به گزارش اصفهان زیبا؛ غروب بیست و یکم ماه رمضان بود که خبر حمله وحشیانه اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در سوریه در شبکههای اجتماعی منتشر شد و زمان زیادی نگذشت که این خبر به همراه اسامی شهدای این حادثه تروریستی، تیتر یک اخبار رسانههای داخلی و خارجی شد.
در بین اسامی منتشرشده اما اسمی برای اصفهان و مردم این شهر و بهویژه بچههای جنگ، آشناتر بود؛ شهید محمدرضا زاهدی معروف به علی زاهدی، یادگار لشکر مقدس امام حسین (ع) و سالها دست راست حاج حسین خرازی! همانکه چهرهاش را در آلبوم عکسهای بهجامانده از سالهای دفاع مقدس، زیاد دیده و نامش را در لابهلای خاطرات بچهرزمندههای اصفهانی، بارها و بارها شنیده بودیم.
علی زاهدی برای اصفهان و اصفهانیها اما فقط یک اسم نبود. او مبارزی بود که جنگ و جهاد برای او نقطه پایان نداشت، حتی اگر میدان مبارزه در مرزهایی فراتر از خاک خودش و در حمایت از مظلوم بود. او در سالهای اخیر از فرماندهان ارشد نیروی قدس بهحساب میآمد و سالها بود که در لبنان و سوریه حضور مستشاری داشت.
علی زاهدی در همه این سالها بیشتر از اینکه مرد شعار باشد، مرد عمل بود و از هر فرصتی برای خدمت استفاده میکرد و چهبسا مزدش اگر غیر از شهادت بود، جای تعجب داشت؛ موضوعی که بسیاری از اطرافیان او در همین ساعتهای محدود بعد از شهادتش به آن اذعان دارند و معتقدند «شهادت حق او بود».
حسین دهشیری یکی از همان آدمهاست. کسی که در دهه هشتاد و نود و در زمان فرماندهی ایشان در نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و همچنین در میادین دیگر در کنار شهید زاهدی بوده است. صحبت او نیز همین است که «اگر واژه شهید کنار اسم علی زاهدی نمینشست بهطورقطع در حق او جفا میشد».
حسین دهشیری که آشناییاش با علی زاهدی با شهادت حاج احمد کاظمی و در سالهای بعد از جنگ آغاز میشود، در گفتوگو با «اصفهانزیبا» به شخصیت منحصربهفرد شهید اشاره و عنوان میکند: «علی زاهدی ازنظر اخلاقی، بسیار مهربان و باصفا بود. در کنار ایشان کار کردن بهطور واقع به من و همه افرادی که مثل من با او مرتبط بودند، آرامش میداد. علی زاهدی فردی منظم، دقیق و پیگیر و البته بسیار جدی در کارهایش بود. استراحت برایش بیمعنا بود و خودش را همه گونه فدای کار میکرد.»
علی زاهدی فرمانده مقتدری بود اما مهربانی را همیشه چاشنی این اقتدار میکرد و سعیاش بر این بود کسی از دستش ناراحت نشود. اینها ویژگیهای شهید زاهدی است که بر زبان حسین دهشیری میآید.
دهشیری اما ویژگی شاخص شهید زاهدی را انس او با قرآن میداند و میگوید: «علی زاهدی روزی یک تا دو جزء قرآن را حتما قرائت میکرد واز هر فرصتی حتی داخل ماشین و توی مسیر هم برای این موضوع استفاده میکرد. در کنارش، بسیار زیاد اهل تفکر، تفکر و تفکر بود و واقعا بر روی مسائل وقت میگذاشت و عمیق فکر میکرد.»
تواضع شاخصه دیگر شهید زاهدی است که دهشیری به آن اشاره میکند و با بیان اینکه من بارها و بارها این تواضع را در ایشان و به اشکال مختلف دیدم، ادامه میدهد: «خاطرم هست یکبار از ایشان خواستم برای رفتوآمدهایشان از پاویون فرودگاه استفاده کنند و دلیلم هم به خاطر شرایط جسمی ایشان و مشکلی بود که در حرکت کردن به دلیل جانبازی داشتند. اما آقای زاهدی نهتنها قبول نکرد بلکه در جواب من هم گفت که “حاج حسین بذار ما خودمون باشیم”. مثل بقیه مردم میرفت داخل صف و قاطی مردم از پلههای هواپیما بالا میرفت. وسایلش هم دست خودش بود. او به معنای واقعی شهید بود و به همین خاطر به مقام شهادت رسید».
گفتوگویمان با دهشیری به آنجا میرسد که او از حساسیت شهید زاهدی نسبت به بیتالمال میگوید؛ موضوعی که در زندگی بسیاری از شهدا ردپای پررنگی دارد. «علی زاهدی بهشدت حواسش به بیتالمال بود؛ حتی یک چای که در محل کار میخورد، هزینهاش را پرداخت میکرد. نگران این بود که مبادا یک ریال از سمت بیتالمال به طرفش بیاید. میگفت از طرف من برود ایرادی ندارد ولی خدایناکرده ریالی از بیتالمال وارد زندگی من نشود که نمیتوانم آن دنیا پاسخگوی آن باشم.»
او حالا از ولایتپذیری شهید زاهدی میگوید و عنوان میکند: «شهید زاهدی در مقابل ولایتفقیه سمعا و طاعتا و همیشه گوشش به دهان رهبری بود. نظر رهبری هرچه بود، همان را دنبال میکرد. بهشدت مراقب بود حرفی و کلامی مطرح نشود که خلاف ولایت و نظر مقام معظم رهبری باشد.»
علاقه فراوان علی زاهدی به شهدا ویژه شهید احمد کاظمی، شهید تهرانی مقدم و شهید حاج قاسم سلیمانی نیز موضوع مورد تأکید دهشیری است. موضوعی که در مورد آن اینگونه میگوید: «علی زاهدی همیشه و همهجا خودش را یک جامانده از شهدا معرفی میکرد و من بارها شاهد این موضوع بودم که دعای قنوت نمازهایش ذکر اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک بود.» و همین میشود که به دنبال علاقه ویژه او به بچههای لبنان و سوریه و شخص سیدحسن نصرالله، علی زاهدی به دنبال شهادت در هزاران هزار فرسخ آنطرفتر از وطنش باشد.
«علی زاهدی وقتی علاقهمندی بچههای لبنانی و سوری و حزبالله را به ایرانیها میدید، انگیزهاش بیشتر میشد و من فکر میکنم همین موضوع هم باعث شد برای مظلوم از جان مایه بگذارد و نهایتا مزدشان را در دفاع از مستضعفان بگیرد.»
چندساعتی بیشتر از شهادت علی زاهدی نگذشته. ناگفتهها و روایتها از شهید علی زاهدی بسیار است. حال دوستان و نزدیکان و رفقای او اما مساعد نیست و همه در بهت از دست دادنش هستند. حسین دهشیری هم اگرچه اصفهانی نیست، از تهران روی خط ما میآید و سعی میکند تا آنجا که میتواند و بغض روی صدایش اجازه میدهد، همراهی کند.
این چند خط حسنختام گفتوگوی ما با اوست: «خداوند خواست مزد ایشان را با اینگونه شهید شدن، آنهم در روز 21 ماه مبارک رمضان و به دست بدترین ومنفورترین دشمن و در خاکی مقدس اما دورتر از وطنش رقم بزند. من فکر میکنم خداوند زحمات ایشان را به بهترین شکل ممکن جبران کرد. حیف بود علی زاهدی مردی که سالهای سال در جبههها بود و چندین و چند بار مجروح شد و قریب چهلوچهار سال برای امنیت نهتنها مردم کشور خودش بلکه کشورهای دیگر، دوندگی کرد، مرگ را در رختخواب تجربه کند.»