گفت‌وگوی «اصفهان زیبا» با سمیرا مسافری، نقاش شمالی که ترجیح داده نمایشگاه «خودسوزی چنارها» ی خود را در اصفهان برگزار کند

می‌سوزیم؛ اما ایستاده‌ایم

در مجموعه «خودسوزی چنارها»، سمیرا مسافری با بهره‌گیری از درخت چنار به‌عنوان نماد، سفری درونی را به تصویر می‌کشد …

تاریخ انتشار: 13:36 - سه شنبه 1404/02/23
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه
می‌سوزیم؛ اما ایستاده‌ایم

به گزارش اصفهان زیبا؛ در مجموعه «خودسوزی چنارها»، سمیرا مسافری با بهره‌گیری از درخت چنار به‌عنوان نماد، سفری درونی را به تصویر می‌کشد؛ سفری از دل سوختن، سوگ و فروپاشی؛ تا جایی که زندگی دوباره جوانه می‌زند.

در جهانی که لحظات فراموشی، بی‌قراری و گسست‌های درونی کم نیستند، گاهی لازم است چشم به تصاویری بدوزیم که پرسشی از مفهوم زندگی را در ذهن ما شکل می‌دهند؛ تصاویری که به جای توضیح‌دادن، سکوتی پُرمعنا پیش روی‌مان می‌گذارند. هنر در چنین لحظاتی، نه‌فقط ابزاری برای روایت رنج، که راهی برای دیدن دوباره‌ و کشف معنای زیستن از دل ویرانی‌ها می‌شود. نمایشگاه «خودسوزی چنارها» اثری است از سمیرا مسافری، نقاش جوان و دغدغه‌مند شمالی که دوست داشته این نمایشگاه را به جای تهران برای اولین بار در اصفهان، که به قول خودش شهر هنرهاست، برگزار کند. او در این نمایشگاه با نگاهی روان‌کاوانه و شاعرانه به بازنمایی چالش‌های درونی انسان در مسیر عبور از سوگ، رنج و فروپاشی پرداخته است.

این مجموعه‌ هنری با تکیه بر نماد چنار، درختی که می‌گویند پس از خودسوزی، دوباره می‌روید، روایتگر تجربه‌هایی است که بسیاری از ما، بی‌آنکه لزوما نامی بر آن‌ها بگذاریم، در زندگی خود لمس کرده‌ایم: بحران‌های درونی، لحظات خاموشی و سپس بارقه‌هایی از آغاز و زایش دوباره. سمیرا مسافری در این آثار صرفا یک داستان شخصی را بازگو نمی‌کند؛ بلکه با الهام از تجربه‌های اطرافیان، مفاهیمی جمعی و انسانی را بر بوم می‌نشاند. او از رنگ‌های محدود و کادربندی‌های مینیمال استفاده می‌کند تا مخاطب را به درون اثر بکشاند.گفت‌وگوی «اصفهان زیبا» با این هنرمند، تلاشی است برای نزدیک‌شدن به ذهن و جهان هنرمندی که آثارش با زبانی آرام اما تأثیرگذار، مخاطب را به تأمل در خود و در رنج‌های مشترک انسانی دعوت می‌کند.

عنوان «خودسوزی چنارها» که برای نمایشگاه آثار خود انتخاب کرده‌اید، عنوانی تأمل‌برانگیز و شاعرانه است. این نام چگونه به ذهن شما رسید؟

مدتی پیش از دوستی داستانی شنیدم که نمی‌دانم تا چه حد علمی است یا بیشتر به افسانه شباهت دارد؛ اما در ذهنم ماندگار شد. او برایم گفت که چنارها پس از گذشت چندسال از عمرشان، از درون خالی می‌شوند. گازهایی درون تنه‌ آن‌ها جمع می‌شود و در صورت برخورد با یک عامل بیرونی، ممکن است خودبه‌خود شعله‌ور شوند؛ چیزی شبیه به خودسوزی. اما نکته‌ جالب اینجاست که حتی پس از این سوختن، چنار به‌طور کامل ازبین نمی‌رود. گاهی از دل همان تنه‌ نیم‌سوخته، شاخه‌ای تازه جوانه می‌زند و زندگی دوباره‌ای آغاز می‌شود.

وقتی این روایت را شنیدم، احساس کردم چقدر می‌تواند با تجربه‌ انسانی همخوان و به شکلی انسان‌گونه باشد. انگار چنارها مثل ما آدم‌ها درگیر دوره‌هایی از سوختن، ویرانی و سپس باززایی می‌شوند. در زندگی هر انسانی لحظاتی از غم، اندوه، فقدان، رنج عشق، تنهایی یا بحران‌های درونی وجود دارد که می‌توان آن را نوعی «خودسوزی» تعبیر کرد؛ اما همان‌طور که چنار از دلِ سوختن دوباره سبز می‌شود، ما هم می‌توانیم پس از این فرایندهای سخت، خودی تازه پیدا کنیم؛ قوی‌تر، آگاه‌تر و گاه حتی زیباتر از پیش.

به نظر می‌رسد آثار شما در نمایشگاه «خودسوزی چنارها» تنها به جلوه‌های بصری محدود نمی‌شوند؛ بلکه لایه‌های روان‌شناختی و فلسفی را نیز در خود دارند. امکان دارد درباره نگاه درونی‌تان به موضوع «خودسوزی» بیشتر توضیح دهید؟

نمایشگاه من درواقع از دو بخش تشکیل شده است که یک بخش از آن به مسائل روان‌شناسی و تجربه‌های انسان مربوط می‌شود؛ به چالش‌هایی که در زندگی ما رخ می‌دهند و گاه انسان را تا مرز فروپاشی پیش می‌برند. تجربه‌هایی مانند سوگ، فقدان، تنهایی یا تغییراتی عمیق که در مسیر رشد شخصی انسان رخ می‌دهند. این اتفاقات گاه چنان شدید و عمیق‌اند که نوعی خودسوزی درونی را در فرد رقم می‌زنند؛ اما آنچه برای من مهم بود، این بود که نشان دهم این سوختن، پایان نیست. انسان اگر بتواند از این مرحله عبور کند، اگر رنج را بپذیرد و به جای سرکوب آن را بفهمد، امکان رشد دارد؛ درست مثل چناری که از دل خاکسترش دوباره جوانه می‌زند.درواقع، درخت چنار در این مجموعه صرفا یک درخت نیست؛ بلکه یک نماد و استعاره‌ای از انسان است. من از ویژگی‌های طبیعی این درخت بهره گرفتم تا درباره‌ تجربه‌های انسانی سخن بگویم. چنار برای من همان انسانی است که سوخته، شکسته، اما هنوز ایستاده است.

تمام نمایشگاه در حقیقت تلاشی است برای نشان‌دادن این دوگانگی؛ سوختن و رستن، فروپاشی و بازسازی، نابودی و شکوفایی. اینکه ما در زندگی‌مان چطور با رنج مواجه می‌شویم و اینکه آیا می‌توانیم از دل این درد، معنایی تازه بسازیم یا نه.

این نمایشگاه شامل چند اثر است و چه حسی نسبت به نمایش آن‌ها در شهر اصفهان دارید؟

در این نمایشگاه ۱۴ اثر از من به نمایش درآمده است. برای من، اینکه این مجموعه برای اولین‌بار در شهر اصفهان به نمایش گذاشته شد، بسیار خوشحال‌کننده است. اصفهان با پیشینه فرهنگی و هنری غنی، همیشه برای من شهری الهام‌بخش بوده و امید دارم که نمایش آثارم در این شهر بازخورد خوبی را از سوی مخاطبان به همراه داشته باشد.

در خلق آثار این نمایشگاه شما از چه سبک یا رویکردی پیروی کردید؟

در این مجموعه تلاش کردم رویکردی مینیمال داشته باشم. برایم مهم بود که همه‌چیز، از رنگ‌ها گرفته تا ترکیب‌بندی‌ها، ساده و درعین‌حال دقیق و فکرشده باشند. از رنگ‌های محدودی استفاده کردم؛ رنگ‌هایی که ازنظر احساسی با مضمون آثار همخوانی داشتند.کادربندی‌ها هم برایم اهمیت زیادی داشتند؛ بیشتر بر اساس تصاویری بودند که پیش از شروع نقاشی، در ذهنم شکل گرفته بودند. به شکلی، فرم‌ها در عین سادگی، حامل معنا و حس هستند.مینیمالیسم برای من تنها یک سبک بصری نیست؛ بلکه روشی است برای تمرکز بر اصل ماجرا، بر تجربه‌ عاطفی و روانی مخاطب، بدون آنکه عناصر اضافی ذهن او را از مسیر احساس منحرف کنند.

به نظر شما، آیا هنر می‌تواند در حل مسائل و بحران‌های انسانی نقش فعالی داشته باشد یا بیشتر نقش پناهگاهی آرام برای انسان دارد؟

به‌نظر من، اینکه هنر چه نقشی ایفا می‌کند، تا حد زیادی بستگی به بستری دارد که در آن شکل می‌گیرد. اگر هنرمند در زمینه‌ای مثل محیط‌زیست، عدالت اجتماعی یا مسائل فرهنگی فعالیت کند، هنر قطعا می‌تواند نقشی اثرگذار و حتی راهگشا داشته باشد. هنر یک زبان جهانی است؛ زبانی که مرز نمی‌شناسد و می‌تواند حامل فرهنگ، ذهنیت، دغدغه‌ها و حتی اعتراض‌های یک فرد یا یک جامعه باشد.

در چنین نگاهی، هنر فقط یک پناهگاه شخصی نیست؛ بلکه ابزاری است برای تغییر، برای برقراری گفت‌وگو، برای ایجاد آگاهی و حرکت‌دادن مخاطب به‌سوی تأمل. سینما، موسیقی، هنرهای تجسمی، تئاتر و دیگر شاخه‌های هنر، هرکدام می‌توانند در دل یک جریان اجتماعی یا سیاسی قرار بگیرند و از آن تأثیر بگیرند یا بر آن تأثیر بگذارند؛ بنابراین من فکر می‌کنم هنر ظرفیت‌ چندگانه‌ای دارد؛ هم می‌تواند پناهگاهی برای روان خسته‌ انسان باشد و هم ابزاری برای مشارکت در حل مسائل جهان امروز.

شما با مجموعه‌ «خودسوزی چنارها» چه پیامی را می‌خواهید به مخاطب منتقل کنید؟ این آثار قرار است چه چیزی را درون بیننده بیدار کند یا به او یادآوری کند؟

پیام اصلی این مجموعه برای من، عبور از رنج و رسیدن به شکوفایی است؛ فرایندی که بسیاری از ما، هرکدام به شکلی، در زندگی تجربه‌اش می‌کنیم. بیشتر آثارم نگاهی به چالش‌های درونی انسان دارند؛ آن لحظاتی که فرد با غم، سوگ، از‌دست‌دادن، بحران‌های عاطفی یا حتی خلأهای درونی مواجه می‌شود. همین لحظات اگر به‌درستی دیده و پذیرفته شوند، می‌توانند به نقطه‌ آغاز رشد و بازسازی درونی تبدیل شوند.

درخت چنار در آثار من، نمادی از انسان است؛ انسانی که می‌سوزد، فرومی‌ریزد؛ اما دوباره از دل همین ویرانی جوانه می‌زند و ادامه می‌دهد. درواقع، نوعی اشاره به فرایند روان‌کاوی و بازسازی روانی در این مجموعه وجود دارد. می‌خواهم بگویم که ایستادن دوباره، بعد از شکستن، ممکن است؛ حتی اگر درخت، نیم‌سوخته باشد، می‌تواند دوباره جان بگیرد.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

2 × 2 =