از دوران لیسانس میشناسمش. از همان زمان که در همایشها و برنامههای دانشگاه آزاد واحد تهران شمال، در سِمت مجری پشت تریبون میایستاد و برنامهها را هدایت میکرد.
شهر تاریخی اصفهان در دوره آلبویه و سلجوقیان بهعنوان پایتخت انتخاب شد.
سفرنامهنویسی یکی از قالبهای رایج خاطرهنگاری است که در آن نویسنده مشاهدهها و تجربههایش را از سفر با مفاهیم اجتماعی، سیاسی، دینی و آدابورسوم، موقعیت جغرافیایی و حتی آبوهوا با شیوهای منحصر به خود بیان میکند.
داشتیم دنبال جای خواب میگشتیم که مرد عربی به ما گفت: بیایید اینجا بخوابید. به آنجا که نگاه کردیم، یکدفعه بدنمان لرزید؛ نه از سرما؛ از چیزی که روبهرویمان میدیدیم.
در هول و هراس این بودیم که نکند دعوت بشود که رسیدیم به شوهرخاله و مرد عراقی. گفتم: «چی شده؟ دعواتون کرد برای صلوات؟» شوهر خاله گفت: «نه بابا. میگه بیاید بریم خونه ما امشب.»
یک اصفهان نقلی خیلی سبز و خیلی آبی با پل تاریخی هشت چشمه و رودخانهای که به دریا میریزد؛ این توصیف من است از تنکابن.
دوران حکومت صفویه یکی از دورههای مهم تاریخی ایران محسوب میشود که درباره اصفهان به دلیل پایتختیاش در این دوران، این اهمیت دوصدچندان است. در مطلب پیش رو با نگاهی به یک مقاله بلند علمی به قلم دکتر بهمن زینلی، استاد دانشگاه اصفهان، قصد داریم از رهگذر مطالب مندرج در سفرنامههای خارجی، روایتهایی از نظام آموزشی مدارس دینی دوره صفویه در اصفهان را برایتان بازگو کنیم. هنوز برخی از این مدارس در سطح شهر اصفهان وجود دارند و فعالاند؛ گرچه ورود به بیشتر این بناهای مهم تاریخی و میراث فرهنگی اصفهان برای همه امکانپذیر نیست و طی سدههای اخیر تغییرات فراوانی در کالبد بناها داده شده؛ اما از رهگذر اسناد مکتوب میتوان سفر مجازی به این کانونهای مهم تاریخی را تجربه کرد.
حالا که بیش از یک سال از آمدن کرونا میگذرد و خیلیها دیگر نمیدانند تعطیلات خودشان را چطور بدون سفررفتن بگذرانند، پیشنهاد جالبی برای جایگزینی سفر داریم که هم حالوهوای سفررفتن و طبیعت را برای شما زنده کند و هم سرگرمتان کند و برای چند ساعت باعث شود از فکر کرونا و مسائل دیگر بیرون بیایید و بعد از آن هم نقشه بریزید که بعد از بهترشدن اوضاع، اولین جایی که میروید کجاست. این پیشنهاد، معرفی دو کتابِ داستان/سفرنامه است که اتفاقا از هر دو هم فیلمی ساختهاند.
اصطلاحی داریم به نام «گاماسگاماس» که خواهرخواندهاش میشود «آسهآسه» و خواهرخوانده خارجیشان هم «مورا مورا» است! ما با این سه اصطلاح بانمک قرار است یک سفر مجازی برویم. یعنی از اصفهان آن قدر به سمت جنوب شرق برویم که از عربستان و یمن و سومالی و تانزانیا و کنیا بگذریم و نزدیک موزامبیک برسیم به جزیرهای به نام ماداگاسکار! اما چه شد که قرار است رهسپار این شهر شویم؟! صبر کنید اول بگویم، فرق ما و اصحاب کهف یکبازه زمانی 308 ساله بود!
اصفهانی که میبینید فقط پوستهای از اصفهان واقعی است. برای پی بردن به ژرفای این کهنشهر پارسی یکی از بهترین و جذابترین کارها، خواندن سفرنامههای تاریخی است و مخصوصا در این دوران که کمتر میتوانیم به گردشگری شهری تشویقتان کنیم و بیشتر باید از همه شما عزیزان بخواهیم که گردشگری را از خانه پی بگیرید، اتفاق خوب میتواند این باشد که دعوتتان کنیم به سفر مجازی به اصفهان نامرئی!
اصفهان را چطور به مهمانانمان نشان دهیم که بیشتر تأثیرگذار باشد؟ جوابهای بسیاری به این سوال میتوان داد که به زمان، نحوه ورود و نوع شخصیت و کسوت مهمان بستگی مستقیمی دارد. نکته جالب اینکه این سوال چندان تازه نیست و ردپای تامل در این موضوع را میتوان در سفرنامههای تاریخی جست و جو کرد. یکی از سفرنامههایی که کمتر به آن پرداخته شده، متنی است به قلم کنت ژولین دوروششوار (Julien Comte de Rochechouart) که درآغاز سده نوزدهم میلادی (دوران سلطنت ناصرالدین شاه) از جانب دولت فرانسه به ایران اعزام شد و دقیقا در روز 29 سپتامبر (هفتم مهرماه) به اصفهان وارد شد. او 17 روز در اصفهان مانده اما این مدت را بسیار کم میداند.
جهانگردانی که در دورههای مختلف تاریخی به ایران سفر کردهاند، چه تجربهای از حضور در آیینهای محرم داشتهاند و تجاربشان را چگونه روایت کردهاند؟ برای پاسخ به این سؤال میتوانیم به تکتک سفرنامههای جهانگردان فرنگی رجوع کنیم و از میان روایتهایشان به دنبال پاسخ سؤالمان بگردیم؛ اما راه سادهتر و جذابتر رجوع به کتابی با عنوان «محرم از نگاه گردشگران فرنگی» به روایت و تصویرگری مهدی تمیزی است. این کتاب توسط سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان منتشر شده و به لحاظ انتشار تصاویر کتب چاپ سنگی و معرفی میراث ناملموس ایرانیان از دریچه نگاه راویان خارجی بسیار حائز اهمیت است.