به گزارش اصفهان زیبا؛ روضه فاطمیه توی خانه که تمام شد، پرچم را جمع کردم؛ اما نگذاشتم داخل کمد تا سال بعد. امسال جز خانه ما مهمان جای دیگری هم بود. صبح قبل از آمدن بچههای کلاس یاعلی گفتم و دستبهکار شدم.
جای نصبش را قبلا پیشبینی کرده بودم، فضای خالی کنار تخته تا دیوار. هم اندازهاش بود، هم در دید بود و هم توجه بچهها را از درس روی تخته پرت نمیکرد. بچهها که وارد میشدند، نگاهشان به کتیبه سیاه پیوند میخورد.
سوادشان که قد سبزه نیشزده عید بود، هنوز نمیکشید که کلمه روی کتیبه را به خط نستعلیق بخوانند. طول کشید تا زرنگترها لو بدهند که روی پرچم سیاه «یا فاطمه» نوشتهشده.
یک سؤال ساده در حد اینکه «میدونید چرا پرچم سیاه زدیم تو کلاس؟» کافی بود تا انارهای کوچک و بیطاقت دلشان بترکد و داد بزنند که «چون دهه فاطمیه است».
چیز بیشتری نه پرسیدم و نه گفتم. برای من همین اندازه کافی بود؛ پرچمی که اسم مادر داشته باشد و نامی که بچه شیعه هشتساله از ایام فاطمیه بشنود.