روایت یک رویارویی

۱۳ آبان ماه در تاریخ معاصر ایران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، زیرا با سه رویداد سیاسی بسیار تاثیرگذار پیوند خورده؛ سه رویدادی که دارای وجه مشترکی بودند و آن اعتراض به نفوذ قدرت خارجی در ایران و لزوم استقلال حاکمیت بود.پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که آمریکا در وقوع آن سهم و نقش اصلی را بازی می‌کرد، به مرور حضور و تأثیرگذاری دولت آمریکا در سیاست‌ها و تصمیم گیری‌های کشور پررنگ‌تر و نمایان‌تر می‌شد، تا آنجا که پهلوی دوم گمان می‌کرد بدون پشتوانه و حمایت دولت‌های آمریکا و انگلیس هیچ امکانی برای بقا ندارد.

تاریخ انتشار: 09:01 - دوشنبه 1399/08/12
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه

 چه آنکه با مرور اسناد مکتوب به جامانده از درون کاخ‌های سلطنتی همچون یادداشت‌های آقای اسداله علم، وزیر دربار و از نزدیکان محمدرضا شاه پهلوی می‌توان میزان توجه و جایگاه والای آمریکا و انگلیس را در تحلیل‌ها و تصمیم‌های کلان کشور برای حفظ و دفاع از منافع ملی دید و سنجید. ۱۳ آبان ماه ۱۳۴۳ در پی سخنرانی جنجالی حضرت آیت الله‌العظمی خمینی علیه قانون کاپیتولاسیون و وابستگی پهلوی دوم به دولت آمریکا منجر به تبعید ایشان به ترکیه و زمینه ساز انقلاب ۱۳۵۷ به رهبری و زعامت ایشان شد. دومین ۱۳ آبان به سال ۱۳۵۷ و تجمع جمعی از دانش آموزان و دانشجویان در محوطه دانشگاه تهران بازمی‌گردد که با حمله و تیراندازی دولت شریف امامی به جمع معترضان و کشته و زخمی شدن عده‌ای از تظاهرکنندگان پایان یافت و بعدها روز دانش آموز نامیده شد. اما رخداد سوم که در تاریخ ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸ به وقوع پیوست و به سرعت گسترش و عمق یافت و از شهرت جهانی برخوردار شد، به ورود دانشجویان به سفارت آمریکا در ایران باز می‌گردد. ورود دانشجویانی که بعدها به دانشجویان مسلمان پیرو خط امام معروف شدند، به سفارت آمریکا در ایران و ماندگاری ۴۴۴ روزه ایشان در آن سفارت از برجسته‌ترین و تاریخ سازترین رویدادهای دوره معاصر ایران است، آن انقلاب دوم که امروز بسیاری از زوایای پیدا و پنهانش در دسترس عموم قرار گرفته، اما همچنان سرنوشت ایران و ایرانیان از عواقب و تبعات آن رها نشده است. گستره و عمق این رویداد شامل حداقل سه بخش عمده می شود:
۱. تصمیم و اقدام ورود به داخل سفارت برای چند ساعت؛
 ۲. تأیید اقدام از جانب سران عالی‌رتبه نظام تا آزادی کامل اعضای سفارت بر اساس رأی مجلس شورای اسلامی و قرارداد الجزایر؛
 ۳. نتایج و تاثیرات کوتاه مدت و بلندمدت این اقدام در داخل و خارج ایران.
 چنین رویدادهایی از زوایای مختلف مورد نقد و بررسی و قضاوت واقع می شوند و افکار عمومی در هر دوره و هر نسلی تحت‌تأثیر هیجانات و احساسات غالب به آن‌ها می‌نگرد و حکمی به صواب یا نا صواب برای آن صادر می‌کند.
تردیدی نیست که هر رویداد و واقعه‌ای را باید در ظرف زمانی و مکانی خود سنجید و ارزیابی کرد؛ نقد و تحلیل وقایع تاریخی مستلزم توجه به ویژگی‌ها و شرایط زمانی و مکانی زمان وقوع است و هرگونه اظهار نظری بدون این توجه راه به خطا می‌برد و از همین روست که نسل‌های بعدی نمی‌توانند نسبت به رویدادهای گذشته قضاوت قطعی کنند و برای آن‌ها حکم نهایی صادر کنند، گرچه می‌توانند از آن‌ها بسیار بیاموزند و بر دانش خود بیفزایند. نسل امروز جامعه ایران به واسطه همه تاثیراتی که از رویداد ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸ بر سرنوشت چهل ساله خود تجربه کرده است، سؤالات بسیاری در ذهن دارد که پاسخ‌گویی همدلانه نسل درگیر در آن ماجرا می‌تواند ضمن روشنابخشی به زوایای مبهم و تاریک آن و پیرایش و زدودن همه تحریفات و انحرافات تاریخی پیرامونی، آموزه‌های بسیاری برای نسل حاضر و آینده ایران داشته و راهی نو فرا روی او قرار دهد. پذیرش خطاها و اعتراف به آن‌ها و ایستادگی و پایداری بر مواضع درست و صواب جزئی از این فرایند است.  نسل امروز بسیار بخت‌یار بوده و هست که هنوز دسترسی به آن منابع اصیل و دست‌اول را دارد و می‌تواند باب گفت‌وگویی صریح، منطقی و صادقانه را با چهره‌های اصیل آن رویداد بزرگ که همگی از تصمیم گیران، برنامه‌ریزان و مجریانش بودند، بگشاید و آسیب‌ها و منافع آن را به تیغ تیز نقد بسپارد. بسیاری از رویدادها ریشه در گذشته دارد و واکاوی واقعه 13 آبان از زبان و رفتار افراد درگیر نیز نشان روشنی از تحقیر و تحمیل سال‌ها استبداد و حضور دولت خارجی که در قالب تلاش صادقانه جمعی از جوانان پرشور انقلابی و در بزنگاهی تاریخی برای جلوگیری از تکرار تجربه تلخ کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و انتقام از آنچه دولت آمریکا در آن مقطع به انجام رسانده بود، به اقدامی هیجانی و خارج از عرف بین الملل بدل گشت. آن حرکت خودجوش ماجراجویانه توسط بخشی از نظام انقلابی مستقر در مدت زمانی کوتاه و در همان ساعات اولیه به برنامه‌ای سازمان یافته و کاملا تشکیلاتی برای به زانو در آوردن دولت آمریکا در مقابل انقلاب اسلامی مردم ایران تغییر مسیر داد. در زمانه جنگ سرد، این آغازی برای مدل جدیدی از تقابل میان ملتی انقلابی که روزگاری ژاندارم منطقه نامیده می‌شد با بزرگ‌ترین قدرت جهان شد که پس از گذشت ۴۰ سال همچنان پر فراز و نشیب ادامه دارد. قدرت جهانی که منافع کلانی در ایران داشت و از هیچ تلاشی برای حفظ و نگهداری آن سرمایه‌ها دریغ نکرد. امروز و بعد از گذشت چهار دهه از آن انقلاب دوم که نظام جمهوری اسلامی ایران دوران تثبیت و استقرار خود را گذرانده و به خلاف نظام‌های پیشین، مستقل از هر قدرت منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای، پاینده و بالنده شده و تجربه‌هایی کاملا مستقل و بر پایه آزمون و خطا و منافع خُرد و کلان کشور داشته و از پس تهدیدها و تحریم‌ها و تحمیل‌های خارجی به سختی برآمده است، باید و می‌تواند بی هیچ هراسی از اعمال نفوذ بیگانگان و صرفا بر اساس منافع خود و آموزه‌های صدساله اخیر در چارچوب اصل طلایی عزت، حکمت، مصلحت مقتدرانه گام بردارد و از آن مرحله تاریخی انتقام و جنگ که هدفش به زانو درآوردن طرف مقابل است، به مرحله جدیدی که تعامل دو کشور مستقل برای ارتقای منافع ملی است، گذر کند. در این بین، شاید اشاره به خاطره محسن رفیقدوست از حضرت امام مفید افتد، او در همان سال‌های ابتدایی دهه شصت و به عنوان وزیر سپاه درخصوص استقرار وزارت سپاه در ساختمان مصادره شده سفارت آمریکا از حضرت امام استفتا می‌کند و در پاسخ می‌شنود: «برای چه می‌خواهی به آنجا (سفارت آمریکا) بروی؟ مگر ما قراراست هزار سال با آمریکا رابطه نداشته باشیم؟» آن جوانان پر شور و انقلابی دیروز همین مدیران، تصمیم گیران و برنامه ریزان امروز هستند که در این دوران چهل‌ساله تجربه‌ها آموخته‌اند و آن شور و هیجان و احساس انقلابی‌شان تبدیل به شعور و تدبیر برای حفظ منافع ملی شده است، آن‌ها مردان و زنانی هستند که می‌دانند امور جهان و زبان بین الملل در قالب عقلانیت و صیانت از منافع ملی قابل فهم و درک و احترام است. گر چه در همه سال‌های پس از انقلاب تلاش‌های پیدا و پنهانی برای تعاملی سازنده و از سرگیری نوعی ارتباط میان ایران و آمریکا به انجام رسید، اما همگی آن‌ها تحت تأثیر تلخکامی‌هایی چون کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت ملی و مردمی دکتر محمد مصدق و حوادث پس از آن همچون شهادت تعدادی از دانشجویان معترض به سفر ریچارد نیکسون معاون رئیس‌جمهور آمریکا در دهه ۳۰ و فعالیت گسترده حزب توده ایران و نیز تأثیرپذیری فضای فکری و فرهنگی دانشجویان و طبقه متوسط ایران از جریان روشنفکری چپ جهان و ایران که امپریالیسم غرب به سرکردگی ایالات متحده آمریکا را عامل اصلی مشکلات کشور می‌دانست و… تا دشمنی‌های بزرگ و کوچک دولت آمریکا و جنگ‌ها و تحریم‌های ظالمانه‌اش بر ایران سبب شد تا آن دیوار سخت بی اعتمادی همچنان مستحکم و پایدار باقی بماند و هیچ فضایی برای آغاز گفت وگویی برابر و رو به آینده گشوده نشود.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط