به گزارش اصفهان زیبا؛ فعالیتهای سیاسی پیش از انقلاب چه دانشجویی و چه غیردانشجویی همگی به وضعیت حکومت شاهنشاهی ایران برمیگشت. در آن دوران مسائل دینی و مذهبی به طور مطلق کنار گذاشته شده بود و جوانان خصوصا دانشجویان مخالفت خود را با آن شرایط و در مقابله با نظام شاهنشاهی و حکومت به شکلهای مختلف نشان میدادند.
انجمنهای اسلامی حاضر در دانشگاهها یکسری فعالیتهای ظاهری همچون سخنرانیها و برنامههای مذهبی و اعتقادی و یکسری فعالیتهای پنهانی همچون برنامهریزی برای فعالیتهای گسترده بر علیه شاه داشتند؛ فعالیتهایی که همگی از احساس خفقان دانشجویان در جامعه و احساس عدم آزادی آنها نشئت میگرفت و دانشجویان را بر علیه شاه میشوراند.
دانشجویان مبارز از دو گروه معتقد و مذهبی و مارکسیستی تشکیل شده بودند. آنهایی که معتقد به اسلام نبودند، عضو گروههای چپ مارکسیستی در مخالفت با نظام فعالیت میکردند و گروههای معتقد به مسائل مذهبی اما در قالب تشکلهای مذهبی و انجمنهای اسلامی فعال بودند و بر علیه نظام و حکومت برنامهریزی میکردند.
جلسات و فعالیتهای آنها هم اغلب به صورت پنهانی در قالب چاپ اعلامیه و کتاب و برگزاری جلسات برای تظاهرات بود که فعالیتهای ظاهری آن هم عموما با مشکل از سوی ساواک روبهرو میشد.
به یاد دارم ساواک در بازجویی از من پرسید که چرا شما چرا نهجالبلاغه میخوانید یا اینکه چرا تفسیر میخوانید، مگر شما روحانی هستید؟ این بهانهها البته چندان اهداف ساواک را محقق نمیساخت.
فعالیت انجمنها و تشکلهای دانشجویی همچنان با تمرکز بر مبارزه علیه حکومت رقم میخورد و نظام شاهنشاهی هم از آن طرف نهایت سعی خود را میکرد تا دانشجو را مشغول به یکسری مسائل ارتباطی بین پسرها و دخترها کند.
خاطرم هست که دانشگاه اصفهان تازه تأسیس شده بود و ما در دانشگاه مسجد نداشتیم. به همین خاطر همراه با برخی از دوستان از جمله شهید اژهای به دیدار دکتر معتمدی رئیس دانشگاه اصفهان رفتیم تا درخواست خود را برای ساخت مسجد در دانشگاه مطرح کنیم.
پیش از آن هم با مرحوم همدانیان ملاقات کرده بودیم و ایشان به ما قول داده بودند که اگر این موضوع را به عهده او بگذارند، مسجدی برای ما در دانشگاه خواهد ساخت.
زمانیکه این موضوع را در حضور رئیس دانشگاه اصفهان مطرح کردیم که اصفهان شهری مذهبی است و دانشجویان برای نماز خواندن نیاز به مسجد دارند، دکتر معتمدی اما با نگاهی عاقلاندرسفیه گفت: من این فضای سبز و زیبا را برای شما در دانشگاه بهوجود آوردم، دختر و پسر بروید در آن کیف کنید و هرکس هم میخواهد نماز بخواند به خانهاش برود؛ صحبتهایی از سمت رئیس دانشگاه اصفهان که درواقع به بینش کلی نظام شاهنشاهی بر میگشت، دانشجویان را در مقابله با حکومت مصممتر کرد تا در بستر تشکلها و انجمنهای دانشجویی، عزم خود را برای براندازی شاه جزم کنند.
این بعد از وضعیت منسجم تشکلهای دانشجویی در مقابله با نظام شاهنشاهی، 16 آذر 1332 را بهوجود آورد؛ روزی که در دانشگاه اصفهان درگیری بود و تظاهرات دانشجویی به میدان آزادی اصفهان کشیده شد.
دانشجویان برای مبارزه با حکومت انگیزه بسیاری داشتند و همانطور که پیشتر اشاره کردم، از آن همه فشار و تحقیر از جانب کشورهای غربی و به حساب نیامدن و نداشتن حق انتقاد به ستوه آمده بودند که همین انگیزهای برای اتحاد دانشجویان و قیام بود.
این شرایط مربوط به دانشجویان پیش از انقلاب بود و پس از انقلاب هم دانشجویان بار دیگر تأثیرگذاری خود را در فضای سیاسی کشور با تسخیر لانه جاسوسی نشان دادند و در دوران جنگ نیز در برابر کشورهای متخاصم آمریکا و عراق ایستادند؛ در واقع دانشجویان زمانیکه در برابر خود مخالف محکمی میبینند، منسجمتر به میدان میآیند؛ در غیر این صورت زمانی که حکومت را با خود همراه میبینند و احساس میکنند که آن فضای فشار و سرکوب وجود ندارد و فعالیت تشکلهای دانشجویی بیشتر به حالت حزبی نمایان میشود.
منتهی همانطور که حضرت آقا میفرمایند، دانشجو باید سیاسی باشد؛ هدف از این جمله هم این است که دانشجو از حالت رخوت خارج شود. جهاد تبیین نیز میگوید دانشجو باید فعال سیاسی باشد تا به رخوت دچار نشود. دانشجویان باید بدانند زمانی که استکبار برای نابودی ما قد علم کرده است، با آن مقابله جدی کنند.
آنطور که رهبر معظم انقلاب میگویند: «ما باید دشمن را بشناسیم.» اگر دانشجو این موضوع را با دقت احساس کند به اتحاد و انسجام با دیگر دانشجویان روی خواهد آورد.
حضرت آقا با تأکید بر جهاد تبیین معتقدند ما باید مسئله و مشکل را بشناسیم و دشمنشناسی کنیم. حضرت علی (ع) نیز میفرمایند: «خدا رحمت کند آن کسی را که بداند از کجا آمده است و در کجا قرار دارد و چه میخواهد انجام دهد.»
دانشجو هم باید بداند که دشمنش کیست و در مقابل با استبداد چگونه بایستد که اگر این فضا را درک کند و آن اتحاد دانشجویی بار دیگر بهوجود خواهد آمد.