منیره فهامی
آخرین امتحانش را داد و  رفت جبهه
۰۹:۳۵ - دوشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۳
روایتی از زندگی شهید علی فخاری‌زاده از زبان خواهرش

آخرین امتحانش را داد و رفت جبهه

زنگ تفریح است و صدای بچه‌ها در مدرسه پیچیده. کمی صبر می‌کنم ساعت کلاس شروع شود تا بتوانم با خواهر شهید علی، خانم مریم فخاری‌زاده صحبتم را شروع کنم.

امیرحسین عاشق ایران و امام و انقلاب بود
۰۹:۲۴ - دوشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۳
غلامحسین بدری از برادر شهیدش و کمک به جبهه می‌گوید

امیرحسین عاشق ایران و امام و انقلاب بود

ماشین، پشت ماشین و کامیون پشت کامیون؛ نامش کاروان شهید بهشتی بود و اقلام جمع‌آوری‌شده مردمی را برای کمک به جبهه می‌برد.

شهیدانی که روایتگر ندارند
۱۳:۱۵ - سه شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳
روایت‌هایی از شهیدان مهدی کنگازیان، محمدرضا منجمی و محمدحسین نظری

شهیدانی که روایتگر ندارند

می‌خواهم از شهیدان روایت کنم، شهیدانی که سال‌هایی نه‌چندان دور تمام‌قد برای دفاع از اسلام و وطنشان ایستادند و ایستادگی کردند؛ با قطره‌قطره خونشان و حالا جز نامی از آن‌ها باقی نمانده است‌.

هرچه دارم از عنایت امام‌رضا (ع) دارم
۱۲:۲۸ - سه شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳
گفت‌‌وگو با جانباز محمد کنگازیان

هرچه دارم از عنایت امام‌رضا (ع) دارم

کنار زمین فوتبال ایستاده ‌است و مشغول تماشای بازی. جایی می‌‌نشیند که سروصدا کمتر باشد تا بتواند صحبت کند. جانباز و بازنشسته است؛ اما مثل جوانی کار فرهنگی را دوست دارد و هنوز مشغول است.

قرارگاه محرومیت‌زدایی به برکت شهدا
۱۲:۱۸ - چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳
گفت‌وگو با حجت‌الاسلام نریمانی، امام‌جماعت و مسئول پایگاه بسیج مسجد رضوی سودان

قرارگاه محرومیت‌زدایی به برکت شهدا

شهادت، عشق به وصال محبوب و معشوق در زیباترین شکل است. شهیدان از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم و به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم.

قصه پر غصه یک مربی کهنه‌کار
۱۱:۴۸ - چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳
سردار جانباز، حاج‌اکبر پاکزاد از زندگی و زمانه‌اش می‌گوید

قصه پر غصه یک مربی کهنه‌کار

وقتی از نوجوانی، درس‌خوانده مکتب اهل‌بیت باشی، نباید هم در مقابل ظلم ساکت بمانی و می‌زنی به دل حادثه. آموزش می‌بینی و آموزش می‌دهی.

همه عمرم فدای یک لحظه عمر امام
۱۳:۳۰ - سه شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۳
مادر شهیدان طاهری، از پسرانش اصغر و حمیدرضا می‌گوید

همه عمرم فدای یک لحظه عمر امام

قصه، قصه صبر است و ایستادگی. قصه‌ای که قهرمانانش مادران این سرزمین‌اند؛ مادرانی که از فرزندانشان گذشتند و راضی شدند به رضای خدا.

مرگ شیرین میان جبهه و سنگر
۱۲:۴۰ - سه شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۳
روایتی از شهید اکبر مشایخی از زبان برادرش

مرگ شیرین میان جبهه و سنگر

سال ۱۳۴۴ به دنیا آمد. فرزند دوم خانواده بود. پدر شغل آزاد داشت و مغازه‌دار. در کودکی حادثه‌ای برایش اتفاق افتاد؛ ولی خدا عمری دوباره به او داد تا روزی، اکبر را برای خودش انتخاب کند.

شرط عروسی‌اش، سادگی بود
۱۶:۵۵ - سه شنبه ۴ دی ۱۴۰۳
حاج‌خانم فاطمه کاظمی از پسران شهیدش، محمود و مرتضی امینی می‌گوید

شرط عروسی‌اش، سادگی بود

محله عاشق‌آباد، کمی جلوتر از بهداری، وارد کوچه رز و سپس مهمان‌خانه شهیدان امینی می‌شوم. مادر شهیدان که داغ فرزندان و روزگار، کمر و زانوانش را خم کرده است؛ حق مهمان‌نوازی را تمام کرده و عصابه‌دست به استقبالمان می‌آید.

راز لاله‌های عاشق
۱۵:۵۳ - سه شنبه ۴ دی ۱۴۰۳
گزارشی از گلزار شهدای عاشق‌‌آباد

راز لاله‌های عاشق

هر که می‌خواهد ما را بشناسد، داستان کربلا را بخواند. این جمله‌ای بود از سید شهیدان اهل قلم، مرتضی آوینی که بالای تصویر شهدای محله عاشق‌آباد نوشته شده است.

عاشق اهل‌بیت(ع) بود
۱۴:۰۷ - سه شنبه ۴ دی ۱۴۰۳

عاشق اهل‌بیت(ع) بود

پدرش یکی از پایه‌گذاران هیئت ۱۴معصوم، از قدیمی‌ترین هیئت‌های محله عاشق‌آباد است و مداح اهل‌بیت.

شهادتشان، دو ماه باهم فاصله داشت
۱۳:۰۷ - سه شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۳
روایت حاج‌خانم، فاطمه بیگم حسینی از پسران شهیدش، سید جمال و سید مهدی حسینی

شهادتشان، دو ماه باهم فاصله داشت

زینب (س) در هر دوره‌ای تکرار می‌شود. صبر و استقامتش. وقتی که زنان و مادران این سرزمین همچون زینب شاهد شهادت جگرگوشه‌هایشان می‌شوند؛ اما چیزی جز زیبایی نمی‌بینند و همچون زینب (س) راوی روایتشان می‌شوند. حاج‌خانم فاطمه بیگم حسینی، یکی از زنان این سرزمین است و مادر دو شهید، سید جمال و سید مهدی حسینی.