به گزارش اصفهان زیبا؛ یک اصفهان نقلی خیلی سبز و خیلی آبی با پل تاریخی هشت چشمه و رودخانهای که به دریا میریزد؛ این توصیف من است از تنکابن.
اما درباره تنکابن توصیفهای فراوانی وجود دارد که به تعداد شهروندان و گردشگرانی که جنگلهای دو هزار و سههزارش را دیدهاند، از باغهای کیوی و مرکباتش میوه چیدهاند، در ساحل ماسهایاش قدم زدهاند یا به هوای ضربالمثل معروف «میخواهی مد ببینی، برو شهسوار» راهیاش شدهاند، پرشمار است.
سفر سهروزهام به تنکابن شامل تجارب مختلفی بود؛ ازجمله: بازدید از جاذبههای طبیعی و تاریخی این شهرستان، گفتوگو با محمدابراهیم لاریجانی (شهردار تنکابن) و بازدید از پروژههای شهری که قرار است رنگ تازهای به رخسار گردشگری تنکابن بدهند.
روایت این سفر را در قالب راهنمایی برای گردشگری در این خطه نوشتهام؛ به این هدف که حاوی اطلاعات کاربردی سفر به تنکابن باشد؛ مخصوصا برای گردشگرانی که از اصفهان راهیاش میشوند.
ژان شاردن، تاجر و جهانگرد فرانسوی که یکی از مهمترین سفرنامههای تاریخی اصفهان را نوشته است، روایت درخشان و قابلتأملی از اصفهان اواسط دوران صفوی دارد. او میگوید: اگر بر فراز شهر بایستید، جنگلی سبز میبینید با گنبدهای فیروزهای.
در تنکابن بارها بر فراز ایستادم و از تماشای جنگل خیلی سبز با ردیف خانههای رنگی منتهی به دریا لذت بردم؛ همزمان اما ترس هم وجودم را فراگرفت: با این حجم خانهسازیها در جنگل، نکند روزی همانطور که رنگ سبز را در اصفهان تقریبا از دست دادیم، در تنکابن هم فقط رد خانههای رنگی ببینیم بر دامنه عریان کوه؟!
هنوز البته امیدی هست برای نجات. چون دغدغهمندانی را در سفرم به تنکابن ملاقات کردم که قلبشان برای این خطه میتپید و تلاش میکردند کاری کنند؛ هرچند کوچک.
تنکابن را تماشا کنید، نفس بکشید و از خطهای که هنوز فضاهای بکر خودش را تا حدود زیادی حفظ کرده است، لذت ببرید.
تنکابن کجاست؟
یال غربی استان مازندران از شهرستانهای رامسر، تنکابن، عباسآباد، کلاردشت و چالوس تشکیلشده که در میان این پنج برادر، تنکابن بهلحاظ وسعت و سابقه تاریخی از همه بزرگتر است؛ اما گردشگران کمتر میشناسندش و به همین دلیل بکرتر و جذابتر به نظر میآید؛ مخصوصابرای آنان که به سرمایهگذاریهای اقتصادیگردشگری فکر میکنند یا گردشگرانی که مقاصد بکرتر را ترجیح میدهند. تنکابن در شمال، دریای کاسپین و در جنوب، جنگلهای هیرکانی را دارد.
چطور به تنکابن برسیم؟
از اصفهان هر شب، سه اتوبوس از شرکتهای همسفر، رویالسفر و تکسفر مستقیما به تنکابن میروند. با رویالسفر ساعت 21:30 از ترمینال کاوه اصفهان حرکت کردم. ساعت شش به رودبار رسیدم. حوالی یک ساعت بعد در رشت بودم.
حدود یازده صبح در شیرود پیاده شدم تا به همسفران که دوستان خبرنگار رسانههای مختلف بودند، ملحق شوم؛ برای مسیر برگشت اما تصمیم گرفتم با تاکسی، راهی تهران شوم؛ چون عصر جمعه و اوج ترافیک بود، از جاده چالوس، راه 3.5ساعته را پنجساعته تا تهران رفتیم.
تنکابن از کی شهرداریدار شد؟!
تنکابن در زمان قاجار مرکز منطقه محال ثلاث بود که در دوران پهلوی به نام شهسوار (به معنای شوالیه) معروف شد و بعد از انقلاب اسلامی، دوباره نام تنکابن را برایش در نظر گرفتند.
اولین قدم برای تأسیس شهرداری در این شهر به 98 سال پیش برمیگردد؛ وقتی ادارهای برای انجام امورات مردم منطقه دایر کردند و سپس در 1314 رسما شهرداری تنکابن متولد شد.
حالا هنوز هم بر سردر اصلی ساختمان تاریخی دوطبقه شهرداری تنکابن تابلویی با این عنوان و تاریخ نصب است و نشان میدهد ازجمله اولین شهرداریهای کشور بوده است.
قانون بلدیه در 1286 (بیستم ربیعالثانی 1325 قمری) تصویب شد و شهرهای مختلف ازجمله تهران و اصفهان از این زمان بلدیه یا شهرداری را به خود دیدند. در تهران، ساختمان بلدیه را در 1302 در ضلع شمالی میدان توپخانه (سپه) ساختند که بعدا خرابش کردند و حالا هنوز درصدد بازسازی نعلبهنعلش هستند.
در اصفهان هم کار ساخت بنای «کاخ شهرداری» از 1318 آغاز شد و در 1325 به پایان رسید و هنوز هم همین بنا با معماری آلمانی، محل شهرداری مرکزی اصفهان است.
در تنکابن کجا اقامت کنیم؟
تنکابن، 55 اقامتگاه بومگردی در روستاهای مختلف دارد؛ از سلیمانآباد، خرمآباد، چالکش و نشتارود گرفته تا دوهزار و سههزار.
اولین شب اقامت ما در لبههای چوبی اقامتگاه کندوج (واقع در سلیمانآباد، چلاسر) بود؛ اقامتگاهی در میان باغ که چند بخش جذاب هم داشت: اول اینکه، برای اولینبار کندوج (کلبههای چوبی با پایههای سنگی محل نگهداری برنج) را از نزدیک دیدیم؛ دوم اینکه، نارنجستان و باغ پردرخت جذابش حالمان را خوب کرد و سوم اینکه، یک حمام تاریخی نقلی در محوطه باغ بود که من تابهحال هیچ کجا نمونهاش را ندیده بودم.
دومین شب اقامت ما در اقامتگاه یارا (واقع در جنگلهای سههزار، روستای کلاچپا) بود. کلبه بلوط که بین چهار تا هفت نفر ظرفیت اقامت داشت با امکانات رفاهی کامل و لوکس حسابی برای ما دلبری کرد! طراحی فضاهای داخلی و خارجی این مجموعه و امکاناتش، مخصوصا میز صبحانه و تنوع پوشش گیاهی مجموعه در کنار خدماتی مثل ماساژ و پارک بازی کودکان، قابلتوجه بود.
سرمایهگذار این مجموعه که در اصل به سرمایهگذاری در املاک و اجارهدادن خودرو مشغول است هم آقای عبایی، اهل کوهپایه اصفهان بود.
سومین شب اقامتمان هم در اقامتگاه پردارم (واقع در روستای گرماپشته، گلستان 9) بود که چند مشخصه مهم داشت: دنج بود و در ارتفاع میان مزرعه چای، امکانات زیست معاصر به کلبهها افزوده شده بود، صبحانه و شام محلی خوبی تدارک دیده بودند و از بالای کلبه میتوانستید دورنمای زیبایی از خانههای روستایی و جنگل را ببینید.
محمدجواد گلج که این اقامتگاه را در مزرعه پدری راهاندازی کرده است، روایتهای جالبی از اقامتگاهداری و برگزاری رویدادهای ورزشی برایمان تعریف کرد.
تنکابن واحدهای اقامتی دیگری هم دارد؛ ازجمله سه هتل (صدرا در کریمآباد، معین در شیرود و نشتارود در نشتارود)، هفت متل (واقع در تنکابن، شیرود، ولیآباد و نشتارود)، 15 هتل آپارتمان و یک مهمانپذیر.
تماشای چادرشببافی در خانه خاله جواهر
سفره پهن بود که رسیدیم خانه خاله جواهر در «روستای حاجته». خاله، چادرشب به کمر بسته و برایمان نان پخته بود تا با پنیر و مربا و چای از ما پذیرایی کند. وارد کلبه چوبی دواتاقهاش شدیم.
اول دلمان برای «دستگاه پاچال» کنار پنجره رفت! مجتبی تقوایی که فعالیتهایش بهعنوان راهنمای محلی در این منطقه باعث شده میراث روستایی حفظ، احیا و شناسانده شود، برایمان از روند مستندسازی سه نوع پارچهای که خالهجواهر با این دستگاه بافته بود، تعریف کرد.
نازی، دخترخاله جواهر روتختی را که خودش سال 67 گلدوزی کرده بوده، نشانمان داد، عروس پابهماه خاله مشغول گلدوزی کیسههای چای دستسازشان بود و نوه خاله جواهر، با جورابهای دستباف در کلبه میچرخید و شیرینزبانی میکرد.
آبشارگردی در میان جنگلهای هیرکانی
راهی طولانی را با پاترول طی و مناظر جنگلی جذاب، باران و مه را تجربه کردیم تا به «آبشار تودارک» رسیدیم، آبشار مرتفعی که به حوضچه کوچکی میریخت و مسیرش را در آغوش جنگلهای هیرکانی ادامه میداد.
ارتفاع آبشار تودارک تقریبا به اندازه ارتفاع منار ساربان در اصفهان است: یکی، از آسمان رو به زمین میآید و زیبایی خلق میکند، آن دیگری، از زمین به آسمان میرود و راهنمایی میکند!
رسیدن به آبشار تودارک البته کمی سخت است.
به خودروی مناسب احتیاج دارید تا بتوانید از «روستای لشتو» بگذرید و 20 کیلومتر در جاده خاکی جنگلی رانندگی کنید؛ اما در جنگلهای دو هزار و سه هزار هم میتوانید آبشارهای کوچکی ببینید و البته آبشار مران یا خبکندی در دل کوههای منطقه تختسلیمان با ارتفاع 62 متر در نزدیک روستای مران (در 60 کیلومتری مرکز تنکابن) هم جاذبه دیگری است برای گردشگران دوستدار طبیعت.
دو برگ و یک رخ چای تنکابن!
برای چیدن چای باید دو برگ و یک رخ بچینیم؛ برای چای سفید هم فقط رخ را باید چید؛ برای همین هم هست که چای سفید اعیانیتر محسوب میشود؛ این توضیحها را مجتبی تقوایی برایمان میگوید.
اول در «خانه خالهجواهر» چیدهشده چای را میآورند تا چایمالی را ببینیم و تجربه کنیم و بعد در «اقامتگاه بومگردی پرداروم» خودمان از میان باغ چای مسیر پانصدپلهای را طی و رخچیدن را تجربه میکنیم!
چای اما یکی از ارکان تشکیلدهنده هویت تنکابن است؛ تا جایی که 1250 هکتار از زمینهای منطقه، زیر کشت چای بوده و نامهای «چای طلای سبط بالابند»، «شریعت»، «احسان»، «چلاسر» و «فامیلی» از برندهای شناختهشده منطقه درزمینه تولید چای هستند.
ساحل کاسپین از پنجره باغ آلمانی
ساحل تنکابن هنوز به قدر ساحل مناطق اطرافش شلوغ نیست. 11 کیلومتر نوار ساحلی در این منطقه وجود دارد که بخشی از آن در حال تبدیلشدن به پیادهراه است. ما عصر جمعه از بخش سنگفرششده پیادهراه که در منطقه کریمآباد قرار دارد، با حضور شهردار تنکابن، دیدن کردیم.
کریمآباد «بالاشهر» تنکابن است و جذابیتهای مختلفی دارد؛ مثلا در ورودی همین بخش ساحل، ساختمان تاریخی با قدمت پهلوی وجود دارد که به «باغ آلمانی» مشهور است؛ البته این بنا مالک خصوصی دارد و هنوز به چرخه گردشگری افزوده نشده است؛ اما بهقدری تأثیرگذار بوده که کافه ساحلی ورودی منطقه، «کافهباغ آلمانی» نام دارد. وقتی از ساحل به شهر نگاه میکنید، حتما این ساختمان دوطبقه و باغ کوچکش چشمتان را میگیرد!
پل چشمه کیله؛ مارنان تنکابنیها
جایگاه معنوی پل 91ساله چشمه کیله برای تنکابنیها شبیه جایگاه پل چهارصدساله خواجو برای اصفهانیهاست؛ هرچند به لحاظ ظاهر این پل تنکابنیها بیشتر شبیه پل مارنان اصفهانیهاست.
این پل بر مسند رود چشمه کیله نشسته است، دریا را به شهر پیوند میزند، نامش در فهرست میراث ملی ایرانیان به ثبت رسیده، توسط مهندسان آلمانی و روسی طراحیشده و اجرایش به دست معماران ایرانی بوده است؛ در ششماهه دوم سال میزبان پرندگان مهاجری مانند حواصیل و کاکاییها هم میشود و جان میدهد برای عکاسی.
پارک مشاهیر در یک سمت پل، توسط شهرداری تنکابن در حال اجراست. صبح جمعه گذشته که ما به دیدار پل رفتیم، کارگران مشغول اجرای سنگفرشهای ورودی مسیر مشاهیر بودند.
در سمت دیگر پل، ساختمان شهرداری و بازار وجود دارد که بازار هم قرار است بهزودی و پس از ساماندهی، نقشآفرینی بیشتری در چرخه گردشگری شهر داشته باشد.
رودخانه چشمه کیله؛ زایندهرود تنکابن
اگر به نقشه شهر تنکابن نگاه کنید، یک خط آبی از جنوبغربی به سمت شمالشرقی، شهر را به دو نیمه شرقی و غربی تقسیم کرده است.
این خط، رودخانه چشمه کیله است که از کوهپایههای دوهزار و سههزار سرچشمه گرفته و به آغوش خزر میپیوندد و خب برای ما یادآور زایندهرودی است که از زردکوه سرچشمه میگیرد و مسیر طولانیای را از غرب به شرق تا تالاب گاوخونی میپیماید؛ البته چشمه کیله بسی خوششانستر از زایندهرود بوده است!
ماهیفروشی؛ از فعالیت ضدمحیطزیستی تا جاذبه گردشگری خوراک
در معرفی تنکابن نوشتهاند که یکی از مراکز اصلی عرضه ماهیهای دریای خزر در غرب استان مازندران، بازار ماهیفروشان تنکابن است؛ جایی که اگر در زمان مناسب به آن رجوع کنید، حالوهوای جذابی دارد و در کنار خرید ماهیهای ازونبرون، سفید، سوف، زردک و… میتوانید در قهوهخانههای سنتیاش چای هم بنوشید و از مغازههای عطاری و سبزیفروشی انواع محصولات محلی را بخرید.
اما یکی از معضلهای تنکابن، انواع مزارع پرورش ماهی هستند که در قلب جنگلهای هیرکانی بنا شدهاند، راه دسترسی به رودخانهها را به نفع خود بستهاند و به فروش ماهیهای پرورشی میپردازند؛ مثلا در روستای پُردهسر و در میان جنگلهای دوهزار، منطقه جنگلی چالدره، جایی به نام قزلپارک (پرورشدهنده نمونه ماهیان سردآبی در سطح کشور) را دیدیم که در کنار جاده، فضایی برای فروش ماهی ایجاد کرده بود و پشت این فضا انبوهی از حوضچههای پرورش ماهی قرار داشت.
در کنار این فضا هم بخشی از جنگل بهوسیله حصارها جداشده و به منطقه گردشگری تبدیل شده بود که عملا دسترسی عموم را از محوطه کنار رودخانه و بخشی از جنگل سلب میکرد.
خریداران در بازارچه ماهی خودشان قزلآلای معمولی یا طلایی (کیلویی 175 هزار تومان) و سالمون (کیلویی 180 هزار تومان) را از محفظهها میگرفتند و در محفظه دیگری که آب و شوک الکتریکی داشت، فرومیبردند تا ماهی جان بدهد؛ سپس در سبدهایی روی ترازو میگذاشتند.
فروشنده کنار ترازو ایستاده بود تا با یک پتک بر سر ماهی بزند و از جاندادنش مطمئن شود؛ بعد مرحله کارت کشیدن و پرداخت وجه ماهی بود!
دریاسر با طعم دستپخت خالهمرضیه
دشت دریاسر یکی از معروفترین جاذبههای تنکابن است که گردشگران اهل کوهپیمایی میتوانند به دیدارش بروند.
برای رسیدن به این دشت زیبا، باید اول راهی روستای اسل محله (عسلمحله) دوهزار شوید. دستکم یک ساعت از دامنه کوه تا ارتفاع 1800 متری بالا بروید و به دشتی به وسعت دویستهزار مترمربع برسید که در اردیبهشت پر از گلهای آلاله وحشی میشود و مقصد جذاب عکاسان و گردشگران طبیعتدوست است.
ما پنجشنبه، سوم تیر، به روستای عسلمحله رسیدیم. چنان مهای همه روستا را فراگرفته بود که ترجیح دادیم ناهار بخوریم و به ارتفاع پایینتر برگردیم.
برای همین مهمان خاله مرضیه شدیم تا در رستوران محلیاش مرغ شکمپر، مرغترش، سیرترشی 14ساله، سبزی محلی، دوغ محلی و برنج شمالی بخوریم و چه ناهار دلچسبی شد؛ بهویژه با صحبتهای این مادر شمالی عاشق.
جنگلهای دوهزار و سههزار
جنگلهای دوهزار و سههزار تنکابن از دوره سوم زمینشناسی برجایماندهاند. اگر دنبال وجهتسمیه نامشان میگردید، گفتهشده که «هزار» با فتحه به معنای «رودخانه» است، در غرب با دو سرچشمه (میانلات و سیالان) به دو هزار معروف است و در شرق با سه سرچشمه (شلفرود، گرمارود و مران رود) به سه هزار میشناسیمش.
این دو رودخانه چشمه کیله را تشکیل میدهند و جلگه حاصلخیز تنکابن در پاییندست، از همین دو رود متولدشده است.
تجربه آبگرم جنگلی و آبمعدنی با تأییدیه فرانسوی در تنکابن
آنطور که در کتابچه راهنمای تنکابن به روایت شهرداری این شهر نوشتهاند، اگر از مرکز تنکابن 30 کیلومتر دور شوید، در هشتکیلومتری «روستای لیرهسر» میان جنگلهای انبوه هیرکانی چشمه آبگرم را در کنار تختهسنگ بزرگی میبینید؛ البته برای رسیدن به این چشمه باید جنگلپیمایی کنید یا با ماشینهای مناسب راه بپیمایید.
«آبمعدنی شلف» در میان مردم محلی معروف بود؛ اما زمانی مرغوبیتش ثابت شد که فریا استارک (جهانگرد و سفرنامهنویس بریتانیایی) به تنکابن سفر کرد، راهی روستای میانرود سههزار شد تا در دوکیلومتریاش چشمه را ببیند و مقداری از آب چشمه را برای آزمایش به فرانسه ببرد.
نتیجه بر شهرت صحه گذاشت و حالا آبمعدنی شلف معروفیت بیشتری پیداکرده است.
پای کوره بابا محب در روستای ملی سفال
یک روستا وجود دارد که همه در آن به کار سفالگری مشغولاند. گل سفالشان هم گل مخصوصی است که معمولا از مزارع برنج به دست میآورند، لگدکوب میکنند و بعد در کارگاههای سفالگری و کورههایشان با این گل انواع ظروف کاربردی و تزیینی را میسازند. در این روستا باید پای صحبتهای بابامحب بنشینید؛ وقتی مشغول کوزهگری است.
دستپر از تنکابن
لاکتراشی که ازجمله صنایعدستی معروف شهرهای خطه شمال ایران است، در تنکابن هم طرفدار زیاد دارد.
از قدیم خراطان ماهری در میان جنگلنشینان بودند که انواع درختان را میشناختند و برای ساخت ظروف موردنیاز با استفاده از تیشه و مغار از ریشه و تنه درختان محصولات چوبی کاربردی و زیبا خلق میکردند.
اینکه چرا اسمش را لاکتراشی گفتهاند هم به تشتهای چوبی برمیگردد که برای سابیدن کشک یا خمیرکردن نان از آنها استفاده میشد و نامشان را لاک میگفتند. اگر به دنبال خرید سوغات از تنکابن هستید، احجام چوبی، چای، برنج و زیتون، بهترین انتخاب هستند.
میراثگردی ویژه؛ از ژاندارمری تا شهرداری
اگر ما در فلات مرکزی ایران وقتی از میراث صحبت میکنیم، به یاد بناهای چندصدساله میافتیم، در بیشتر شهرهای شمالی، این جنگل و دریا و میراث طبیعی هستند که در شمار سالخوردگان ارزشمند قرار میگیرند.
در تنکابن هم اگر مشتاق دیدن بناهای تاریخی هستید، میتوانید ساختمانهای دوره پهلوی این شهر را ببینید که عبارتاند از: ساختمان شهرداری، شهربانی، ژاندارمری و مدرسه که همه به یادگار مانده از نخستین دوره شهرسازی در منطقه محسوب میشوند.
شهر شکوفههای سفید و شالیزار و کیوی
در شهر که قدم میزنید، درختان پرتقال و نارنج را در هر گوشه و کنار میبینید؛ بر تابلوی ورودی شهر هم نوشتهاند: «تنکابن؛ پایتخت مرکبات ایران». اگر در فصل بهار مسافرش شوید، همهجا شکوفههای سفید میبینید و شهر غرق در عطر بهارنارنج میشود.
شالیزارها در تنکابن پررنگاند و توجهتان را جلب میکنند. برنج هاشمی، دمسیاه، طارم، صدری و انواع و اقسام برنج شمالی را میتوانید در تنکابن پیدا کنید. برای ما ساکنان فلات مرکزی ایران، دیدن مزرعه کیوی اتفاق نو و جذابی است.
گفته میشود اولین بار این میوه وارداتی در تنکابن کاشته شده و حالا در روستاهای مختلف این شهرستان میتوانید درختان کیوی را ببینید. ما موقع بازدید از دهکده سفال و در روستاهای مختلف، باغهای کیوی را دیدیم که به بار نشسته بودند.
راهنمای خواندنی تنکابن
شهرداری تنکابن بهتازگی کتابچه راهنمای گردشگری این شهر را با عنوان «تنکابن، شهسوار گردشگری ایران» منتشر کرده است. در ابتدای این مجموعه 44صفحهای دوزبانه، یادداشتی به قلم محمدابراهیم لاریجانی، شهردار تنکابن، وجود دارد که به توصیف این خطه پرداخته و در ابتدای این متن نوشته است:
«اینجا تنکابن است؛ شهری در دامنه قلعه باستانی تنکا از سده پنجم هجری تا نقشآفرینیهایش همپای تهران و تبریز در نهضت مشروطه، مرکز ولایت محال ثلاث (کلارستاق، تنکابن، کجور). اینجا تنکابن است؛ شهری که تاریخ، مرزهایش را از رویان در غرب مازندران تا دیلمان در شرق گیلان میشناسد؛ شهری که مانند یک پدر، بزرگشدن و قدکشیدن و شهرشدن فرزندانش از املش، رودسر، کلاچای، چابکسر تا رامسر، کتالم، ساداتشهر تا شیرود، نشتارود، عباسآباد، تا متلقو، کلارآباد، چالوس و نوشهر را به نظاره نشسته است.»
شهردار تنکابن با اشاره به داشتههای تاریخی فراوان این شهر، در پایان مطلب آورده است: «اینجا تنکابن است؛ پایتخت مرکبات ایران و خاستگاه کیوی، چای، برنج، ماهی سفید و ماهی آزاد…. به شهر ما خوش آمدید.»