ز غوغای جهان فارغ

تازه قوه‌قضائیه جان گرفته بود و نفس راحتی می‌کشیدیم. یک‌جور نظم و مدیریت خاصی پیچیده بود توی کارها که حتی ما از دل خانه هم این آرامش تزریق‌شده را حس می‌کردیم.

تاریخ انتشار: ۱۰:۴۶ - سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
ز غوغای جهان فارغ

به گزارش اصفهان زیبا؛ تازه قوه‌قضائیه جان گرفته بود و نفس راحتی می‌کشیدیم. یک‌جور نظم و مدیریت خاصی پیچیده بود توی کارها که حتی ما از دل خانه هم این آرامش تزریق‌شده را حس می‌کردیم.

خیلی دوستشان داشتم؛ نه به خاطر هدیه‌ روز زن که جرینگی به حسابم ریخته شد، نه، بیشتر به خاطر توجهشان به خانواده و همسرِ نیروهایشان بود که به جانم چسبید.برای من و امثال من که همسرانمان بیست‌وچهار ساعت پشت درهای زندان می‌ماندند و شرایط سخت کار در محیط زندان را تحمل می‌کردند، این آرامش فضای کار، خیلی محسوس شده بود.

من که خیلی خوب اثراتش را بین حرف‌های همسرم می‌دیدم. تازه رونق گرفته بودیم که خبر رفتن آقای رئیسی از قوه‌قضائیه، همه‌ آرامش را دود کرد و فرستاد هوا!آه حسرت بود که می‌کشیدیم. می‌نشستیم و برای هم خدمات و کارهایی که انجام شده بود و ما دیده بودیمشان را می‌شمردیم.

روزی که برگهی رأی را توی صندوق می‌انداختم، با خودم گفتم: هرکس به قدرت مدیریت ایشان شک دارد کاش بیاید و از من بپرسد تا با مثال و رسم شکل از احوال زندان، برایش توضیح دهم که یک مدیریت خوب چه‌ها که نمی‌کند.شد؛ رئیس‌جمهور شد. کفش‌های گلی‌اش را دیدیم؛ بازدیدهای میدانی‌اش را هم.اصلا یک‌جور خاصی بود. تازه مردم کشور داشتند مثل ما می‌شناختندش.

اهل بوق‌وکرنا نبود که کارهایش را رسانه‌ای کند. مردم هم دوست‌داشتنش را توی قلبشان نگه‌داشته بودند.تا زد و توی مه نشست گوشه‌ای از یک مسیر صعب‌العبور تا ز غوغای جهان فارغ، نفسی تازه کند، تا خستگی‌اش را بگیرد و خدا بهمان برش گرداند غوغایی به راه افتاد. این بار «سیدابراهیم رئیسی» شد رمز اتحادمان که مهرش توی قلب همه‌مان جوشید و یک‌صدا برایش امن یجیب می‌خواندیم.خواندیم؛ خیلی هم خواندیم.

دانه‌های تسبیح همه‌مان گواه است که چقدر ذکر گفتیم و توسل کردیم؛ولی «یداللهی بود فوق ایدیهم» که نخواست کن‌فیکون کند. نخواست معجزه‌اش را شامل حالمان کند. دلش خواست او را ببرد.

فقط اراده کرده بود تا رنج انتظار پیداشدنش را تلنگری کند و انتظار صحیح فرج را یادمان دهد. فرج انتظاری می‌طلبد همراه با اضطرار؛ مثل آنچه در این ساعت‌های سخت گذراندیم.