بایگانی سرویس نوجوان
NONE
۰۹:۳۱ - چهارشنبه ۳ دی ۱۳۹۹

در آرزوی ماگل نبودن!

«تصور کن دیواری جلوت نیست؛ چشمات رو ببند، با چمدونت برو دیوار و اگه می‌ترسی، چشمات رو ببند.» مهم نیست این دیالوگ ساخته ذهن من باشد یا نه؛ یا اصلا در متن داستان به ترس از دیوار به یک سمت دیگر جهان رفتن اشاره شده، به هر حال هر کسی آرزو دارد ایستگاه نه و سه چهارم را از نزدیک ببیند و با چمدان به استقبال قطار هاگوارتز در آن سوی دیواری آجری برود.

NONE
۰۹:۲۴ - پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹

جادوشدن جعبه جادویی

تلویزیون و بـرنـامه‌هایش یکی از آن چیزهایی هستند که توان آن را دارند روی زندگی ما تأثیر بگذارند. اما خیلی وقت است ما سرگرم برنامه‌هایی هستیم که داخل گوشی‌هایمان هستند. یا نهایتش وقتی گذرمان به تلویزیون می‌افتد که بخواهیم یک فیلمی که خودمان آن را از اینترنت گرفته‌ایم، ببینیم. پس چه شد جادوی آن جعبه سیاهی که همیشه در خانه بر سر اینکه روی چه کانالی باشد، دعوا می‌شد؟ علی شیخ‌بهایی، نویسنده نوجوان، درباره جادوی جعبه سیاه این‌طور برای ما نوشته است. «تلویزیون رنگی سال‌ها پیش توسط جان برد برای سرگرم‌کردن و به‌عنوان وسیله‌ای برای تفریح ساخته شد. سپس محبوبیت آن باعث شد که در طول زمان پیشرفت‌های زیادی داشته باشد. برنامه‌های تلویزیون ایران در سال‌های اخیر رشد خوبی داشته؛ ولی همچنان کمبودهای زیادی دارد.

NONE
۰۸:۴۱ - چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۹

سواد رسانه‌ای از نان شب واجب‌تر است

«من منصوره مصطفی‌زاده هستم. تقریبا 20 سالی است که از نوجوانی‌ام می‌گذرد و باید بگویم که نوجوانی بسیار لذت‌بخشی داشتم. کار  الانم هم نوشتن است و هم نشر کتاب و چون علاقه‌مند به حوزه کتاب کودک و نوجوان هستم، در این زمینه دیگران را هم راهنمایی می‌کنم.» این‌ها حرف‌هایی است که منصوره مصطفی‌زاده در معرفی خودش می‌گوید. لابد شما هم اسم خانم مصطفی‌زاده را شنیده باشید. کسی که چندوقتی است در برنامه کتاب‌باز برای کودکان و نوجوانان، کتاب معرفی می‌کند، در صفحه اینستاگرامش از دغدغه‌های مادرانه‌اش می‌نویسد و جدیدا هم در برنامه‌ای به اسم «مامان‌ها» مجری است. این‌طور که خودش می‌گوید قبل‌تر در برنامه‌های تلویزیونی دیگر به‌عنوان مهمان حضور داشته است، اما در حوزه کتاب و کتاب‌خوانی اولین حضورش در برنامه «کتاب‌باز» بوده است.

NONE
۰۸:۴۰ - چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۹

ساکن رؤیا شدن

وقتی قلبمان مچاله شده و کسی را برای حرف‌زدن و شنیدن نمی‌یابیم، آن زمانی‌که دلمان می‌خواهد از دنیایی که درون آن هستیم فرار کنیم و به جای دیگری پناه ببریم، روزهایی که دلمان پر می‌کشد برای سفر و سیر در جهان دیگر، تمام روزهایی که دوست داریم کنده شویم و در جای محبوبمان کاشته شویم، به امن‌ترین و دردسترس‌ترین چیزی که چنگ می‌زنیم کتاب‌ها هستند. این کتاب‌ها هستند که ما را در آغوش می‌گیرند، به ما پناه می‌دهند و بنا به آنچه تمنا داریم، خواسته‌مان را برآورده می‌کنند.

NONE
۱۲:۱۸ - چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۹

فرصتی برای تماشا

ژانر: کمدی
نویسنده و کارگردان: جان هیوز
بازیگران: متیو برودریک، آلن راک، چارلی شین
تولید:1986
زمان: 103 دقیقه

NONE
۰۹:۱۰ - چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۹

رئیس‌جمهور آن‌ها، آینده ماها!

از چند وقت قبل تا الان در اخبار، فضای مجازی، بازار، پشت تلفن، میوه‌فروشی، تاکسی، رادیو، سر سفره و هرجایی که گذرمان به آن می‌افتاد، حرف بر سر انتخابات آمریکا بود. هیجان و چشم‌انتظاری ما مردم ایران برای تعیین سرنوشت چهارساله کشوری در آن سر دنیا، به نظر عجیب و دور می‌آمد. اما اینطور نبود. ما چنان درگیر این انتخابات شده بودیم که خودمان هم باورمان شده بود سرنوشت آن‌ها به سرنوشت ما گره خورده است؛ اینکه نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، چنان نقششان در ذهن ما ایرانی‌ها محکم شده بود که برای خودشان طرفدارانی در ایران هم جمع کرده بودند. در این گزارش هم من سراغ نوجوانان رفتم تا ببینم آن‌ها چقدر درگیر این انتخابات شده بودند؟ آیا جدی‌جدی آینده اقتصادی، فرهنگی و ملی ما در دست یک آدم در آن سر دنیا است؟ اصلا انتخابات آمریکا چه فرقی با انتخابات ما دارد؟

NONE
۱۲:۴۹ - چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹

والدین تمام‌وقت، معلمان پاره‌وقت

در این مدتی که در این صفحه از دغدغه‌هایتان گفتیم، شنیدیم و نوشتیم، تمام و کمال «از خود شما» «برای خودتان» گفته و نوشته شد. مخاطب ما، شما نوجوانان بودید و سعی کردیم دورهم از مشکلات، دغدغه‌ها، آرزوها، نگرانی‌ها، مسائل روز و غیره حرف بزنیم. این شما بودید که برای ما گفتید و این ما بودیم که سعی کردیم صدای شما را به نیابت از تمام نوجوانان ایرانی به گوش بقیه برسانیم تا شما را ببینند، بشنوند و درک کنند. اما شاید این گزارش با بقیه گزارش‌ها، تفاوت‌هایی داشته باشد. قرار است این‌بار شما نوجوانان، حرف‌های کسانی را بخوانید که شاید بودن و داشتنشان به‌نوعی عادت شده و همین باعث شده لطف و مرحمتشان دیده نشود. امروز و در این شماره والدین شما برایمان از دغدغه‌هایشان گفته‌اند. مخصوصا در این روزهایی که مدرسه به خانه آمده و آن‌ها علاوه‌بر والدگری، به‌نوعی معلم دوم شما هم شده‌اند.

NONE
۱۲:۲۶ - چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹

پرواز لیدی‌برد

کارگردان و نویسنده: گرتا گرویگ
بازیگران: سیروشا رونان، لاری میت کالف، تریسی لتس، لوکاس هجز، تیموتی شلمی
ژانر: کمدی‌درام، داستان بلوغ
 اگه گذشته رو از دست بدیم چه جوری خودمونو بشناسیم؟
خوشه‌های خشم، جان اشتاین‌بک

NONE
۱۲:۳۳ - چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۹۹

اینجا یکی سازش ناکوکه!

کارگردان: دیمین شزل
بازیگران: مایلز تلر، جی. کی. سیمونز
ژانر: درام
مدت زمان: 106 دقیقه

NONE
۰۸:۳۸ - چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۹۹

بزن‌بهادرهای امروزی

«توی این ماه‌های آخر آموزشتان بیشتر مسخره کرده‌اید یا مسخره شده‌اید؟ اگر مسخره شده‌اید با شما همدردی می‌کنم ولی اگر مسخره کرده‌اید لطفا این کار را کنار بگذارید. دنیای ما از اواخر سال پیش با بحران کرونا روبه‌رو شد، پس به خاطر آن مجبور شدیم شیوه زندگی خود را برای مدتی تغییر دهیم. یکی از این موارد آموزش بود که دیگر به‌صورت قبل نیست و دانش‌آموزان و معلمان مجبور به استفاده از فضای مجازی شدند که به آموزش مجازی معروف است. حتما خودتان این را می‌دانید که در دنیای مجازی همه چیز با دنیای واقعی متفاوت است و حتی شخصیت انسان‌ها در آنجا ممکن است فرق کند.  یکی از اتفاق‌هایی که در آموزش مجازی بسیار رایج شده، مسخره‌کردن و توهین به افراد دیگر است.

NONE
۰۶:۵۳ - چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۹

روزی روزگاری در تخیل

کتاب گفت‌وگوی جادوگر بزرگ با ملکه جزیره رنگ‌ها نوشته جمشید خانیان است. چهارچوب تازه، چیدن درست و دقیق واژه‌ها، شخصیت‌ها و فضاها در کنار طرح موضوعی خاص و رازآلود، احترام به دریافت‌ها و کشف‌های مخاطب و استفاده از تکنیــــک‌های جدید در بخش نوجوان، سبب شد تا این اثر در کلاس داستان‌نویسی «مؤسسه فرهنگی هنری سرزمین قصه‌های کهن»  به نقد گذاشته شود. جمشید خانیان،  نویسنده حامی کودک و نوجوان نیز بعد از خواندن گفت‌وگوی نوجوان‌ها برای آن‌ها چندخطی نوشتند. در ادامه گفت‌وگوی بچه‌ها درباره کتاب گفت‌وگوی جادوگر بزرگ با ملکه جزیره رنگ‌ها را می‌خوانید.

NONE
۱۵:۳۷ - چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹

حال درونی‌ام چطور خوب می‌شود؟

در باشگاه یا زنگ ورزش به زمین می‌خوریم، استخوانمان آسیب می‌بیند و هرچه زودتر خودمان را به یک متخصص ارتوپد می‌رسانیم. در حال خوردن غذا هستیم، سنگی کوچک یا چیز سفت دیگری لای دندانمان می‌رود و آخمان بلند می‌شود. غذا را بیرون می‌ریزیم، دستمان را به آن طرف صورتمان که دندانش آسیب دیده، می‌گیریم و بعد به تقلای رفتن به دندان‌پزشک می‌افتیم. روی وزنه می‌رویم. عدد روی ترازو حالمان را می‌گیرد. چاق یا لاغری توی ذوقمان می‌خورد و به این فکر می‌کنیم به چه متخصص تغذیه‌ای مراجعه کنیم تا هرچه زودتر اندام متناسبی پیدا کنیم. گاهی هم ضعیف بودن در یک‌سری دروس باعث می‌شود کلاس خصوصی برویم و خودمان را در آن درس بالا بکشیم. می‌بینید؟ ما همیشه به فکر حال و اوضاع ظاهری، جسمی و درکل چیزهایی هستیم که به چشم دیده می‌شوند.