به گزارش اصفهان زیبا؛ بررسی شکل گیری و توسعه محلات شهری، کنکاش در تاریخ پرفرازونشیب آنها و مشاهده ردپای آثار گذشته در وضعیت کنونی مناطق شهری، نهتنها موضوعی جالب توجه است، بلکه موجب کشف سرنخهای بسیار از تحولات اجتماعی و شهری و سیاسی میشود. شهر اصفهان با تاریخچه پربار خود نیز مساعد این بررسیهاست و قطعا اطلاع شهروندان هر شهر و ساکنان هر محله از چگونگی شکلگیری محل زندگیشان مبحثی آموزنده و ارزشمند است.
به موجب بعضی از دلایل تاریخی، اولین شهری که آریاییها هنگام ورود به سرزمین ایران بنا نهادند «گابه» نامیده میشد، نامی که بعدها به «گی و جی» تبدیل شد. این نظریه دور از ذهن نیست، زیرا دشتی وسیع با رودخانه دائمی زایندهرود و آب و هوای معتدل یکی از مناسبترین موقعیتها به عنوان مکان زندگی بوده است.
در خصوص وجه تسمیه نام (گی) نظریههای بسیاری مطرح شده است؛ اما شاید منطقیترین آن معنی این کلمه در زبان اوستایی باشد که معنی زندگی و زیستن میدهد که بعدها به ورود اعراب و نداشتن حرف گاف به جیم تبدیل شد و «گی» به صورت «جی» در آمد.
با مرور تاریخ مکتوب شهر اصفهان میبینیم تا پیش از امپراتوری ساسانی، اصفهان شهری یکپارچه به شکلی که بعدها تبدیل شد نبود. بلکه شامل دو مرکز مجزا یعنی جی (شهرستان)، یهودیه و مجموعهای پراکنده از روستاها بود که همگی آنها امروز جزئی از محلات این شهر باستانی هستند.
هرچند منطقه یهودیه تاریخی کهن داشت و از دوران کوروش هخامنشی مسکن مردمی با ادیان مختلف به خصوص یهودیان بود اما تا پیش از اسلام شهر اصفهان عمدتا به نام منطقه جی (گی) شناخته میشد. وجود دو مرکز شهری نزدیک، با فاصله کم و عدم اتصال آنها به یکدیگر، به احتمال زیاد ناشی از نفوذ حکومت مذهبی زرتشتی ساسانی و اختلاف مذاهب این دو منطقه بود. همچنین ایجاد بارویی دور شهر جی از اختلاط مردم این دو منطقه جلوگیری میکرد.
در منطقه شرق اصفهان نام محله جیشیر (جیشهر) هنوز به چشم میخورد که نشان از حدود جی کهن است. در دوره ساسانی مرکز حکومت و مرکز اداری شارستان (شهرستان) نامیده میشد که احتمالا در همین منطقه شهرستان امروزی قرار داشته است.
حافظ ابونعیم اصفهانی دانشمند قرن چهارم درباره شهر جی اینگونه نوشته است: «مساحت شهر دو هزار جریب بوده و در باروی آن یکصد و چهار قصر (کوشک) که هر یک به صورت برجهایی منحنی و فراخ با فواصلی ثابت از حصار شهر بنا شده است. همچنین این بارو دارای یکصد و ده برج و چهار دروازه بوده است.»
در خصوص این برج و بارو و دروازهها مافروخی اصفهانی در رساله محاسن اصفهان مینویسد: «در دوران پادشاهی فیروز بن یزدگرد، وی فرمان به اتمام باروی جی داد و این اقدام یکصد و هفتاد سال پیش از اسلام بود. یک دروازه خور (خورشید) نام داشت. دوم دروازه ماه که دروازه (اسفیش) هم میگویند و سوم دروازه تیر که (طیره) میخوانند و چهارم دروازه (یهودیه) و در کنار آن دهی بنا کرد به نام آذرشاپوران و در آن سرایی عالی ساخت و در باغ ایوانی رفیع برافراشت و در آن آتشکده ساخت و آن ده را بر آن وقف کرد.» آتشکده نامبرده بعدها تبدیل به مسجد شد و هم اینک در روستای سروشبادران قرار دارد.
از عجایب مهندسی این دروازهها آن بود که به عنوان تقویم نجومی نیز کاربرد داشت. در زمان انقلاب زمستانه در روز اول دی ماه خورشید از دروازه «جور» طلوع و از دروازه جهودان غروب میکرد و در انقلاب تابستانه در اول تیرماه خورشید از دروازه ماه (اسفیش) طلوع و از دروازه تیر غروب میکرد.
هرچند از برج و بارو و دروازههای جی آثاری در دست نیست، اما این منطقه هنوز آثار باستانی بسیاری در خود جای داده است. از دیگر آثار قدیمی جی، سارویه یا تپه اشرف است؛ بنایی که نویسندگان تاریخ قدیم اصفهان عموما از آن یاد کردهاند از جمله حمزه اصفهانی در قرن چهارم هجری راجع به این قلعه بسیار قدیمی اصفهان در جی مینویسد: «از حوادث سال 350 ه.ق، قسمتی از بنای سارویه در جی اصفهان خراب شد و اطاقی نمایان گردید که تقریبا پنجاه جعبه کتاب که بر روی پوست نوشته شده بود، در آنجا پیدا شد. کتابهایی که مردم آن نوع خط را تا آن وقت ندیده بودند.»
کسی نمیدانست که چه وقت این کتابها در این محل قرار داده شده است تا این که کتابی به دست آمد که در آن چنین نوشته شده بود: «سلاطین آن قدر توجه و عنایت به حفظ دانشهای بشری داشتهاند که برای نگهداری آنها از شر حوادث زمینی و آفات جوی، کاغذ مقاوم توز را انتخاب کردند که در مقابل حوادث روزگار پایدار باشد. مردم کشورهای هند و چین و بلاد مجاور آنان نیز از ایرانیان اقتباس نموده و از توز برای کتابت استفاده نمودند و چون این پوست خیلی محکم و نرم بود و دوام داشت، پادشاهان ایران پس از انتقال علوم بر روی پوست درخت توز، در صدد بر آمدند که در روی زمین شهری پیدا کنند که خاک آن زود فاسد نگردد و از زلزله و خسوف بر کنار باشد. این بود که تمام اطراف مملکت را جستوجو نمودند، در زیر آسمان شهری که واجد این اوصاف باشد به جز اصفهان یافت نشد و در نقاط مختلف این شهر بخشی بهتر از بخش جی و در جی محلی که سالیان دراز پس از آن به نام قهندز (کهندز) موسوم گردید و در داخل بخش جی بود پیدا نکردند و در این محل بود که علوم و دانشهای خود را در آن قرار دادند و این محل تا امروز باقی و به نام سارویه موسوم است و از روی همین بنا بود که مردم به بانی و تاریخچه آن پی بردند.»
بر روی تپه اشرف در دوران مختلف تغییرات بسیاری صورت گرفت از جمله ساخت مسجد و کاخ بر ویرانهها و بعدتر در دوران معاصر قسمتی از آن در مسیر ساخت خیابان مشتاق از بین رفت. سالیان سال این محل متروک و محل پیست موتورسواران بود و در سالهای اخیر طی بررسیها و اکتشافات باستانشناسی آثار بسیاری از دوران اشکانی و ساسانی در این مکان پیدا شد.
یکی دیگر از آثار باقیمانده از دوران قدیم در منطقه جی «پل شهرستان» است. قدیمیترین پل اصفهان بر فراز زایندهرود که بر روی صخرههای طبیعی بستر رودخانه بنا شده و سابقا فقط کاروانها از روی آن عبور میکردند. مافروخی اصفهانی در کتاب خود از این پل یاد کرده و قصرهایی را که نزدیک این پل بنا شده بود مانند قصر خصیب و قصر مغیره و قصر یحیی را ستوده است. به عقیده مورخان و باستانشناسان پل شهرستان دارای اساس و بنیاد ساسانی است، در دوره دیلمیان و سلجوقیان تنها پل مهم زایندهرود در داخل شهر اصفهان بوده است.
با حمله اعراب، منطقه جی نیز به سبب آن که مرکزیت داشت، از تخریب و ویرانی در امان نماند و ناچار بسیاری از اهالی جی به آبادیهای اطراف و یهودیه پناه بردند و اینگونه بود که رونق جی رو به کاستی نهاد و یهودیه رو به پیشرفت و توسعه رفت. کمکم نقطه تلاقی جی و یهودیه مرکز دادوستد شد و بازار و میدان عتیق شکل گرفت و در محل آتشکده این منطقه مسجد جامع بنا شد و اینگونه دوران جدیدی در توسعه شهر اصفهان آغاز شد. شهر به سرعت توسعه پیدا کرد و پانزده دهکده حومه یهودیه مانند جوزدان، فلفلان، سنبلستان، لنبان، خشینان و… به شهر پیوست که هرکدام امروز از محلات قدیمی اصفهان محسوب میشوند.
در دوران آل بویه و آل کاکویه، بر خلاف زمان حکومت آل زیار حاکمان ترجیح دادند منطقه یهودیه مرکزیت داشته باشد. در همین دوران بارویی دور شهر ساخته شد و قلعه بزرگ طبرک نیز بنا شد. همین موضوع نیز به کمرنگ شدن اهمیت منطقه جی تأثیر گذاشت.
شوالیه شاردن فرانسوی که در اواخر عهد شاه عباس دوم و اوایل سلطنت شاه سلیمان در اصفهان بوده است، در مورد شهرستان چنین مینویسد: «قریه شهرستان یکی از بزرگترین دهکدههایی است که مانند آن در هیچ کشوری در دنیا نیست، طول آن قریب یک فرسخ و باغهای میوه زیادی دارد، این ده در مشرق شهر و کنار رودخانه است که پل بلند و کمعرضی بر روی آن قرار دارد و نزدیک آن ویرانههایی از بناهای بزرگ وجود دارد و چنان که در تواریخ نوشته شده در روزگاران پیش شهر بزرگی بوده است.»
اوژن فلاندن نیز که در دوران سلطنت محمد شاه قاجار در اصفهان بوده است در سفرنامه خود درباره شهرستان جی چنین مینویسد: «تاریخنویسان شرق اظهار میدارند که محل شهر اصفهان را ابتدا در این قریه تعیین کردند که سپس تغییر یافت و به جای فعلی اصفهان مستقر شد، [اما] نمیشود این عقیده را قبول کرد؛ چون آثاری از تأسیس آن مشهود نمیگردد. اما از وضعیت محلی که در ساحل زندهرود دارد و طرز تقسیم آب رودخانه و پل بزرگی که بر روی رودخانه کشیده شده و دو ساحل را به هم متصل میسازد معلوم میشود شهرستان مهمی بوده است. شاید عده زیادی از ساکنان آن ترک وطن گفته و به شهر جدید رفته باشند. در نتیجه بعد از مدتی به کلی از اسم و رسم افتاده و به صورت فعلی در آمده است. در بین آثار برجای مانده آن هنوز مسجدی کوچک برجاست که گنبد و مناره دارد.»
مسجد و مناره شهرستان همان بنایی است که فلاندن و بسیاری دیگر از آن نام بردهاند. این مناره در دوران سلجوقی بنا شده بود و از خصوصیات جالبی که داشت دارای دو راه پله مجزا در بدنه بود. این اثر تاریخی تا حدود قرن اخیر هم پابرجا بود اما در سال 1294 ه.ش این بنا به طمع استفاده از آجرهای آن برای ساخت سربازخانه تخریب شد.
مادام دیولافوآ که حدود چهل سال بعد از اوژن فلاندن در اصفهان بود، در سفرنامهاش درباره شهرستان جی چنین مینویسد: «این شهرستان، جزو قدیمیترین محلات اصفهان است که در محل جی قدیم واقع شده و امروز از شهر اصفهان به اندازه دو فرسنگ فاصله دارد. پس از یک ساعت راهپیمایی به مقابل منار باشکوهی رسیدیم که متجاوز از 39 متر ارتفاع داشت و با کتیبه موزائیک یکرنگ زینت یافته بود، امامزادهای هم در آنجا هست که در برابر مرور زمان و زیان دست انسان مقاومت کرده و کمتر خرابی در آن راه یافته است. مخصوصا طرز بنای سقف آن قابل توجه است و چون از تزئینات خارجی عاری میباشد خمیدگی طاق آن که ایرانیان در معماری آن هنر خاصی بروز دادهاند به خوبی دیده میشود.»
البته مکانی که دیولافوا از آن نام میبرد امامزاده نیست، بلکه بقعه الرّاشد بالله محل دفن یکی از خلفای عباسی است که هنوز هم در این منطقه پابرجاست. با قدرت گرفتن سلجوقیان در ایران برخلاف گذشته دیگر حکام ایران در زیر یوق خلفای عباسی نبودند و برعکس خلفا به پادشاهان ایران باج وخراج پرداخت میکردند. الراشد خلیفه عباسی چون نتوانست به تعهدات پدرش (مسترشد) در پرداخت باج به سلطان مسعود عمل کند، گرفتار خشم مسعود شد.
چنانچه سلطان مسعود بغداد را محاصره کرد و خلیفه از بیم او به موصل گریخت و پادشاه سلجوقی او را از خلافت خلع کرد و عموی وی المقتفی لامر الله را به خلافت نشاند و خود به جنگ راشد رفت و آنان را نزدیک اصفهان شکست داد و نهایتا الراشد در 25 رمضان سال 532 به دست یک تن از اسماعیلیه به ضرب چاقو جان سپرد و در جی به خاک سپرده شد.
منطقه جی به دلیل این که در جوار رودخانه قرار داشته و همچنین به دلیل موقعیت زمینشناسی، یکی از مناطق اصفهان است که سطح آبهای زیرزمینی آن بالا بوده، در نتیجه همواره یکی از مناطق کشت و زرع به شمار میرفت و تا همین چند سال قبل هم این مزارع به چشم میخورد. با خشکسالیهای پیدرپی و همچنین گسترش شهر و شهرنشینی کم کم این زمینهای زراعی تبدیل به محلات و خیابانها و منازل جدید شد.
محله قدیمی جی اکنون شامل مناطق بین خیابان جی، رودخانه زایندهرود و خیابان بزرگمهر تا روستاهای شرق اصفهان است که عمدتا جزو مناطق 4 و 15 شهرداری اصفهان محسوب میشود. اسامی روستاها و محلات این منطقه همچون ارداجی، پنارت، جوهران، خوراسگان، زَردَنجان، سواردز، برتیانچی، کنگاز، اتشاران، خورشاد، چنگان، بادرنگی، جیران، کوهسار، فرسان و….. خود نشانگر قدمت و تاریخ این قسمت از شهر اصفهان است.