سید مجتبی خیامالحسینی در تازهترین اثر خود در قالب مستند به سراغ بمبارانهای شهر اصفهان در هشت سال جنگ تحمیلی رفته است.
فروردین است؛ هجدهمین روزش! صبح بیستوششمین روز از رمضان یکهزار و چهارصدوچهل و پنج طلوع کرده و آفتاب نیمهجاندارِ بهار، بر تن زمین افتاده است… آدمها خیابان به خیابان خود را رساندهاند به نقطهای که امروز مرکز ثقل جهان است، به میدانی که میعادگاهِ عاشقانِ نصفِجهان است.
غروب بیست و یکم ماه رمضان بود که خبر حمله وحشیانه اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در سوریه در شبکههای اجتماعی منتشر شد و زمان زیادی نگذشت که این خبر به همراه اسامی شهدای این حادثه تروریستی، تیتر یک اخبار رسانههای داخلی و خارجی شد.
مدیرکل بنیاد شهید و امورایثارگران استان اصفهان روز گذشته و به بهانه 22 اسفند روز بزرگداشت مقام شهید و سالروز تأسیس بنیاد شهید به دستور امام خمینی(ره) در جمع خبرنگاران حاضر شد.
شماره دوم و سوم فصلنامه بیسیمچی؛ ضمیمه پایداری روزنامه اصفهانزیبا درحالی منتشر شد که بازخوردهای فراوانی را بهدنبال داشت. فصلنامه بیسیمچی در دو شماره جدید خود به موضوع «مکانخاطرهها» و پیرو آن، معرفی 20 نقطه تأثیرگذار اصفهان در سالهای جنگ تحمیلی پرداخته است.
مثل خیلی از رزمندهها، «علیرضا(سعید) شاهسنایی» هم کمسنوسال بوده که راهی جبهه میشود. البته معتقد است زندگی کردن در محلهای که همه آدمهای آن بیبروبرگرد پای کار انقلاب و جبهه و جنگ بودند، نیز بیتأثیر نبوده است؛ «محله جنیران؛ محلهای که 60 شهید تقدیم انقلاب کرده است!»
روز جمعه بود؛ بیستودوم دی و همزمان با اولین شب ماه رجب و شب میلاد امام محمدباقر (ع). بچههای دوره با بیلهای مکانیکی در حال جستوجوی پیکر مطهر شهدا بودند که یکدفعه با صدای یکی از رانندهها که شهیدی پیدا کرده بود، توجهمان به سمت او جلب شد…
همین هفته پیش بود که پیامکهای رگباریام به «سیروس دهقان مشیری» بالاخره سین شد؛ بالاخره جواب داد و صبح جمعه روزی که فقط پنج روز با شهادت سردارسلیمانی فاصله داشت، پیامش روی گوشیام آمد که «ظهر ساعت 2 تماس بگیرید».
قلبش آمده بود توی دهانش… صدای نفسهای بلندش، گوشش را پرکرده بود. خداخدا میکرد زودتر برسد. بیقراری امانش را بریده بود. دستهایش را توی هم مچاله کرده بود و همینطور به هم میکشید. چشمش به در بیمارستان که افتاد، خودش را بهسرعت از ماشین گذاشت پایین.
میگوید آنقدری که همراه و کنار حاجقاسم بودم، کنار خانوادهام نبودم. او روایتش از پانزده سال همراهی با سردار سلیمانی، از سربازی و دوران خدمتش شروع میشود و تا آنجا پیش میرود که میشود دست راست حاج قاسم و البته از محافظان و نزدیکان او.
نشست حماسهسازان کربلای۴، هفته گذشته با حضور جمعی از خانوادههای معظم شهدا و رزمندگان هشت سال جنگ تحمیلی در خیمه گلستان شهدای اصفهان برگزار شد.
من از ۲۵ آبان ۶۱ سخن میگویم؛ روزی که برای اصفهان حماسه شد؛ حماسهای از جنس ایثار و شهادت؛ حماسهای که ۳۷۰ شهید آن را رقم زدند و هزاران هزار اصفهانی در آن نقشآفرینی کردند.