مروری بر مجموعه چهارجلدی:

درددل‌هایی بزرگ با مخاطبانی کوچک

تابلوی ارزشمند، مجموعه چهارجلدی «زمین به من گفت چی گفت؟» است که مهرانه جندقی آن را تصویرگری کرده و واحد کودک و نوجوان انتشارات به‌نشر هر جلدِ 16‌صفحه‌ای آن را به بهای 25هزار تومان برای گروه سنی نوجوان (+7 سال) تولید و منتشر کرده است.

تاریخ انتشار: 09:58 - چهارشنبه 1402/01/16
مدت زمان مطالعه: 7 دقیقه
درددل‌هایی بزرگ با مخاطبانی کوچک

مشـکلات زیست‌محیطی و اتفاق‌های جورواجوری که برای زمینمان می‌افتد، یکی‌دوتا نیست و برای دیروز و امروز هم نیست. اما باید صادقانه بگوییم که حتما به انسان و حضور انسانی ربط دارد.

تابه‌حال شنیده‌اید ساحل دریایی به‌خاطر گشت‌وگذار و تفریح خانواده مرغ دریایی پر از زباله شده است؟ تابه‌حال دیده‌اید خرس‌ها کل فامیل‌شان را بردارند و ببرند به دل جنگل و با پنجه‌شان بیفتند به جان تنه درختان تا بساط غذا به پا کنند؟

تابه‌حال الاغی را در منطقه‌ای مسکونی دیده‌اید که برای مردم‌آزاری عرعر کند؟ تابه‌حال شنیده‌اید مرغ‌ها و خروس‌های بسیاری در کنار دریا خانه بسازند و منظره این زیبای عمیق را خدشه‌دار کنند؟

اصلا تابه‌حال دیده‌اید که گرگی بمب بسازد و روی درختان و گل‌های حیاط خانه‌ها بیندازد تا بسوزند و بمیرند و نابود شوند؟ نه، طبیعت غیرانسانی چنین کارهایی را در حق خودش نمی‌کند. اما هر کجا که دیدید عنصری انسانی حضور دارد بی‌شک خرابکاری‌هایی هم به طبیعت تحمیل می‌شود.

ممکن است این سؤال برای کسی پیش بیاید که «اصلا چرا باید این‌قدر به طبیعت و دارودرخت و آب دریا و جان حیوانات اهمیت بدهیم؟ طبیعت را خداوند برای انسان ساخته و پس ما باید حسابی از آن استفاده کنیم.»

بله؛ انسان حق استفاده دارد. ولی حق سوءاستفاده؟ خیر. چراکه این منابع هرچقدر هم به نظر نامحدود باشند و تجدید شوند ولی بالاخره روزی به تهِ دیگ می‌رسیم و دیگر نه دریای تمیزی خواهیم داشت، نه آسمان پاک و نه حیوانات و درختان زیبا.

متأسفانه ما انسان‌ها در کودکی و نوجوانی این‌چیزها را خوب می‌فهمیم و دغدغه‌اش را حس می‌کنیم. ولی همین‌که بزرگ‌تر می‌شویم انگار کاروبار زندگی از یادمان می‌برد که زمین چیست؟ طبیعت چه حقی بر ما دارد؟ و خداوند درباره بلاهایی که آدمیزاد بر سر طبیعت می‌آورد چه سرانجامی را برای آن‌ها درنظر خواهد گرفت؟

زهرا موسوی، شاعر کارنامه‌دار حوزه شعر کودک و نوجوان، بر این عقیده مصمم است که واقعا کودکان و نوجوانان بهتر از هر کسی حال زمین را درک می‌کنند و می‌توانند این سیاره خاکی و همه نعمت‌های روی آن را از دست شَررسان انسان‌ها نجات دهند.

او این اعتقادش را مثل مایع طلا در لابه‌لای کلمات آهنگینش ریخته و تابلویی طلایی از درددل‌های زمین ساخته است که می‌خواهد به گوش کودکان و خردسالان و نوجوانان و حتی بزرگ‌ترهای دغدغه‌مند برساند.

این تابلوی ارزشمند، مجموعه چهارجلدی «زمین به من گفت چی گفت؟» است که مهرانه جندقی آن را تصویرگری کرده و واحد کودک و نوجوان انتشارات به‌نشر هر جلدِ 16‌صفحه‌ای آن را به بهای 25هزار تومان برای گروه سنی نوجوان (+7 سال) تولید و منتشر کرده است. عناوین این مجموعه عبارت‌اند از: «حیوانات»، «آسمان»، «دریا» و «آلودگی صوتی».

چه مناسبت و حال‌وهوایی بهتر از شروع بهار، ماه فروردین و روزهایی حول‌وحوشِ سیزده‌بدر و روز طبیعت برای پرداختن به این مجموعه و معرفی محتوای آن؟ پس در ادامه به‌طور اجمالی چهار کتاب این مجموعه را مرور می‌کنیم:

«حیوانات»

در همه چهار کتاب این مجموعه، شاعر با لحنی درددل‌گونه از زبان زمین با مخاطب کوچکش صحبت می‌کند. در لایه آشکار شعرها ما همزمان با زبانی تلخ و طنز مواجه می‌شویم.

تصاویر زیبای کتاب علاوه‌بر استفاده از رنگ‌های گرم و سرد متناسب با محتوای اشعار، با فرمی چندبعدی نیز همراه شده است که مخاطب می‌تواند بخشی از پازل کتاب را باز کند و به مطلبی دیگر برسد. اما این مطلب دیگر برای چیست؟ این‌جاست که ما به لایه نهان اشعار برمی‌خوریم و می‌بینیم که چقدر شعرهای این کتاب‌ها عمق و مفهوم درخور توجهی دارند. زیرا عاقبت رفتارهایمان در پس تصاویر پنهان شده است.

برای مثال در کتاب «حیوانات»، شاعر از شکارچی و شکا‌رکردن حیواناتی مانند روباه و گوزن زرد و دُرنای زیبا سخن به میان می‌آورد و تصاویر کتاب نیز، هم از غصه مرگ آن‌ها به ما می‌گوید و هم از شادابی‌ای که طبیعت با نمُردن آن‌ها خواهد داشت. دوگانگی جبران‌ناپذیربودن شکار حیوانات در متن و تصویر وجود دارد و این، تأثیرگذاری بر مخاطب را دوچندان کرده است.

شکار حیوانات به‌خصوص آن‌هایی که غیرمجاز هم هستند، یکی از مسائل بسیار مهم و غم‌انگیز دنیای ماست که نمی‌دانیم دقیقا باید چه کنیم تا بزرگ‌ترها کمتر دلشان بخواهد تفنگی بردارند و حیوانی را بکشند.

زهرا موسوی، شاعر این اثر، در مصاحبه‌ای که به تازگی در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) منتشر شده در این‌باره چنین گفته است: «من اصلا با بزرگ‌ترها کاری ندارم. به عنوان سخن‌گوی زمین و جهان در کسوت یک شاعر با کودکان‌ حرف می‌زنم. چون این دقیقا خواست زمین است. او از ما ناامید شده و دست‌به‌دامان کودکانی است که قرار است فردا، جایگزین من و شما شوند. زمین در واقع فرهنگ‌سازی می‌کند و سرمایه‌گذاری‌اش روی کودکان‌ است. کودکانی که خود به هیچ عنوان در اندوه بی‌پایان زمین دخالتی ندارند. اما اگر با زمین همدردی و همدلی نکنند نتيجه رفتار بد و اشتباه ما گریبان آن‌ها را نیز خواهد گرفت.»

این خانم شاعر چه حرف عجیبی زده است. به نظر شما واقعا زمین دیگر از بزرگ‌ترها ناامید شده و دست‌به‌دامان کودکان شده است؟ اگر کودکان این‌قدر قدرتمندند و چنین وظیفه سنگینی بر عهده‌شان گذاشته شده است، پس کودکان امروز باید بهتر از کودکان دیروز آگاه، هوشیار و دغدغه‌مند تربیت شوند.

به این دلیل است که شاعری مانند زهرا موسوی دغدغه احوال زمین را در ذهن و قلبش پرورش داده است و حالا با اشعاری که رنگ‌وبویی فولکلور نیز دارند، می‌خواهد کودکان چشم‌وگوششان را درباره ماجراهایی که بر زمین می‌گذرد باز کنند و بی‌خیال از کنار کُشتن حیوانات نگذرند: حتی کشتن یک گنجشککِ نشسته بر شاخه درخت انار.

«آسمان»

در این کتاب، ناگهان وجه دیگری از صدای زمین را می‌شنویم. انگار صدای خداوند است. در بخشی از کتاب، بعد از بیان ناله‌های زمین درباره آلودگی هوا، خالی شدن آسمان از پرندگان و زشت و کثیف‌شدن پهنای بزرگ این نعمت خداوند، شاعر آورده است که: «این آسمان من نبوده». می‌بینید؟ انگار کلام خداوند است و دقیقا اوست که دارد با ما صحبت می‌کند. البته زیاد هم نباید از این احساس نزدیک‌شدن به خالق این‌همه نعمت زیبا خوش‌حال باشیم؛ زیرا این گفتار نشان‌دهنده اتفاق بدی است.

خداوند شاکی است از بلاهایی که ما بر سر آسمانش نازل و آن را زیرورو کرده‌ایم. فکر می‌کنید اگر کودکان این اشعار را بخوانند با خود چه فکری می‌کنند یا چه حسی خواهند داشت؟ گمان می‌بریم که آن‌ها به فکر فرو خواهند رفت و برای وضعیت پرندگان و ابرهای سفید و از آن مهم‌تر لایه اوزونی غصه خواهند خورد که با فعالیت‌های بدِ انسانی آسیب دیده‌اند.

زهرا موسوی در کتابی کم‌حجم مفاهیمی را در کنار هم چیده و برای مخاطب روایت می‌کند که خواندنش بی‌شک می‌تواند مطالعه و موضوع تفکری ویژه برای بهار 1402 ما و فرزندانمان باشد. البته این شاعر درباره تجربه و احساسات خودش از آسمان این‌روزهای شهر هم در آن مصاحبه گفته است: «بارها و بارها به آسمان بی‌پرنده، به آسمان بی‌ستاره، به آسمان تیره‌ای که روزی آبی‌ترین آبی جهان بوده است و امروز حالش خوب نیست و به آسمانی با همه داشته‌هایی که از دست داده است خیره شده‌ام و برایش سروده‌ام.»

 

«دریا»

احتمالا بچه‌های زیادی در سراسر دنیا زندگی می‌کنند که عاشق دریا هستند و دوست دارند به آن خیره شوند و به صدایش گوش دهند یا با خنده در آن شیرجه بزنند و با کمک و مراقبت بزرگ‌ترها شنا کنند. اتفاق قشنگی است. شما این‌طور فکر نمی‌کنید؟ به نظرتان چه کسانی ممکن است این‌طور فکر نکنند و خنده‌های بلند کودکان در کنار دریا را زیبا ندانند؟

به نظر ما منفعت‌طلبان و هر کسی که جز خودش، به هیچ‌کس دیگری فکر نمی‌کند در گروه آسیب‌زنندگان بزرگ به دریا قرار دارند؛ آن‌هایی که سواحل را با زباله‌ها کثیف می‌کنند و در کنار دریا خانه‌های کوچک و بزرگ می‌سازند و فکر می‌کنند چون پول و مقام دارند پس همه نعمت‌های خداوند فقط برای آن‌هاست یا حتی خیلی معمولی‌تر، بزرگ‌ترهایی که بی‌توجه به پاکی طبیعت، آشغال‌هایشان را در ساحل رها می‌کنند و می‌روند.

زهرا موسوی در کتاب «دریا» از زبان زمین، غصه زباله‌ها را به دل مخاطبش منتقل می‌کند، غصه‌ ماهی‌هایی را که می‌میرند در ذهن کودکان جای می‌دهد، غصه دریاچه‌هایی را که یکی پس از دیگری خشک می‌شوند پیش چشممان می‌آورد و حتی از مسئله مهمی مثل آلودگی دریاها با نفت و مواد شیمیایی صحبت
می‌کند. آیا شما هم مثل من فکر می‌کنید این موضوعات برای مخاطبان بزرگ‌سال نیز می‌تواند خواندنی و پندآموز باشند؟ حتما همین‌طور است؛ البته یادمان باشد ممکن است شاعر از سرودن اشعار این کتاب‌ها هدف آموزشی نداشته باشد و فقط خواسته باشد سفره دل پرغصه زمین را برای کودکان وا کند.

اما یک نکته را هم می‌خواهم بگویم و امیدوار باشم که شاید روزی روزگاری چنین ایده‌ای اجرایی شد و حال‌واحوال دریاها هم بهتر. سال‌ها پیش طرح «همیار پلیس» در کشور اجرا شد و نتایج خوبی را هم به دنبال داشت. با توجه به اهمیت حفاظت از طبیعت، چه خوب می‌شود که در کنار محیط‌بانان پرتلاش و سایر حامیان محیط‌زیست، طرحی هم شکل بگیرد با عنوان «همیار دریا» و «همیار آسمان».

چه خوب می‌شود که کودکان در کنار دریاها به وقت سرگرمی و بازی، چشمکی هم به آبی دریا بزنند و زیرلب بگویند: «حواسم بهت هست دریاجان!» یا به وقت خراب‌شدن ماشین پدرومادر و فرستادن دود زیاد به هوا، آن‌ها را مجبور به تعمیر آن کنند. می‌دانیم که کودکانمان قدرتمندند و می‌توانند از پس محافظت از دریا و آسمان و زمین بربیایند.

مروری بر مجموعه چهارجلدی زمین به من گفت چی گفت؟ - اصفهان زیبا

«آلودگی صوتی»

وقتی این عنوان را خواندید چه در سرتان آمد؟ احتمالا به بوق‌های بی‌وقفه در ترافیک شهر فکر کردید. ولی شاعر در این کتاب نمونه‌های دیگری از آلودگی صوتی را هم معرفی می‌کند.

مثلا او از ساخت‌وساز در شهر می‌گوید که تق‌وتق ابزار ساختمان‌سازی برای ساکنان محله اعصاب سالم نمی‌گذارد یا از تأثیر صنعتی‌شدن شهرها بر طبیعت صحبت می‌کند و البته یک مسئله حساس دیگر! جنگ‌ها! جنگ‌ها با هر دلیلی شروع می‌شوند و با هر بهانه‌ای هم تمام. ولی امان از آسیب‌هایی که بر جای می‌گذارند و کمتر دیده یا شنیده می‌شوند.

مثل نابودی جنگل‌ها و درختان، مثل همین صدای توپ و تفنگ‌ها که به‌طور دقیق مشخص نیست چه تعداد کودک و نوجوانی در سراسر دنیا بر اثر صدای انفجار و تق‌وتق کردن تفنگ‌ها شنوایی خود را از دست داده‌اند یا به این حسشان آسیب وارد شده است.

در اشعار و تصاویر این کتاب نیز مانند سه کتاب دیگر مجموعه «زمین به من گفت چی گفت؟» ما به سادگی و روانی از آسیب‌های محیط‌زیستی مطلع می‌شویم و پس از ورق‌زدن هر صفحه، حسی سنگین به شکل یک دغدغه ارزشمند را در قلبمان احساس خواهیم کرد. آیا این احساس، نتیجه واقعی کتاب‌خواندن نیست؟ آیا تولید کتاب کودک و مطالعه آن برای کودکان یا توسط کودکان، هدفی جز آگاهی آن‌ها دارد؟

آگاه‌شدن بچه‌ها یعنی ما می‌توانیم امیدوار باشیم که پس از رفتنمان از این سیاره، انسان‌های آگاه و هوشیاری مانند فرزندانمان هستند که با طبیعت بهتر از مردمان گذشته رفتار کنند. در پایان خوب است که به مناسبت نو شدن سال و نفس‌کشیدن در بهاری دیگر، این آرزو را کنیم که تولید چنین آثار استاندارد در فرم و محتوا برای کودکان و خردسالان ایران‌زمین بیشتر و بیشتر شود تا روزی که اگر کسی پرسید: «زمین به من گفت چی گفت؟» بگوییم: «حتما با خوش‌حالی حرف‌های قشنگی گفته» و دیگر نخوانیم که؛

مروری بر مجموعه چهارجلدی زمین به من گفت چی گفت؟ - اصفهان زیبا

«زمین به من گفت -چی گفت؟

تو گوش من گفت

-چی گفت؟
گفت چرا دریای من

بد شده حال‌وهواش

رنگ تنش آبی نیست

نفتی شدن ماهیاش

مریض بشه از کجا

دریا می‌آرید به جاش؟!»

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

پانزده − چهار =