به گزارش اصفهان زیبا؛ بعد از کلی دربهدری همسرم به کمک یکی از دوستانش توانست حوالی جمکران خانهای قدیمی پیدا کند. دکتر گفته بود برای ریهاش هوای سالم لازم دارد. بچه دومم را از امامرضا خواسته بودم. به خاطر آسم، دکترها از بارداری منعم کرده بودند. کمبود اکسیژن، هم برای من و هم جنین خطرناک بود.
تازه یک ماه از سکونتمان در جماران میگذشت که امام آمد و همسایهمان شد. جماران شلوغتر از هر زمان دیگری شده بود. من که از خانه خارج نمیشدم؛ اما همسرم تا به خانه برسد، من و پسرم شاممان را خورده بودیم.
گشتهای بازرسی، در تمام قسمتهایی که به حسینیه جماران ختم میشد، عبورومرور را کند کرده بود؛ ولی هیچکدام از اهالی ناراحت نبودند.شایعه شده بود که آمریکا میخواهد به ایران حمله کند. ترس وجودم را فراگرفته بود؛ اما سخنرانی امام آبی بود بر آتش شعلهور قلبم.
هفت ماه بارداری با هراس از کمبود اکسیژن و فکر نارسبودن جنین رمقی برایم نگذاشته بود. فشارخونم بالا رفته بود و ترسم برای زایمان زودرس بیشتر. ۱۲ خرداد ۱۳۵۹ بود که دردم شروع شد.
هنوز موعدش نرسیده بود. دلهره تمام وجودم را گرفته بود. لحظهلحظه این هفت ماه پیش نظرم میآمد. خداخدا میکردم دنیا نیاید؛ ولی دیگر درد امانم را بریده بود. همسرم سریع ماشینی گرفت و بهناچار از کنار حسینیه جماران رد شدیم. ناگهان نذر جد امام کردم که بچهام سالم به دنیا بیاید و او را خدمت امام ببرم.
پسرم هفتماهه به دنیا آمد. باید در دستگاه میماند. روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم. روز ترخیص که رسید، از قبل به همسرم گفته بودم آشنایی پیدا کند تا امام در گوش پسرم اذان و اقامه را بگوید. او را به حسینیه بردیم. امام با روی خوش پذیرای ما شدند.
لحظهای که پسرم در آغوش امام قرار گرفت، تمام رنج این چند ماه از تنم بهدر رفت. اشک امانم نمیداد؛ همسرم هم گریه میکرد. امام با آرامش پسرم را بغل کرد. اول نگاهی به صورتش انداختند و رو به ما گفتند: «خدا حفظش کند. خدا او را سرباز اسلام قرار دهد.» ما اشک میریختیم. آرام او را بلند کردند و در هر دو گوشش اذان و اقامه گفتند.
از امام خواستیم اسمش را ایشان انتخاب کنند. امام خندیدند و گفتند: شما پدر و مادرش هستید. فرزند دیگری ندارید؟ همسرم جواب داد: یک پسر دیگر نیز داریم. امام فرمودند: از او بخواهید برای برادرش اسمی انتخاب کند. این مایه دلگرمی او و همدلی با برادرش میشود.
هر دو قبول کردیم. امام به دست پسرم بوسهای زدند. این عکس را کنار عکس لحظه شهادتش در سوریه قرار دادهام. او نذر انقلاب و اسلام بود.