به گزارش اصفهان زیبا؛ از دیرباز تا کنون، کتابهای درسی بازیگر اصلی نظامهای آموزشی دنیا هستند؛ چراکه واژهها هستند که وظیفه انتقال معانی و مفاهیم را بر عهده دارند و کتاب نیز حامل همین واژههاست.
در همه تمدنهای گذشته و حال، اصل و اساس آموزش را در همه محافل و فضاها کتاب تشکیل داده و با تغییرات روزگار نیز هنوز جایگاه خود را حفظ کرده است.
اما این انتقال معانی و مفاهیم لازمههایی نیز دارد که مهمترین آن، بهروز بودن و تناسب با فضا و نیازهای هر روزگاری است که این کتابها در آن ایفای نقش میکنند.
امروزه نیز با سیطره رسانههای تصویری و صوتی و سلطه انکارناپذیر فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی، کار سخت نظام آموزشی کشور و کتابهای درسی رقابت با این رسانههاست که لازمهاش، داشتن جذابیتهای محتوایی و متنی و بصری و ارائه محتوای بهروز و کارآمد برای دانشآموزان است.
در کنار اینها، کتابهای درسی باید حامل آموزش مهارتهای زندگی در زمینههای مختلف همچون مهارتهای عاطفی و ارتباطی، حل مسئله، رفع نیازهای روزمره افراد و… باشد تا دانشآموز هنگام مطالعه دروس احساس بطالت و هدررفت زمان نکند.
آموزش نقشهای شهروندی نیز در این میان جایگاه مهمی دارد و از اهمیت آموزش سواد رسانهای و زیست سالم در دنیای مدرن هم نباید چشم پوشید.
توجه به اقلیم جامعه هدف و تناسب داشتن محتوا با حال و حوصله کودک و نوجوان امروزی که خواهناخواه اسیر سرعت زمانه و تحولاتش بوده، از نکات مهم دیگر در این خصوص است.
چند سالی است عنوان کتب درسی و ظاهر و طراحیشان در مقاطع مختلف با تغییراتی همراه بوده و برخی از دروس و عناوین سابق حذف و دروس جدیدی به برنامه درسی دانشآموزان اضافه شده و سعی بر این بوده که این برنامهریزی منطبق با حال و هوای نسل جدید دانشآموزان باشد.
اما آیا نظام آموزشی در این خصوص به هدف خود رسیده است؟ سؤال اصلی این است که آیا کتابهای درسی نظام آموزشی ایران برای دانشآموزان که مخاطبان اصلی و جامعه هدف هستند، مفید و در عین حال جذاب است؟
ظاهرا چنین نیست.اگر نظر معلمان و دانشآموزان امروز را بپرسیم، درمییابیم که نظام آموزشی کشور در این خصوص در جایگاه درستی نایستاده است. شاهد این مدعا نیز فرموده رهبر معظم انقلاب در دیدار با معلمان در 27 اردیبهشت سال جاری است:
«کتاب درسی باید از لحاظ محتوا شیرین و جذاب باشد؛ بهگونهای که مباحث سنگین علمی با زبان ساده و شیرین به دانشآموز منتقل شود و از لحاظ قالب و شکل ظاهری نیز منطبق با اصول زیباشناسی باشد؛ درحالیکه اکنون اینگونه نیست.»
علیرضا کاظمی، وزیر آموزشوپرورش نیز چندی پیش گفته بود: «ما امروز با یک برنامه درسی خشک، حافظهمحور، کتابمحور، بیروح و محصور در کلاس درسها مواجهیم و اکنون تغییر برنامه درسی مهمترین مأموریت است.»
در همین خصوص نظر چهار معلم را در مقاطع مختلف در حوزههای ادبیات، علوم دینی و مطالعات اجتماعی و جامعهشناسی به عنوان دروس محتوامحور و کمترمهارتی که آموزششان را براساس متن و حفظیات به دانشآموز ارائه میدهند، جویا شدهایم.
این کتابها سؤالساز نیستند!
زینب شعربافیون در ابتدا حرفهایش را با بحثی حول تغییرات چشمگیر روزگار مدرن و باز شدن پای این تغییرات به بحث آموزش و درگیر کردن دانشآموزان آغاز میکند و میگوید:
«در چند سال اخیر، تلاشهای خوبی برای ویرایش کتب درسی و نزدیک شدن به نوع گفتمان دختران و پسران دانشآموز صورت گرفته است؛ اما مشکلی اصلی این است که مخاطبان کنونی درسها، بچههای چندرسانهای هستند و فضای کتاب بهتنهایی اصلا برایشان جذاب نیست. در واقع، کتاب در کنار رسانههای دیگر آخرین انتخاب دانشآموزان است.»
پیش از این حجتالاسلام محیالدین بهراممحمدیان، رئیس مرکز مطالعات فقهی تعلیم و تربیت، در گفتوگو با جامجم تأکید کرده بود که باید به فضای زیستی، آموزشی و نوین به ویژه فضای مجازی نیز توجه شود.
در حال حاضر، یک زیستبوم مجازی برای دانشآموزان شکل گرفته است. به همین دلیل، کتابها و محتوای الکترونیکی موجود نیز باید بازنگری شده تا با تحولات دیجیتال و نیازهای آموزشی روز هماهنگ شود.
شعربافیون که معلم درس «پیامهای آسمانی» است، ادامه میدهد:
«کتاب از زمانهای قدیم یک روش برای انتقال علم بوده تا انسان جستوجوگر به سراغ منابع برود و به این صورت، جواب سؤالاتش را بیابد. همچنین کتاب، پرتعدادترین منبع محسوب میشده و تا مدتها تنها راه انتقال دانش بوده است؛ اما امروز دانشآموزان و نسل جدید برای یافتن جواب سؤالاتشان روشهای دیگری را ترجیح میدهند و از سوی دیگر، ازآنجاکه در هیاهوی رسانهها غرق شدهاند، درگیر سطحیترین غرایزشان شده و کمتر برایشان سؤالی ایجاد میشود و در زمینههای علمی و رشد فردی به جایی نمیرسند. برای حل این مشکل، باید عامل سؤالسازی را در بچهها فعال کرد.»
او از همین جا گریزی میزند به ویژگی سؤالسازی کتابها و تأکید میکند: «یک کتاب درسی باید برای دانشآموز سؤال ایجاد کند؛ چراکه انسان موجودی است که اگر سؤالی برایش ایجاد شود، برای دستیابی به پاسخش تلاش خواهد کرد.»
او ویژگی دیگر را انتخاب محتوای کتاب توسط دانشآموز متناسب با نیازش عنوان میکند و توضیح میدهد:
«کتابها باید در چند سطح و متناسب با نیاز بچهها طراحی شوند و بهصورت منابع اصلی در مدارس موجود باشند. مثلا کتابی شامل عناوین مختلف از علوم ریاضی یا کتابی متشکل از دروس علوم تجربی و علوم انسانی طراحی شود و دانشآموز طبق نیاز و سلیقهاش برای مثال از میان علوم تجربی، مبحث کار و انرژی را برگزیند و دانشآموز دیگری نجوم را انتخاب کند. در این میان، مربی همراه نیز برنامهای برای هر دانشآموز طبق نیاز و سلایقش چیده تا به این ترتیب مباحث موردعلاقه و موردنیازش را بیاموزد. پس اگر قرار است کتابی در دست دانشآموز باشد، باید حالت کشف داشته باشد و عنصر انگیزه و تفکر را در او تقویت کرده و سؤالساز خوبی باشد.»
این معلم پایه هفتم و هشتم به وضعیت کتاب «پیامهای آسمانی» اشاره کرده و بیان میکند:
«این دروس به وسیله فعالیتهای کلاسی و سؤالاتی که در بین متن قرار داده، نشان میدهد متولیان به این سمت حرکت کردهاند؛ اما این کتابها هنوز برای بچهها جذاب نیست و به منزله یک اهرم فشار است و منبعی برای پاسخگویی به سؤالاتشان و آموختن دانش نیست. بنابراین، کتابها یا باید به سمت چندرسانهای شدن حرکت کنند و از فضای صرف کاغذ خارج شده و در کنار دیگر رسانهها ارائه شوند، یا تبدیل به کتب مرجع شوند و دانشآموز متناسب با نیازش دروس را انتخاب کند.»
داستان یکی از شیوههای کاربردی و نتیجهبخش انتقال معنا و مفهوم است و عامل ایجاد جذابیت در محتوا میشود؛ به همین دلیل، میشود از این شیوه در کتب درسی نیز بهره برد. شعربافیون دراینباره میگوید:
«شاید ایجاد فضای داستان در کتابها باعث جذب دانشآموز به محتوا شود و او در قالب دنبال کردن داستان معنا را دریابد. البته اگر داستان به اندازه کافی جذاب نباشد یا اگر دانشآموز حین خواندن متوجه شود که قرار است به زحمت بیفتد و جواب نیازش را در داستان نگیرد، احساس میکند که دارد از کتاب بازی میخورد و این برایش دافعه خواهد داشت.»
دانشآموز فرصتی برای لذت از اقیانوس عمیق ادبیات فارسی ندارد
مجید عمیدی که معلم درس «فارسی» دوره دوم متوسطه است، صحبتهایش را با ویژگیهای ظاهری این کتب آغاز میکند.
او طرح جلد کتابها را گاه بیارتباط با محتوای کلیاش دانسته و به نوع قلم اشعار اشاره میکند و میگوید:
«استفاده از قلم نستعلیق برای اشعار زیباست؛ به شرطی که اندازه قلم و نوع چاپ متناسب با دید دانشآموز باشد و او را با دشواری در خواندن روبهرو نکند؛ چرا که اشعار کهن بهخودیخود متن سختی دارند و این دشواری نباید در قلم نیز وجود داشته باشد. تصاویر داخل کتابها نیز باید متناسب با سلایق دانشآموز 16 تا 18ساله و نیز خالی از اشکال باشد. برای مثال، در درس رستم و اشکبوس دوره دهم، رستم بدون اسب به جنگ اشکبوس آمده، اما تصویر داخل کتاب نشاندهنده نبرد دو نفر با اسب است و همین دستمایه خنده و تمسخر دانشآموزان شده است.»
ازآنجاکه مبحث نگارش و ویرایش جزو مباحثی است که زیرمجموعه رشته ادبیات و زبان فارسی قرار میگیرد، این توقع وجود دارد که اصول نگارشی و ویرایشی در این کتب رعایت شود؛ اما به گفته عمیدی این نکته در کتب فارسی دوره دوم نادیده گرفته شده و متن این کتابها با مشکلاتی در علائم سجاوندی و گاه، ابهام و پیچیدگیهایی مواجه است.
حتی در کتاب «علوم و فنون ادبی» درسی بهکلی بهغلط بیان شده و معلمان هر سال مجبورند آن را با بیان اصلاحات آموزش دهند.
او به سراغ محتوای کتابهای «فارسی» میرود و بیان میکند: «حجم سنگینی از مطالب، داخل کتاب گنجانده شده و از دانشآموز توقع مطالعه و یادگیری و حفظ و قبولی در آزمون وجود دارد؛ درحالیکه تدوین مطالب حسابشده نیست.
در «فارسی» دهم متوسطه دو درس طولانی از شاهنامه پشت هم قرار دارد و ایجاد جذابیت به عهده معلم گذاشته شده و دانشآموز هم مجبور به آموختن و اعتراض نکردن به این حجم مطلب است. چنین خطاهایی باعث ایجاد نفرت از ادبیات فارسی میشود.»
مجید عمیدی بر این باور است که آموزش کتب درسی عمیق نیست، آنجا که میگوید:
«دانشآموز پایه دوازدهم اضطراب کنکور داشته و توقع دارد تمام نکات درس «نینامه» مولانا را بیاموزد و در این میان، از تمام زیباییهای این هجده بیت محروم میشود تا فقط جناس و سجع را یاد بگیرد. پس دانشآموز کی میتواند در اقیانوس ادبیات فارسی شنا و از درّ و گوهرش استفاده کند و لذت ببرد؟ ما او را با یک قایق بهسرعت از این اقیانوس رد میکنیم و به صورتش آب میپاشیم و به لذت و آموزش عمیق او فکر نمیکنیم.»
حجم کتابها نصف و اطلاعاتش عمیقتر شود
یکی از معلمان مطالعات اجتماعی (شامل دروس تاریخ و مدنی و جغرافیا) از تکراری بودن محتوای کتابهای درسی میگوید.
به بیان زینب حامدیان، «بخشی از محتواها در همان مقطع یا مقاطع قبلی تکرار شده و مایه تمسخر دانشآموزان است. افزون بر این، محتواها سیر مشخصی ندارد و مشخص نیست نقطه آغاز و پایانش کجاست و صرفا محتواهایی غیرمنسجم با هدف حفظ توسط دانشآموز ارائه شده است.»
حامدیان که معلم دوره اول متوسطه است، حفظی بودن محتوای کتب را آزاردهنده دانسته و تأکید میکند:
«مضامین ارائهشده در کتب درسی با هدف تقویت قدرت تفکر و پرسشگری دانشآموز طراحی نشده و باعث رشد او نمیشود. گفته میشود تاریخ برای عبرتگیری است؛ اما مباحث کتاب تاریخ صرفا برای حفظ کردن است و عامل رشد فردی یا همان گرفتن عبرت نمیشود و دانشآموز نمیداند این مباحث را برای چه میخواند و استفادهاش در زندگی چه خواهد بود.»
او نیز مانند دیگر معلمان به حجم زیاد مطالب و در عین حال، سطحی بودن اطلاعات، معترض است و تصریح میکند: «آنچه دانشآموزان را پای درس نگه میدارد، روش تدریس معلم و ایجاد علاقه دوطرفه است؛ در غیر این صورت، دانشآموز علاقه بسیاری به دورانداختن کتاب مطالعات اجتماعی دارد!»
حامدیان ادامه میدهد: «در طول سالهای تدریسم همیشه به این فکر میکنم که ای کاش حجم کتاب نصف، ولی اطلاعاتش عمیقتر میشد. برای مثال، یکی از دروس تاریخ را طی چهار تا پنج جلسه درس میدهم؛ زیرا نکاتش بسیار زیاد و در عین حال، محتوا بسیار فشرده و مختصر ارائه شده است. سعی میکنم روی تکتک کلمات مانور دهم و سیر موضوع را برای دانشآموز مشخص کنم تا برایشان جا بیفتد. بچهها این دروس را فقط برای امتحان حفظ میکنند و به قول خودشان، به درد زندگیشان نخواهد خورد و فقط حجمی از مغزشان را پر خواهد کرد.»
زدودن زوائد بر تغییرات فرمی و ظاهری اولویت دارد
محمود فروزبخش نیز که معلم جامعهشناسی دوره دوم متوسطه است، بر معلممحور بودن نظام آموزشی اسلامی تأکید میکند و بر این باور است:
«کتابهای درسی در درجه اول باید بهگونهای طراحی شوند که حرف اول و آخر کلاس را نزنند؛ بلکه معلم و رابطهاش با دانشآموز حرف اول کلاس را بزند و محور کلاس، انسانها باشند؛ درصورتیکه در حال حاضر، نظام آموزشی کشور کتابمحور و دارای دو ویژگی حفظمحوری و امتحانمحوری است. کتابها باید فارغ از این دو ویژگی باشند. در غیر این صورت، تغییر در ظاهر و فرم دردی را دوا نمیکند.»
فروزبخش میگوید: «برای رسیدن به این اهداف، باید حجم مطالب کتابها کم بشود. حجم دروس علوم اجتماعی از دوران ابتدایی تا دبیرستان سنگین است. باید دست بیرحمی بیاید و بخش اعظمی از کتابهای دانش اجتماعی را دور بیندازد. حتی اگر شکل و ظاهر هم امروزی شود، تا وقتی شجاعت کاهش محتوا را نداشته باشیم، مشکلی حل نخواهد شد. زیباکردن کتب خوب است؛ اما ابتدا باید زوائد را زدود و این بر ارتقای بصری اولویت دارد.»
او معتقد است: «کتاب جامعهشناسی رشته علوم انسانی همه چیز هست به جز جامعهشناسی! جامعهشناسی یعنی تفکر روی مسائل اجتماعی خودمان و این کتاب بیشتر یک مرور ناقص ایدئولوژیک است که عقاید دینی را، آن هم ناقص و نجویده، فقط اظهار میکند. جامعهشناسی چیز دیگری است.»
نتیجهگیری
آنطور که پیداست، از صدر تا ذیل نظام آموزشی کشور و حتی شخص اول انقلاب نیز بر ضعف کتب درسی اذعان دارند.
در این میان اگر آموزشوپرورش کار آماری میان دانشآموزان انجام دهد و به وسیله اعداد و ارقام میزان علاقه و بیعلاقی آنها را از دروس مختلف بسنجد و تحقیقی میدانی نیز انجام دهد، به نتایجی مطابق با همین گزارش و محتواهای مشابه دست خواهد یافت.
شاید بهترین اقدام از سوی این وزارتخانه تغییر تصمیمگیران و نویسندگان کتب درسی و پاکسازی این وزارتخانه از تفکرهای کهنه و سنتی و افزودن نیروهای جوان و تازهنفس و آشنا با نیازهای نسل امروز باشد تا به جان این کاغذهای خسته و فرسوده، نفسی تازه دمیده شود.