گلستانشهدا، عصر پنجشنبه و همزمان با هفتمین روز از هفته دفاعمقدس، میزبان آیین افتتاحیه کنگره ملی سرداران و ۲۴هزار شهید استان اصفهان بود. در این مراسم که رئیس سازمان بسیج مستضعفین مهمان ویژه آن بود، خانوادههای معظم شهدا، مردم و مسئولان حضور داشتند.
به بهانه هفته دفاع مقدس و پنجم مهر؛ روز جهانی گردشگری، شماره نخست فصلنامه بیسیمچی با مروری بر وضعیت گردشگری جنگ و با مطالعه موردی آن در شهر اصفهان منتشر شد.
سیوپنج سال از پایان هشت سال جنگ تحمیلی میگذرد، سیوپنجسالی که میتوانستیم بهترین استفاده را از آن در جهت معرفی رشادتها و قهرمانیهای ایران و ایرانیها داشته باشیم.
«محمدعلی جنگعلی» متولد 1341 از هنرمندان خطاطی بود که بسیاری از رزمندهها با هنر او خاطرههای بسیار دارند؛ جملههایی که با خط زیبای او ذهنشان را صیقل میداد و به قلبشان اطمینان میبخشید که قدمهایشان در مسیر درست حرکت میکند.
استانهای کردستان، آذربایجان غربی، کرمانشاه و ایلام، همزمان با برگزاری اردوهای راهیان نور غرب و شمال غرب، پذیرای زائران متعددی از اقصینقاط کشور هستند. یادمانهای شهدا و مناطق عملیاتی خاص و ویژهای که در این استانها واقع شدهاند، هرکدام روایت خاص خود را دارند.
سردار شهید حاجاکبر آقابابایی بهمن 1357 فعالیت خود را در کمیته دفاع شهری اصفهان آغاز کرد و چندی بعد بهعنوان مربی تاکتیک و سلاح در سپاه پاسداران اصفهان مشغول به کار شد؛ سپس با آغاز غائله کردستان، مسئولیت عملیات سپاه سنندج را برعهده گرفت.
سالهاست که در صف شهدای مدافع حرم سوریه، نام «تیپ فاطمیون» شنیده میشود؛ گروهی خودجوش که با رسیدن خبر تجاوز تکفیریها به حرم سیده عقیله حضرت زینب(س) به سمت سوریه رهسپار شدند.
برای پیداکردن آدرس خانه سردار شهید حاج آقا «مصطفی ردانیپور کافی است کارت عروسی او را دیده باشی. نشانی خانه بر روی آن اینطور نگاشته شده است: «خیابان بزرگمهر، روبهروی قرارگاه، کوی ….» و اینجا خیابان بزرگمهر است.
دوسه ساعت مانده به شهادتش، اصرارم به مصطفی، نرفتن بود؛ چون گفته بود میروم و شهید میشوم و جنازهام هم نمیآید. برای او شهادتش مکشوف شده بود؛ اما من استدلالم این بود که بودن مصطفی برای جنگ، کارسازتر از رفتنش و شهادتش است.
آقامصطفی چهل سال است رفته که رفته… و هنوز هیچ خبری از پیکرش نیست؛ هرچند به گفته برادرش، آقامصطفی اساسا دلش میخواست گمنام باشد. آخرین حرفی هم که قبل از شهادتش به او زده بود، همین بود: «دلم میخواهد شهید بشوم؛ اما پیکرم برنگردد…»
نام سردار محمود شهبازی با خرمشهر گره خورده است و سپاه انصارالحسین همدان؛ اما به زندگی شهید در دوران پرجنبوجوش ابتدای جوانی و مدرسه کمتر توجه شده است.
حاجآقا جوری برایمان از کربلا میگفت که رفتن به آن شده بود عینهو چای شیرینِ داغ؛ شیرینیاش میچسبید به جانمان، اما داغیاش میسوزاندمان…!