به گزارش اصفهان زیبا؛ «این یکی از کارهای موردعلاقه من است که هنگام پرواز انجام میدهم؛ تماشای مناظری که بیرون از پنجره هواپیما نمایان میشود. بهمحض بلند شدن هواپیما، ردیابی پرواز را در سیستم سرگرمی روشن میکنم، هدفونم را میگذارم و فقط از پنجره به بیرون خیره میشوم.
در طول سفرهایم به سرتاسر جهان، این فرصت را داشتم که برخی از شگفتانگیزترین مناظر پنجره هواپیما را ببینم (و عکس بگیرم). آنها هرگز در الهام گرفتن کوتاهی نمیکنند! این الهام دلیل کافی برای من برای رزرو صندلی در هر زمان ممکن است. در سال 2009، مجموعهای به نام “نماهای هواپیما” راهاندازی کردم تا عکسهایی را که از هوا گرفتهام به نمایش بگذارم. آخرین نگاه من به بورا بورا درست قبل از پرواز هواپیما در ابرها بود.»
این متن را یکی از گردشگران در سایت شخصیاش به اشتراک گذاشته است. او که در حال حاضر شرکتی گردشگری را در هلند تأسیس کرده، به مدت یک دهه در بانک مشغول بوده، ولی آنجا را ترک کرده و اشتیاقش برای سفر را دنبال کرده است. نمایی از سیدنی، استرالیا، مرکز شهر آمستردام و درک شکل ستاره آن، نمایی از پل میلو در جنوب فرانسه (بلندترین پل جهان)، قله اورست، نمایی از آتن و… فقط نمونههایی از عکسهایی است که او از پنجره هواپیما بر فراز آسمان گرفته است.
گردشگر دیگری تجربه مشابهی دارد و میگوید: «اگرچه در حال حاضر نمیتوانم زمین را ببینم، در طول سالها تجربیات خیرهکنندهای داشتهام. ده سال پیش در پروازی از سانفرانسیسکو به لندن، به یاد دارم که مستقیما بر فراز دریاچه تاهو پرواز کردم، با منظره زیبایی که احتمالا دیگر هرگز نخواهم دید. در همان پرواز، سپس بر فراز گرینلند، در میان خورشید نیمهشب اوایل ژوئیه، با منظرهای پانوراما از صخرهها، درهها و یخچالهای طبیعی تابستان قطب شمال پرواز کردیم.
من بر فراز بصره، عراق، با دید واضح به زمین پرواز کردهام. چندین بار در تابستان و زمستان از کنار دریاچه بایکال در سیبری با مناظر فوقالعاده در هر فصل پرواز کردهام. هیمالیا را از بالای دشتهای هند دیدهام و در یک پرواز شبانه از سئول به بانکوک، در طول تایوان از شمال به جنوب گذر کردم و کل جزیره را بهعنوان مجموعهای از چراغها در تماشا کردم. فرود آمدن در مالدیو بسیار خاص بود؛ زیرا بر فراز جزایر مرجانی نشستیم.
این تجربیات پنجره هواپیما به من انگیزه داده است تا به برخی از مکانهایی که فقط از بالا دیدهام سفر کنم. به تایوان میروم تا ببینم زیر نئون شبانه چه چیزی وجود دارد که به طرز وسوسهانگیزی به آن نزدیک شدم. مثل سفر چند سال پیش به عمان. پرواز از دبی به مالدیو، ما بر فراز شنهای Sharqiya و صحرای عمان پرواز کردیم و از خط ساحلی که در آن شن و ماسه با دریا تلاقی میکند، عبور کردیم.
آنقدر جذاب بود که چند سال بعد به عمان رفتم تا خودم آن را تجربه کنم. نقطه بالای من از پنجره هواپیما چیست؟ خوب، در سپتامبر 2015 با پروازهای نایروبی به ماداگاسکار رفتم و در راه متوجه شدم چند نفر در پرواز ما باعجله به سمت پنجره میروند. مجبور شدم دوربینم را از قفسه بالای سر بیرون بیاورم. در پایین ما کوه کلیمانجارو بود که در ابر پوشانده شده بود.همچنین قلهای که در بهترین زمانها بسیار گریزان بود و کاملا به نمایش درآمده بود. بله، به همین دلیل است که من عاشق پرواز هستم.»
اما آیا ایران و اصفهان هم میتواند ظرفیت نگاه گردشگری از پنجره هواپیما را داشته باشد؟ با نگاه به عکس این گردشگر میتوان فهمید که آمستردام حتی برای نمای بالای شهر نیز برنامه دارد. از بالا و نگاه کلان، چمنها یکدست و سبز با چینشی منظم کنار هم قرار گرفتهاند. حتی منظره شب عمان و نورپردازی دقیق این کشور، نشان میدهد که مسئولانش میخواهند ساختمانسازی منظم و کمارتفاعشان را به گردشگر نشان دهند.
آبیِ اصفهان از میان ابرها
حتی در برخی کشورها به دلیل عدم پرواز هواپیماهای مسافربری بر فراز شهر، از امکاناتی همچون بالن یا هواپیماهای فوقسبک گردشگری استفاده میکنند تا منظره شهر را از بالا به مسافران و گردشگران نشان دهند. اگر روزی این اتفاق برای اصفهان نیز بیفتد، از بالا چگونه به نظر میرسد؟ یا باید چگونه به نظر برسد؟ سؤالی که منصور قاسمی، کارشناس گردشگری در گفتوگو با «اصفهانزیبا»، اینگونه به آن پاسخ میدهد: قبلا شعار میدادیم که اصفهان با سه رنگ لاجوردی (کاشیکاریها)، فیروزهای (گنبدهای فیروزهای) و آجری (منارهها) شناخته میشود. در خارج کشور، آبی اصفهان داریم؛ ولی خودمان حتی این رنگ را در لفظ به کار نمیبریم. بعدها رنگ سبز هم به آن سه رنگ اضافه شد. البته اگر برجها و ساختمانهای بدقواره، جای بافت تاریخی را نگرفته بود، اصفهان را از بالا به این چهار رنگ میدیدیم و با این رنگها هویت پیدا میکرد.
او با اشاره به اینکه برای آنکه اصفهان را از بالا ببینیم بستگی دارد محدوده دید ما کجا باشد، میگوید: البته ساختمانهای نامنظم و بیهویتی که از دهه 60 به بعد با افزایش جمعیت و گسترش شهر ساخته شد، این منظر کلی را خراب کرد. هر ساختمانی ساز خودش را میزند و حتی در نماسازی، رنگهای شادی به کار نمیرود. همهچیز خاکستری و سیاهوسفید است. حتی گلهایی که در شهر بهکاررفته، غیربومی است.
چندین سال پیش به شهرداری پیشنهاد دادیم گردشگر خارجی که میآید اولین سؤالی که میپرسد این است که اصفهان معروف است به رز؛ رز اصفهان کجاست؟ حتی شاعری فرانسوی درباره گل رز اصفهان شعری را سروده است. با این اوصاف، برای همین فقط میتوان روی برخی از محلهها مثل محلههای سلجوقی و صفوی تمرکز کرد و با هواپیماهای دوموتوره، بر فراز محله جلفا، دردشت، مجموعه میدان نقشجهان و جویباره مانور داد.
دیدن اهرام مصر با بالن
قاسمی با بیان اینکه سایر کشورها روی گردشگری از دید بالا کار کردهاند، توضیح میدهد: بسیاری از کشورهایی که در مبحث گردشگری فعال هستند، محدوده گردشگری را تحت هیچ شرایطی تغییر نمیدهند؛ مثلا ایتالیا که در بافت قدیمی، نمای شهر را حفظ کرده است، حتی ممکن است داخل ساختمانها تغییر کرده باشد، ولی شهرداری و دولت اجازه تغییر نمای بیرونی ساختمان را نمیدهند.
حتی این کشورها قسمتهایی را برای توریستهایی که میخواستند پرواز داشته باشند، قرار دادند تا با هواپیماهای دوموتوره منظره شهر را ببینند. اخیرا مصر، بالن گذاشته تا گردشگران قاهره و اهرام مصر را آرام با بالن ببینید. این اتفاق در کاپادوکیا، شهر صخرهای ترکیه نیز افتاده و گردشگران زیادی را به خود جذب کرده است.به عقیده این کارشناس گردشگری، نمای بالا، نمایی است که رویاش سرمایهگذاری شده و ازنظر هزینههای گردشگری درآمد خوبی دارد. برای پرواز 15 دقیقهای روی خلیج هالونگ، نفری ۱۰۰ دلار از مسافران گرفته میشود که ارزشافزوده خوبی به همراه دارد و اصفهان نیز مستعد حرکت بالنها بر فراز خود است؛چراکه بالن تا ارتفاع 200 تا 500 متری میرود و از این ارتفاع، شهر بهخوبی دیده میشود.
نگاه مثبت به شهر از نگاه بالا
به نظر میرسد شهرسازی نیز یکی از مواردی است که باعث میشود منظر شهر از بالا خوب به نظر برسد. کوین اندرو لینچیک شهرساز و نویسنده آمریکایی بود. ازنظر لینچ پنج عنصر مهمترین عناصری هستند که به شهرها شکل میدهند. «راه»، «لبه»، «محله»، «گره» و «نشانه» ازجمله این مواردند. «راه» مهمترین عنصر سیمای یک شهر است؛ عاملی است که با استفاده از آن، حرکت بالفعل یا بالقوه میسر میشود و شامل خیابان، پیادهرو، تراموا، راهآهن و… است. در امتداد «راهها»ست که عوامل محیطهای گوناگون قرار میگیرند و با یکدیگر بستگی و ارتباط مییابند. «لبه» مانند «راه» عامل خطی است (اما نه همیشه) که به دیده ناظر با راه متفاوت است. لبه عبارت است از مرز بین دو قسمت (شکافی در امتداد طول و بین دو قسمت پیوسته شهر) بریدگی که خطوط راهآهن در شهر به وجود میآورند.
«محل» قسمت نسبتا بزرگی از شهر است که واجد خصوصیات یک دسته و مشابه باشد و ناظر عملا بتواند به آن وارد شود. مناظر یک محله را میتوان همیشه از درون آن شناخت و گاه نیز ممکن است وقتی ناظر از کنار آن میگذرد یا به جانب آن میرود، از بیرون به شناسایی آید. «گره» نقاطی حساس در شهر هستند که ناظر میتواند در آنها وارد شود و کانونهایی هستند که مبدأ و مقصد حرکت او را به وجود میآورند. گره ممکن است هم در محل تقاطع خیابانها و جادهها تشکیل شود و هم در جایی که تمرکز فعالیتها و پارهای خصوصیات صورت پذیرفته است.
«نشانه» نیز عاملی است در تشخیص قسمتهای مختلف شهر، با این تفاوت که ناظر به درون آنها راه نمییابد. اشیایی هستند که ظاهری مشخص دارند مانند ساختمانها، علائم، فروشگاهها یا حتی کوه. خوانایی شهر به این پنج عامل وابسته است و توجه به آنها در طراحی و بازسازی شهرها ضروری است. در این زمینه محمود محمدی، استاد دانشگاه هنر اصفهان در رشته شهرسازی در گفتوگو با «اصفهان زیبا» میگوید: دید از بالا یا دید از پرنده، دیدهای خاصی هستند ولی چیزی که از بالا دیده میشود، ساختار کلانشهر است؛ مثل محور خیابان چهارباغ، محور رودخانه زایندهرود، میدان امام علی (ع) و مجموعه میدان نقشجهان. عناصر عمده و اصلی عناصر لینچی نامیده میشود که پنج مؤلفهای است که از بالا قابلشناسایی است؛ بنابراین اصفهان از دید بالا عناصر هویتی را دارد ولی در نگاه از پایین در چهره شهر، بدنهها و خیابانها دچار اغتشاش است.
او در ادامه خاطرنشان میکند: هرچه بالاتر میرویم عناصری که دیده میشود عناصر کلان است و عناصر خرد، وجه دیداری کمتری دارد. به نسبت دید ناظر و هم سطح نیز اشکالاتش کمتر است. با توجه به اینکه هویت اصفهان، هویتی ذوابعاد است، هیچگاه نمیتوان گفت که اصفهان از بالا شبیه تبریز است و باهم متفاوتاند؛ ولی روی زمین ممکن است برخی محلات اصفهان مثل کوی ولیعصر با محلات برخی شهرهای دیگر مشابه باشد. بنابراین از دید کلان و از دید بالا، اصفهان، عناصر هویتی خود را دارد.
محمدی در پاسخ به این پرسش که آیا در شهرسازی کنونی نیز این نگاه کلان هویتی رعایت میشود، میگوید: شرایط جغرافیایی اصفهان به گونهای است که شهرسازان را الزام میکند این نگاه کلان را حفظ کنند؛ چراکه محور عمود چهارباغ بر زایندهرود این الزام را ایجاد کرده و عملا خط سیری را تعیین کرده است.
با این تفاصیل به نظر میرسد، استفاده از بالنها یا هواپیماهای سبک گردشگری یا بهطورکلی گردشگری از آسمان بر فراز شهر فقط در برخی از شهرهای کشور اجرا میشود. درصورتیکه اصفهان نیز نیازمند پژوهش، بررسی ظرفیتهای لازم و امکانات برپایی این نوع از گردشگری است تا بتواند تأثیر بسزایی در رونق گردشگری داشته باشد.