی خود است. اما از سویی رفتار طالبان نیز اصلا قابل پیشبینی نیست که آیا به توافقات خود عمل خواهد کرد یا خیر. در مقابل، ایران نیز تا به امروز یک ارزیابی واقعبینانه نسبت به تحولات افغانستان بهدست نیاورده است. شاید یکی از دلایل این موضوع تکیه بر بحثهای کارشناسی و تصمیمگیری بر اساس رویکردهای نظامی و داشتن نگاه نظامی به این مسئله است. ایران باید در پی ایجاد یک توازن در مناسبات طالبان با دیگر قومیتها و از طرف دیگر طالبان با دولت مرکزی باشد، تا از این طریق بتواند از منافع خود نیز حفاظت کند.» ملازهی میافزاید: «جنگهای داخلی افغانستان خطرات و پیامدهای بسیاری را برای ایران و کشورهای منطقه به همراه خواهد داشت. اگر جنگ در افغانستان ادامه دار باشد، ایران نیز با دو مشکل روبهرو میشود؛ اول سیل مهاجران به کشورمان که قطعا به زیان اقتصاد ایران با توجه به تحریمها علیه ما خواهد بود؛ دوم اینکه با هرج و مرج در افغانستان که کشور مافیای مواد مخدر است ما شاهد افزایش ترانزیت مواد مخدر از طریق ایران به اروپا خواهیم بود که از این زاویه ایران دچار مشکل و بحران امنیتی میشود. بنابراین مصلحت در این است که ایران با کمک به دولت مرکزی افغانستان از بسیاری از این اتفاقات در آینده جلوگیری کند.»