هر هفته، شنبه و چهارشنبه در زورخانه باشگاه کارگران گردهم میآیند. میگویند این کار برای اولینبار در کشور انجامشده است و امید دارند در دیگر شهرها هم افرادی پای کار بیایند و کودکان سندرم داون علاقهمند به ورزش زورخانهای و پهلوانی را دورهم جمع کنند.
از در باشگاه کارگران که وارد میشویم، صدای همهمه و ضرب مرشد به گوش میرسد. سکوهای زورخانه کارگران مملو از جمعیت پدر و مادرهایی است که به تماشای هنرنمایی فرزندانشان آمدهاند. مهمانان دیگری هم دعوت شدهاند. رضا فیاضی، بازیگر سینما و تلویزیون که به دعوت جشنواره تئاتر خندستان به اصفهان سفر کرده، مهمان ویژه این برنامه است.
حدود ۳۰ کودک داخل گود زورخانه هستند که لباس مخصوص زورخانه پوشیدهاند و بیشتر آنها مبتلا به سندرم داون هستند. همراهی دیگر کودکان تصمیم درستی است که به رشد اجتماعی کودکان سندرم داون کمک کرده و به یادگیری آنها از طریق همسالانشان کمک میکند. نوای مرشد و ضرب درهمآمیخته و کودکان «یاعلیگویان» مرشد را همراهی میکنند. حرکات کودکان سندرم داون چندان هماهنگ نیست؛ اما چشمشان به دهان مربی است تا از او یاد بگیرند.
عرفان، یکی از کودکان سندرم داون است که در فاصله کمی با مادرش در گود زورخانه ایستاده و هر حرکتی میخواهد انجام دهد، با چشمهایش به مادرش اشاره میکند. مادر عرفان میگوید فرزندش علاقه زیادی به ورزش زورخانهای دارد و یادگیریاش هم خوب بوده و در تمام جلسههای تمرینی شرکت میکند.
هماهنگی حضور ما از طریق سعید جلالی انجام شده است. او تأکید دارد این برنامه با همراهی خانواده کودکان سندرم داون به سرانجام رسیده و برای ادامه این فعالیت نیازمند حمایت مسئولان هستند.
مرشد میخواند: «علی در دریای سرمد است/ جانشین برحق محمد است» و صدای صلوات کودکان سندرم داون بلندتر از صدای جمعیت شنیده میشود.مادر علی ترکیان فرهنگی است و فرزندش از مردادماه و از طریق معرفی یکی از فعالان ورزش زورخانهای با این برنامه آشنا شده است. او معتقد است حضور فرزندش در این جمع، باعث شده رفتار اجتماعیتری پیدا کند و تمرکزش برای درس خواندن هم بیشتر شده است.
مادر علی تأکید دارد عموما کودکان سندرم داون به خاطر تحرک کمی که دارند، دچار اضافهوزن هستند و فعالیت آنها در رشته زورخانهای باعث تحرک بیشترشان شده که به کاهش وزن و سلامتی آنها کمک میکند.
میل بازی تعدادی از ورزشکاران باستانی مهیجترین بخش تمرینی است. در حین حرکات چهار میل ورزشکاران، یکی از کودکان سندرم داون که از دیدن این حرکات ذوقزده شده است، به من اشاره میکند و با دستهایش حرکت میل بازی را نشان میدهد. اسمش را میپرسم؛ اما آنقدر هیجانزده شده است که نمیتواند نامش را بیان کند و در مقابل با زبان اشاره به من میگوید حرکات میل بازی را تماشا کنم؛ انگار چون خودش در گود ایستاده، در حرکاتی که سالها تمرین و ممارست پشت آن بوده، شریک است.
نوبت به چرخیدن در وسط گود که میرسد، کودکان سندرم داون که احترام به بزرگتر را از میاندار یاد گرفتهاند، از بزرگترها رخصت میگیرند و وسط گود میروند. برخی حرکت را بهتر یاد گرفتهاند و معلوم است تمرین بیشتری داشتهاند؛ اما برخی دیگر فقط تقلید چرخیدن را میکنند.
در سکوهای اطراف زورخانه، جای سوزنانداختن نیست و عدهای هم ایستاده تماشا میکنند. بیشتر افراد مشغول عکس یا فیلمگرفتن هستند. محمدرضا ودایی یکی از کودکانی است که چند ماهی است به این جمع وارد شده است. مادرش میگوید به همراه گروهی از مادرانی که کودک سندرم دارند، بچههایشان را به تمرین فوتبال میبردند. ازآنجا با ورزش زورخانهای آشنا شدهاند و از آن زمان به زورخانه آمدهاند.
مادر محمدرضا از همکاری پسرش برای حضور در زورخانه و شرکت در تمرینها رضایت دارد و میگوید: ورزش باعث شده است تمرکز محمدرضا بالاتر برود و ارتباط اجتماعی بیشتری بگیرد؛ درصورتیکه قبلتر غریبی میکرد و کمتر با دیگران ارتباط میگرفت. او میگوید: از همان جلسه اولی که محمدرضا را به زورخانه آوردم، علاقه زیادی پیدا کرد. روزهای شنبه و چهارشنبه را در تقویمش خط کشیده است تا برنامه زورخانه را فراموش نکند.
مادر محمدرضا، صبر و حوصله آقای هاشمی، مربی کودکان سندرم داون را در ایجاد علاقهمندی و تمایل آنها برای حضور مداوم در تمرینها مؤثر میداند و بیان میکند: بیدلیل نیست از قدیم گفتهاند، هر چه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند.
زمانی که نوبت به اجرای برنامه کباده میرسد و چند نفر از ورزشکاران این رشته در وسط گود زورخانه کباده میکشند، مادر یکی از کودکان سندرم داون، پسرش را نشان میدهد و میگوید: روحیه پسرم خیلی حساس است و اگر به او کباده ندهند، غمگین میشود.
تمرین هنوز به پایان نرسیده است که رضا فیاضی تصمیم به رفتن میگیرد و بازار عکسگرفتن با بازیگر سریال زیزیگولو گرم میشود. بلندگویی را به دست فیاضی میدهند و او چنددقیقهای برای حاضران صحبت میکند.
فیاضی با بیان اینکه مربی تئاتر کودکان سندرم داون بوده و تجربه کار با این کودکان را داشته است، میگوید: میدانم متولیان با چه شرایط سختی این برنامه را فراهم کردهاند.
او خطاب به میاندار هم میگوید: آدم باشرفی هستی که برای این کودکان وقت گذاشتهای.
فیاضی در پایان صحبتهایش هم تأکید دارد که برگزاری این برنامه را در رسانههای تهرانی منعکس میکند تا قدر کار بزرگی که میکنند، دانسته شود.در فاصلهای که بازار عکسگرفتن داغ است، به سراغ مرتضی هاشمی میرویم. او که خود را خدمتگزار ورزش باستانی معرفی میکند، میگوید: حدود یازده ماه پیش افرادی که پیگیر امور کودکان سندرم داون هستند، به سراغ من آمدند و درخواست کردند مربی این بچهها شوم. در این چندماهه لحظههای بسیار خوبی را کنار این بچهها سپری کردهام.
او با علاقه به کودکان سندرم داون نگاه کرده و بیان میکند: بچههای سندرم با مهر و عشق هستند و برای من کارکردن با آنها سختی ندارد.هاشمی بعد از این گفتوگو دوباره به میان گودرفته و با صدای بلند میگوید: هنوز تمرین تمام نشده، اما بیشتر کودکان سندرم داون پیش خانوادههایشان رفتهاند و نظم برنامه تقریبا بههمریخته است.
محمدرضا حقشناس، مربی آموزشی کودکان سندرم داون است که ورزش را عامل مؤثری در سلامت جسمی و روحی این کودکان میداند و از تمام خانوادههایی که کودک سندرم داون دارند، درخواست میکند فرزندانشان را به سمت ورزش سوق بدهند.
او تجربه ورزش زورخانهای کودکان سندرم داون را مؤثر دانسته و با تقدیر از هیئت ورزش کارگران که زورخانه را در اختیار آنها گذاشته، از عدمحمایت اداره ورزش و جوانان استان و بهزیستی گلایهمنداست و حمایتهای بیشتر را موجب دلگرمی خانوادهها و جذب بیشتر کودکان سندرم داون به ورزش میداند.
میاندار در میان گود ایستاده و تعدادی از کودکان هم به گود برگشتهاند و منتظرند تا بخش پایانی تمرین را پی بگیرند که از زورخانه خارج میشویم.