جنین کشی!

به‌تازگی آماری از سقط‌جنین در ایران از سوی وزارت بهداشت منتشر شده است که می‌گوید: «در سال 96، هرروز هزار جنین در کشور توسط والدین کشته‌شده‌اند که فقط 10 مورد آن قانونی است.» آماری که پزشکی قانونی از تعداد مراجعان در اختیار رسانه‌ها قرار داده نیز نشان می‌دهد که آمار مراجعان برای سقط‌جنین به مراکز پزشکی در طول 10 سال گذشته رشد صعودی داشته و از دو هزار و 929 مورد در سال 85 به 9 هزار و 955 مورد در سال 94 رسیده است؛ بااین‌حال، هیچ‌وقت آمار دقیقی از موارد سقط‌جنین در کشور گزارش نشده و آمارهای موجود نیز به گزارش‌های سازمان نظام پزشکی مربوط می‌شود.

تاریخ انتشار: 13:08 - یکشنبه 1399/05/12
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه
no image
 رئیس وقت این سازمان در پایان سال ۹۶ اعلام کرد که آمار سقط درمانی در هفت ماه همان سال، ۶, ۸ درصد نسبت به مدت مشابه سال قبلش بالا رفته است. او همان سال گفت که «آمارها نشان می‌دهد سقط درمانی هم در حال افزایش است.» همین مسئول در اردیبهشت سال ۹۸ هم با اشاره به آمار سقط درمانی اعلام کرد که آمار رسمی سقط‌جنین از ۹‌ هزار و ۳۰۴ مورد در سال ۹۶ به ۹ هزار و ۱۴۳ مورد در سال ۹۷ کاهش داشته است؛ درحالی‌که در سال‌های ۹۵ و ۹۶ تقاضای سقط‌جنین بالا رفته بود. در این باره، با دکتر رضا اسماعیلی، جامعه‌شناس، گفت‌وگویی انجام داده  و به ریشه‌های جنین‌کشی، چرایی و تبعات آن پرداخته‌ایم.

آقای دکتر!  این حجم از سقط‌جنین را چطور ارزیابی می‌کنید؟

این آمار به اندازه‌ای بالاست که به یک مسئله اجتماعی تبدیل‌شده و دو وجه دارد: یکی آنکه، روزانه هزار جنین توسط والدین سقط می‌شوند و به حیاتشان خاتمه داده می‌شود که باید ازنظر روندی در سال‌های اخیر بررسی‌اش کرد و به توصیف و شدت آن پرداخت و وجه دوم، تحلیل علت‌های یک مسئله است که باید دید در دوره‌های خاص چه تغییرات مشهودی در جامعه داشته است. برای تحلیل این مسئله باید به چند نکته توجه کنیم: یکی اینکه، چه زمینه‌هایی موجب‌شده سقط‌جنین در جامعه ایران به این میزان بالا باشد؟ دوم، علت‌های این قضیه چیست؟ سوم، نوع‌شناسی این قضیه چگونه است؟ یعنی سقط‌جنینی که صورت می‌گیرد توسط چه نوع افرادی انجام می‌شود؟ آیا مثلا خانواده‌هایی که ازدواج رسمی داشته‌اند به این کار مبادرت کرده‌اند؟ آیا خانواده‌هایی که ازدواج سفید داشته‌اند، دست به این عمل زده‌اند یا افرادی که خارج از چهارچوب‌های زناشویی ارتباط جنسی داشته و این ارتباط، منجر به تولیدمثل شده است؟ درواقع ما اینجا سه گروه متفاوت داریم. نکته بعدی این‌که چرا راهبرد سقط‌جنین در جامعه به‌عنوان یک روش مورداستفاده فراوان جای خودش را باز کرده است؟ موضوع بعدی این‌که پیامدها و تبعات این مسئله در سطوح خانواده‌ها، جامعه و زندگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن‌ها چیست؟

چه عواملی موجب شده که سقط‌جنین به‌عنوان یک پدیده در جامعه ایران در حال گسترش باشد؟

یکی اینکه تشکیل خانواده و اداره فرزندان و تولیدمثل به‌عنوان مهم‌ترین کارکرد خانواده ازنظر ارزش‌های فرهنگی در جامعه ایران دستخوش تغییرات جدی شده است. زمانی فرزندان، افتخار و عزت خانواده‌های ثروتمند بودند و برای اقشار فقیر، عامل ثروت و کسب درآمد و تداوم معیشت محسوب می‌شدند. در حال حاضر، هر دوی این‌ها در جامعه کارکرد خود را از دست داده‌اند. دیگر تعداد فرزندان نه برای خانواده‌های ثروتمند عامل افتخار محسوب می‌شود و نه برای خانواده‌های فقیر عامل کسب ثروت و دارایی؛ به همین دلیل آنچه ازنظر فرهنگی باید به آن پرداخته شود، این است که ارزش فرزند و فرزندآوری به لحاظ فرهنگی در جامعه ایران، مداری نزولی را طی می‌کند و شیب این مدار نزولی به گونه‌ای است که متوسط جمعیت خانواده‌های ایران مدام در طی یکی دو دهه اخیر روبه کاهش بوده است؛ پس کاهش ارزش اجتماعی و فرهنگی فرزند و فرزندآوری یکی از عوامل مهم است.

آیا پیش‌زمینه‌های اقتصادی هم در این خصوص مؤثر بوده‌اند؟

بله. نکته دوم در بحث، زمینه اوضاع اقتصادی است. درواقع استفاده از رویه‌های بازار و اقتصاد بازار آزاد و کاهش خدمات و حمایت‌های سیستم دولتی در پدیده‌هایی چون بهداشت و درمان و حتی بیمارستان، از موقع مراقبت مادر و کودک در حین بارداری، زایمان و تولد بچه‌ها در زایشگاه‌ها و سپس مراقبت‌های بعدی پزشکی و درمانی، اگر نوع زایمان هم طبیعی یا سزارین باشد، هزینه‌های درمانی زیادی را در پی دارد؛ همچنین کاهش خدمات دولتی در زمینه‌های آموزش، تغذیه و تأمین امکانات اساسی و نیازهای بنیادی و افزایش هزینه‌های انرژی در جامعه، هزینه‌های حمل‌ونقل و مسکن و ارتباطات و مخابرات و به‌طورکلی هزینه‌های خانوار موجب شده که خانواده‌ها تمایل به فرزند کمتر داشته باشند؛ بنابراین برخی از آن‌ها در این زمینه تصمیم‌گیری می‌کنند که اساسا قبل از اینکه فرزندشان پا به دنیا بگذارد، آن را سقط کنند. پس این پدیده‌ای است که باید به آن پرداخته شود. عدم‌حمایت‌های اقتصادی و اجتماعی از خانواده‌ها نیز موجب شده است که با بالاتررفتن هزینه‌های خانواده، تمایل به نداشتن فرزند یا رفتارهای منفی (جنین‌کشی) در جامعه شیوع و گسترش بیشتری پیدا کند.

ازلحاظ رفتارشناسی چگونه می‌توان به این مسئله نگاه کرد؟

 نکته بعد درباره علت‌های این زمینه است. اگر به‌صورت رفتارشناسی بخواهیم بررسی کنیم، افرادی که این اقدام را انجام می‌دهند، یعنی تصمیم‌گیری می‌کنند که آیا این جنین حیات داشته باشد یا نه قابل‌تحلیل هستند. پس این علت‌ها را باید مورد شناسایی قرار داد؛ چون مثلا عده‌ای از خانواده‌ها علت روی‌آوری به این پدیده را ناشی از دشواری معیشت و تأمین معاش می‌دانند و عده دیگر معتقدند که وجود فرزند موجب گسترش محدودیت‌هایی برای زندگی‌شان می‌شود؛ بنابراین با گسترش ارزش‌های فردگرایانه در زندگی امروز و اینکه انسان‌ها منافع فردی، آزادی و آسایش‌های فردی را به جمع ترجیح می‌دهند، به فرزند به‌مثابه زنجیری که دست‌وبال آن‌ها را می‌بندد نگاه می‌کنند. همه این‌ها موجب می‌شود که اساسا فرزندی نداشته باشند و اگر رفتاری که در هم‌بستری انتخاب می‌کنند، منجر به وجود ناگهانی فرزند شود، ترجیح می‌دهند این جنین را از بین ببرند.  از سویی، رد جنسیت جنین که ممکن است دلخواه والدین نباشد از دیگر دلایل این امر محسوب می‌شود.

آیا بی‌توجهی به هنجارهای سنتی رابطه جنسی هم در این خصوص نقش دارند؟

بخشی از این قضایا در گروهی قرار می‌گیرد که خارج از ضوابط و چارچوب‌های رسمی عرفی و قانونی و دینی در جامعه برای ازدواج صورت می‌گیرد که دلیل آن گسترش روابط آزاد جنسی بین افراد است. از منظری هم صحیح و سالم‌ماندن بکارت برای برخی از دختران و زنان جامعه جایگاه خودش را ازدست‌داده و به‌عنوان یک هنجارشکنی با این مسئله برخورد نمی‌شود. بعضا افراد برای کسب لذت‌های بیشتر جنسی و تعامل همه‌جانبه در هم‌بستری، رفتار جنسی‌شان در اینجا منجر به تولیدمثل می‌شود و در چنین حالتی گزینه‌ای که پیش روی زوج‌هاست، سقط‌جنین است؛ به دلیل اینکه سیستم عرفی و قانونی اساسا هیچ جایگاهی برای این فرزند قائل نیست، مشروعیت ندارد و رسما در نظام قانونی زادوولد در ایران محترم شمرده نمی‌شود؛ از این لحاظ این افراد تصمیم می‌گیرند به حیات این فرد خاتمه بدهند؛ بااین‌حال، برخی از پژوهش‌هایی که روی این زوج‌ها انجام‌شده نشان می‌دهد این‌ها تمایل دارند که فرزند خودشان را حفظ بکنند؛ ولی به دلیل فشارهای شدید هنجاری که در جامعه وجود دارد، کشتن جنین را انتخاب می‌کنند تا تعهد و پیامدهای این موضوع را نپذیرند. از طرفی هم اطلاعات روشنی در این رابطه وجود ندارد که چه سهمی از این جنین‌هایی که کشته می‌شوند متعلق به زنان و مردانی هستند که خارج از عرف دارای روابط جنسی هستند و رابطه‌شان منجر به تولیدمثل شده است؛ ولی آنچه مهم است این که نیازمند یک سیستم‌سازی هستیم؛ چون مخصوصا جامعه ایران به دلیل اینکه با محدودیت رشد جمعیت روبه‌روست و متوسط تعداد فرزندان یا به تعبیر جمعیت‌شناختی، بار تکفل جمعیتی در جامعه ایران در این چند دهه منحنی نزولی را طی کرده، شاید شایسته است که به نحوی اگر این زوج‌ها امکان ازدواج برایشان فراهم باشد، بتوانند در یک مسیر عرفی و قانونی ازدواج خودشان را ثبت بکنند؛ با این کار شاید بتوان بخشی از این میزان جنین‌کشی را کاهش داد.

جنین‌کشی چه پیامدهایی برای جامعه در پی خواهد داشت؟

 ازنظر فرهنگی و هنجارهای دینی این رفتار کاملا مخالف با هنجارهای دینی است. رفتارهای صحیح جنسی که در خانواده و در جامعه تعریف‌شده و اصول و آداب و مراحل خودش را دارد، باید مورد بازبینی قرار بگیرد تا از شدت پیامدهای رفتاری چون سقط جنین بکاهد. در این زمینه، نظام شبه‌خانواده را داریم که درون سیستم بهزیستی انجام می‌شود. این چرخه از انعقاد نطفه تا شکل‌گیری در چهارماهگی و تولد نیازمند یک نهادسازی است که بتواند مشاوره بدهد، نقش عاطفی ایجاد کند و این‌چنین از میزان کشتن جنین‌ها جلوگیری کند.  یکی دیگر از پیامدهای مهمش هم مباحث کنترل و کاهش جمعیت است؛ به‌ویژه اینکه اگر والدین بتوانند فرزندی از خود به‌جای بگذارند، یک نرخ ثابت جمعیت خواهیم داشت. در غیر این صورت با تقلیل رشد جمعیت باید در انتظار پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در این زمینه باشیم که می‌تواند جامعه را در درازمدت کهن‌سال کرده و با افزایش هزینه‌های بهداشتی، درمانی، مراقبتی و حمایتی، موجب کندی رشد اقتصادی در آینده  شود.
 
  • اصفهان زیبا
    پایگاه خبری اصفهان زیبا

    عادل امیری

برچسب‌های خبر