هویت انسان، هیچیک از این کمالات نیست! بلکه هویتی دارد که تمام این کمالات برای اوست. او خلیفهالله است روی زمین. پس آرام نمیگیرد؛ مگر اینکه بتواند خلافتالله را روی زمین، به دست گیرد.
آن لحن آهنگین سوره حمد و آن دعای فرج قنوتهای نیاز به درگاه بینیاز و بغضهایی که گاهی میانه آن میشکست و اشک جاری میشد، همه و همه از اخلاص مردی بود که درحقیقت ناصر دین بود.
مرحوم آیتالله ناصری، حقیقتا عالمی الهی بودند که هوای نفس در وجودشان نبود. سالما لنفسه، حافظا لدینه، مخالف لهواه و مطیع لامر مولاه بودند.
سرمایه نمادین میتواند حلقههای اتصال جامعه به یکدیگر باشد و درواقع نقش ستون و لنگری اجتماعی را ایفا کند که عناصر اجتماعی و اعضای جامعه حول آن جمع میشوند و در رابطه با آن باهم همکاری، مشارکت و کنشگری و تحولآفرینی میکنند.
بنیان شخصیتی آیتالله ناصری را باید در کلیدواژه «اخلاق» ببینیم. آنچه در ایشان بارزتر و متجلیتر است، نسبت کامل میان «علم» و «عمل» است. آنچه مردم در شخصیت آیتالله ناصری بهصورت مشهود میدیدند، آن بود که عملشان همان است که در بیان توصیههای ایشان میشنوند.
چند سالی از آخرین سخنرانی عمومی آیتالله گذشته و پس از دورهای تحمل بیماری، جان به قادر متعال تسلیم کرده است؛ اما مزارش پس از گذشت یکسال، همچنان موردتوجه اقشار گوناگون مردم است.
ما بعد از هر جلسه تا چند روز آرامش قلبی خاصی داشتیم. در ابتدا مراقب اعمال خود بودیم و هر چه از آن جلسه میگذشت، مقدار مراقبت ما بر اعمالمان کمتر میشد؛ تا این حد دیدار و صحبت با ایشان بر ما اثر میگذاشت.
ایشان به مردم نمیگفتند که امام زمان (عج) از شما ناراحت است؛ بلکه بیشتر میگفتند که امام زمان (عج) یکلحظه هم شما را از یادش نمیبرد. یکلحظه هم شما را رها نمیکند. تصور نکنید که امام شما را نمیبیند. امام زمان(عج) هوای شما را دارد.
خدماتی که حاجآقا به مردم ارائه میکردند، کم نبود. در 91سالگی سه ساعت قبل از ظهر و سه ساعت قبل از مغرب، دائم در خانهشان باز میشد و مردم میآمدند و بهره میبردند.
آیتالله ناصری در زمانهای موردتوجه قرار گرفت که ویژگیهای او کمتر در میان سایرین یافت میشد. او در دوران فقدان اخلاق عالی و امر ماورا، برای مردمانش به حداکثر جلوه رسید.