به گزارش اصفهان زیبا؛ حجاب مسئلهای است که در چند سده گذشته هرگز از چالشبرانگیزی نیفتاده و همواره کانون بسیاری از مناقشات اجتماعی بوده است. این چالش در صدسال گذشته مناسبات و معادلات بسیاری را آفریده و گاه روزهایی بحرانی را رقم زده است. عدهای در گروه مخالفان قرار گرفته و سعی در ملغا کردن اجبار حکومتی آن داشتهاند، عدهای هم با احکام شرعی و قانونی لزوم پایبندی مردم و مسئولان را طلب کردهاند.
در این میان گاه فعالیتهای نخبگانی به چشم میخورد که در میانه این پیوستار دست به کنشگری زدهاند و درصدد هستند چالشهایی را که برای مردم و مسئولان ایجادشده فروکاهند؛ ازجمله دفتر مطالعات جنسیت و جامعه که در چند سال گذشته همت خود را معطوف به ارائه درسگفتارها و مجلاتی مرتبط با حوزه زنان کردهاند. فصلنامه «اقلیما» آخرین شماره از انتشارات این مجموعه به موضوع مهم و پرچالش «حجاب» پرداخته است. به مناسب رونمایی از این اثر درباره مسائلی که در حوزه حجاب و عفاف در فصلنامه به آن پرداخته شده، به گفتوگو با آقای مهدی تکلو و سرکار خانم صفورا سادات امین جواهری اعضای شورای سردبیری نشستیم.
مفهوم پوشش از آن دست مسائلی است که انسان بهطور فطری به آن میل دارد و در سدهها و حتی هزارههای گذشته مردم همواره حدودی از پوشش را برای خود انتخاب کردهاند. اما این مفهوم در صدسال گذشته بهعنوان یک مسئله اجتماعی شناخته شده است. یعنی در تقابل نگرشهای شرقی و غربی به زن باعث مسئلهشدن حجاب شده است. اینکه دفتر مطالعات و جنسیت یکی از نخستین سرمایهگذاریهای پژوهشی خود را به این موضوع اختصاص داده است به جهت مسئله شدن حجاب در شرایط فعلی است؟ یا از جمله مسائلی است که در حیطه خودش ذاتا مسئله شناخته شده و واجد اهمیت؟
امین جواهری: نگاه ما به ماجرای حجاب و اینکه شماره این فصلنامه شده است، در ابتدا مسئله شدن حجاب در زمان حاضر بود. اما اینکه شما سؤال را از ذات حجاب میپرسید، حجاب ذاتا مهم هست؛ ولی این ذاتا مسئله نیست. مسئله بودنش بعد تاریخی پیدا میکند. یعنی در سیر زمان میبینیم در برهههایی، نقطه نزاع بوده و صرفا به دو سه سال گذشته ما محدود نمیشود. در تاریخ انقلاب اسلامی و حتی قبل از آن هر زمانی که مسلمانان کنش سیاسی داشتند، همزمان و همپای آن حجاب نقطه درگیری میشود. پس حجاب ذاتا مهم است، اما ذاتا مسئله نیست؛ ولی به علت مهمبودنش و ارتباطش با هویت زن قابلیت مسئله شدن دارد.
یکی از نکات سخنرانی اخیر رهبر انقلاب در دیدار با معلمها، اهمیت تبیین مسئله بود. در برخی از یادداشتهای فصلنامه هم اشاره شده که یکی از دلایل ناآرامیهای ۱۴۰۱، جهل مردم و ناآگاهی آنها از پیامدهای بیحجابی بود. سوالم این است که چرا این تبیین درست شکل نگرفته است؟ آیا ابعاد مختلف موضوع حجاب باعث پیچیدگی آن شده یا عملکرد متولیان این حوزه با قصور همراه بوده است؟
تکلو: راجع به مسئله حجاب باید صحبت کنیم که آن کار اصلی که در این حوزه باید انجام شود چیست؟ تبیین هم لازم است؛ اما کار اصلی چیز دیگری است. در ارتباط با این مسئله باید از بعد نظری، یک ماده خام و چارچوب نظری تولید شود که بعدا بهواسطه آن بتوان تبیین و کارهای دیگری هم انجام داد. تحلیل تحریریه اقلیما این است که یک عقبگرد یا درجازدن مفهومی در مسئله حجاب داریم. مسئله حجاب به یک معنا پدیده پیچیدهای است و به معنای دیگر پیچیدگی ندارد. ازاینجهت پیچیده نیست که وقتی با عقل آزاد نگاه میکنیم، جوابهای متعددی در این زمینه داده شده و بسیاری از خانمها اگر بخواهند فارغ از همه شرایط اجتماعی از حجاب دفاع کنند، حرفهایی زیاد برای گفتن دارند.
. یک خانم بهخوبی میفهمد که بدپوششی او چه آثاری دارد، دیگران چطور به او فکر میکنند و… اما فهم کلان مسئله حجاب در شرایط کنونی آن چیزی است که مسئله تبیین را جدیتر میکند. آن چیزی که ما در اقلیما به آن توجه کردیم این است که مسئله حجاب ازآنجاییکه یک پیشنهاد و یک ایده دینی است، حقیقتی را بر ما نمایان میکند. اما این حقیقت، حقیقتی نیست که بگوییم با چند روایت و آیه آن را درک کردیم و برای ما کفایت میکند؛مثلا شهید مطهری یک بحث نظری مفصل درباره حجاب کردند و بعد از آن هم قدری توسعه پیدا کرد، منتهی خیلی پیش نرفت و ما بیشتر مشغول تحقق حجاب بودیم تا تحقیق بیشتر درباره آن.
ذهن سیاستگذار ما گمان کرد که همه حقیقت حجاب را فهمیده و تنها سؤال او این بود که چطور آن را در جامعه محقق کنید. مشکل ما در تمام این سالها این بوده که سؤالمان را از نقطه راهکارها شروع کردیم؛ درحالیکه هراندازه بیشتر در حکمت حجاب تعمیق میکردیم دستمان در ساحت عمل هم بازتر میبود. اگر قبول کنیم که این مفهوم دینی است و نازل به حقیقتی در عالم است، پس لایهلایه عمق دارد و بطن در بطن میتوان بیشتر از آن فهمید و بیشتر به حکمت آن پی برد.
چالشی که ما در مسئله اجتماعی حجاب داریم از همینجا برمیخیزد که سطح عقول جامعه و آن مرحلهای که جامعه ما و بهخصوص زنها در آن قرار دارند، ظرفش نسبت به گذشته صدساله این زن گسترش پیدا کرده و تقاضا و سطح و ادراک بیشتر است. اما آن چیزی که به این زن گفته و براساس آن قانون گذاری میشود، راکد مانده است. بهاندازهای که در این مسیر ۴۵ ساله با زن انقلاب اسلامی حرکت کردهایم و فتوحات داشتهایم، دستگاه نظریمان توسعه نداشته است. نمیتوان با همان ادبیات و راهکارهای دهه ۶۰ پیش رفت. وقتی تقاضای جامعه از حکمتهایی در دین بیشتر میشود، دستگاه حوزوی، تبلیغی، فرهنگی و حلقههای میانی موظف هستند که سرمایهها و اندوختههای عمیقتری را به میان آورد. نیاز است واهمه عمومی ما، نسبت به حجاب توسعه پیدا کند و قبول کنیم که این حجاب اعماقی دارد. اینها مسائلی است که در کنار ضرورت پرداختن به تبیین لازم است.
یکی از مباحثی که در گفتوگوهای فصلنامه بیان شده تفاوت زن در زمان انقلاب اسلامی و زن در امروز جامعه است. درحالیکه آن زن تا حدودی مصداق الگوی سوم شناخته میشد، زن امروز از آن دوران اوجش فاصله گرفته است. باتوجهبه صحبت شما احتمالا همین ضعف نظری است که باعث شکاف در کنشگری بانوان شده است. سوالم این است که چه تفاوتی میان این دو زن وجود دارد که از رکود صحبت میکنید؟ آیا اقداماتی که برخی گروههای خودجوش شکل میدهند کافی نیست؟
تکلو: جستهگریخته حرفهایی زده میشود؛ ولی در برابر گفتمان مسلطی که از حجاب هست، خردهکنشهایی که اصلا به مرحله گفتمان نرسیده، به شمار نمیآید. ما با گفتمان مسلطی باسابقه چندصدساله مواجه هستیم که فهمی از زن و حجاب را ارائه و بسیاری را درون خودش هضم کرده است. بسیاری از خانمهایی که محجبه هستند، وقتی میخواهند خودشان را باحجاب توضیح دهند، علیرغم اینکه دلایل و انگیزههای اصلی آنها از حجاب چیز دیگری است، عبارات مسلط و متداول را تکرار میکنند. علاوه بر این برداشت بنده از مسئله حجاب این است که آنچنان هم اقدامی صورت نمیگیرد. آن فهم عمیق از حجاب که در منظومه فکر رهبری مطالعه میکنیم، بسیار جلوتر از اقدامات فعلی است؛ چه برسد به اینکه چنین خردهکنشهایی به گفتمان هم تبدیل شود.
یکی از بخشهای اقلیما به سیاستگذاریهای حوزه حجاب پرداخته و اتفاقا موضوعی است که مردم بیشتر به آن توجه دارند و به دنبال بررسی اقدامات این حوزه هستند. آیا آنچه در این بخش نگاشته شده، با بررسیهای میدانی همراه بوده و قابلتحقق هم است؟
تکلو: تلاش ما در این شماره این بوده که بگوییم سوال اصلی ما راهکار نیست. میتواند هر راهکاری راهکار خوبی باشد؛ ولی بههرحال در همین منظومه تولید شده است. در مقابل زمانی که فاهمه عمومی از زن متفاوت شود، از دل این تغییر نگاه، راهحلها خودبهخود هم در سطح سیاستگذاری و هم در کف میدان تولید میشوند. مهم هم نیست که راهکارها واحد باشند. زمانی که راهبرد واحد شود، یک فکر و گفتمان واحد باشد، در دلش راهکارها بر اساس موقعیت، سلیقه و… ایجاد میشود. اتفاقا شهر به شهر موقعیت متفاوت است، ابتکارات متفاوت است و نباید جلوی این تکثر را بگیریم.
بهطور مثال در تاریخ انقلاب اسلامی دهه ۵۰، ۶۰ خانمها موجموج به حجاب برگشتهاند، آیا طرح مشخصی وجود داشته؟ نهادهای حاکمیتی در کار بودند؟ نه. یک اتمسفر اراده عمومی بوده و راهکارها شکلگرفته است. امروزه ما به چنین حال و هوایی نیاز داریم درحالیکه قلم حجاب در وضعیت فعلی کمرنگ مینویسد و نیاز به تغذیه مجدد دارد. اگر این گفتمان شکل بگیرد، نهتنها مسئله حجاب در مرزهای ملی حل میشود، بلکه بازاری پیدا میکنیم که در خارج از مرزها مسئله بدپوششی و تحمیل انگارهها را به چالش بکشیم؛ چراکه کلان مسئله انقلاب اسلامی محدود به اسلام نبوده و میتوان بهواسطه آن تصویر جدیدی از حجاب و زن محجبه ارائه کرد.
یکی از راهکارهایی که در برخی یادداشتها ذکر شده بود، گفتوگو در دو سطح نخبگانی و مردمی بود. باتوجهبه این فقدان نظری که عنوان شد، آیا گفتوگوی میان مردم ممکن میشود؟
امینجواهری: در عین تنوعی که در فصلنامه مشاهده میشود، نخ تسبیح مباحث توجه به معنای حجاب است. آنچه در ساحت تبیین، سیاستگذاری، میدان و… با خلأ آن مواجه هستیم، توجهنکردن به معنای حجاب باهویت زن است. گفتوگو راهکاری است برای همین. چه در ساحت سیاستگذاری و چه در کف خیابان. کار غیر قابل دستیافتنی هم نیست، هرروزه بین مردم رخ میدهد و ما صرفا به آن جهت میدهیم. آنچه باید به آن برسیم راهکارهای مردمی است و ماجرا میان خود مردم هم چیز پیچیدهای نیست. مردم زبان همدیگر را خیلی بهتر میفهمند. من از راهکار گفتوگو دفاع میکنم؛ چراکه اشتراکات را مشخص میکند و مسائل واقعی را روی میز میآورد. درصورتیکه مسائل به دل مردم برود، مسائل اصیل رو میشود، نه مسائل امروز که ساختگی است و توسط رسانه و سیاستگذاریها چالشبرانگیز شده است.
در سطح سیاستگذاریها باتوجهبه اقداماتی که این روزها شاهد هستیم، از اقلیما چه انتظاری میتوان داشت؟
تکلو: در حال حاضر انتظار نداریم که اقلیما بهطور مستقیم نقشی داشته باشد. در این شماره از طرح کلی حجاب صحبت کردیم و پیشنهادی است برای حاکمیت که باید قائل به یک طرح کلی واحد و منسجم شود. اگر میخواهد در مسئله حجاب کار کند، باید یک طرح کلان داشته باشد. تعریفی از مفهوم حجاب و تعریف مشخصی از بیحجابی داشته باشد و بگوید این راهبرد کلان ماست. درحالیکه امروزه ایدهها و طرحها متکثر و پراکنده است، مجموعهای از ایدههای خرد است و به ظهور میرسد. مثلا از دهه هفتاد این مسئله را داشتیم که وظیفه تکتک دستگاهها دررابطهبا حجاب مشخص میشد. ایدهای خرد که نتیجهای هم نداد. الان ۱۵ سال است میگویم چرا نزدیک به ۳۰ نهاد دراینخصوص وظیفه داشتند و کاری نکردهاند. درحالیکه نهادها نمیتوانند با چنین شرایطی کاری بکنند.
پیشنهاد ما این است که حکومت پشتدست ارادههای مردمی بایستد و بهترین و کلانترین فکر را کمک کند که گفتمانی شود. بهجای اینکه خودش بالا تا پایین مسئله را به شکلی بروکراتیک مدیریت کند، اجازه دهد که نیروها و ارادههای مردمی فرصت ظهور داشته باشند. بعدازاین مرحله ابتدایی و زمانی که اتمسفر شکل گرفت، حالا ایدههای خرد هم بدهد. مثلا اینکه آموزشوپرورش و صداوسیما و امور مساجد چهها باید بکنند.
چنین فضایی نیاز به خون جدید دارد و نباید به دنبال ایجاد رگهای جدید باشیم، چراکه خونی در آنها نیست. کمک حاکمیت باید در جهت تپش این خونهای پراکنده باشد تا قلب تپنده حجاب پمپاژ شود.
پس مخاطب شما بیشتر حلقههای میانی جامعه هستند؟
تکلو: مخاطب ما بهطور مشخص تفکیک نشده است. اقلیما به این سرعت نمیتواند درگیر حاکمیت شود؛ چون ذهن مسئولان اجرایی یک ذهن عملزده است و متوجه طرح کلی نمیشوند. تحلیل بنده این است که طرحهای خردی که این روزها در جامعه اجرا میشود حاصل یک عصبانیت است که نگران ازدسترفتن زمان هستند. چنین واکنشهایی قابلیت گفتوگو ندارد و امیدواریم در حلقههای میانی پوستاندازی گفتمان حجاب صورت گیرد.
متشکرم از توضیحات هر دو بزرگوار. اگر نکته ناگفتهای مانده بفرمایید.
امینجواهری: هرچند تکراری است؛ اما دوست دارم بهعنوان جمله پایانی بیان کنم که چه در سطح گفتوگوهای میان مردم و چه در مواجه باسیاستگذاران و مجریان قانون، این جمله از اقلیما به آنها هدیه میشود: «حجاب را باهویت زن ببینید.»