به گزارش اصفهان زیبا؛ آندلس یا شبهجزیره ایبری شامل سرزمین اسپانیا و پرتغال فعلی است. این سرزمین در دوران حکومت امویان به تصرف مسلمانان درآمد و در پرتو آن، رشد اقتصادی و فرهنگی چشمگیری پیدا کرد.
مسلمانان در قرن دهم میلادی در اسپانیا تمدنی پدید آوردند که در آن علوم از صورت عقاید مبهم عمومی درآمد و با صنایع و فنون زندگی علمی انطباق یافت.
اسپانیا در آن زمان در علوم مختلفی همچون پزشکی، ستارهشناسی، کشاورزی، صنعت، بازرگانی و شهرسازی رشد و جهشی فوقالعاده پیدا کرد. اما پساز ظهور این پیشرفتهای شگرف، آندلس از تسلط مسلمانان خارج شد و از سوی مسیحیان به تصرف درآمد.
بازخوانی سرگذشت مسلمانان در آندلس، سرزمینی که بیشاز هشت قرن، پذیرای دین مبین اسلام بود، ولی در نهایت به دست مسیحیان افتاد، همواره درسآموز و تأملبرانگیز است. به این منظور، «اصفهانزیبا»، مصاحبهای را با علیاکبر عباسی، عضو هیئت علمی دانشکده تاریخ دانشگاه اصفهان، ترتیب داده است.
چرا اسلام در سرزمین آندلس، پساز گذشت هشت قرن ریشهدار نشد و رو به افول نهاد؟
آندلس، تنها سرزمینی است که به دست مسلمانان فتح شد. اما اکنون در تسلط آنها قرار ندارد. مسلمانان، ایران، بخشی از روم شرقی یا بیزانس و شمال آفریقا را نیز فتح کردند و اسلام را در آنجا رونق و گسترش دادند. اما آندلس، یعنی اسپانیا و پرتغال کنونی، جزو قلمروی جهان اسلام باقی نماند و پساز گذشت هشت قرن مجددا به تسلط مسیحیان درآمد.
این امر دلایل متعددی داشت که عمدهترین آن، عدم وجود خلوص نیت در انگیزه فاتحان و ارائه قرائتی نادرست از اسلام در بین بومیان آندلس بود. توضیح اینکه فتح آندلس در دوره امویان صورت گرفت. لذا فاتحان دارای ایمانی استوار و محکم همچون ایمان مسلمانان صدر اسلام نبودند.
هدف اصلی آنها از تصرف آندلس، بهرهمندی اقتصادی و برخورداری از غنایم متعدد این سرزمین بود. هرچند حضور مسلمانان در آندلس سبب ایجاد پیشرفتهای شگرف و فوقالعاده در این سرزمین شد و بنا به گفته گوستاولوبون در کتاب تمدن اسلام، آنها در طول چند قرن، کشور آندلس را از نظر علمی و مالی بهکلی منقلب کردند و آن را تاج افتخاری بر سر اروپا قرار دادند، منافع اقتصادی ایشان اقتضا میکرد تلاشی در جهت مسلمان شدن بومیان آندلس نکنند.
چرا که بومیان درصورت مسلماننشدن، مجبور به پرداخت جزیه و مالیاتهای مضاعفی بودند. فاتحان آندلس که متشکل از عرب، بربر و ایرانی بودند، صدها سال قسمت اعظم شبهجزیره ایبری را در اختیار داشتند و بهراحتی میتوانستند دین اسلام را در آنجا بسط و گسترش دهند. اما این امر بهلحاظ اقتصادی به ضرر آنها تمام میشد. لذا از انجام آن اجتناب ورزیدند.
دلیل دوم پایدارنماندن اسلام در سرزمین آندلس، ارائه قرائتی اشتباه و غیرواقعی از اسلام، از سوی فاتحان بود. بهدلیل فقدان تبلیغات صحیح، عمیق و متعدد از دین اسلام و عدم حضورمبلغان واقعی و مخلص در این سرزمین، بومیان این سرزمین، صرفا اسلام را از نحوه رفتار و تعامل فاتحان میآموختند. اما رفتارشان، هیچ تطابقی با دین اسلام نداشت.
آنها منحصرا در پی سود اقتصادی، لهوولعب و… بودند؛بهعنوانمثال، حکام اموی آندلس، علاوهبر دریافت مالیات و جزیه، مردم آندلس را مجبور به تحویل صد دوشیزه به آنها، بهعنوان مالیات میکردند.
آنها تالاری به نام ابکارا مهیا کرده و این دوشیزگان را در آن برای منافع غیراخلاقی خود، جمعآوری میکردند. هنوز آثار و نقوش ثبتشده این ماجرا بر دیوارهای آن قصر پابرجاست. علاوهبر این، بومیان، همواره شاهد اختلاف و درگیری مداوم اعراب با یکدیگر بر سر غنائم بودند.
عربهای شامی و غیرشامی، عرب و بربر، عرب و موالی و … همیشه سرگرم ستیز با یکدیگر درجهت کسب بیشتر منفعت اقتصادی بودند. به همین خاطر ساکنان این سرزمین، تصویر واقعی، زیبا و طیبه اسلام را ندیدند تا جذب مکارم اخلاقی، معنویت و عرفان آن شوند. لذا هیچ انگیزهای برای پذیرش دین اسلام پساز آیین مسیحیت نداشتند.
آیا در زمان حکومت امویان بر سرزمینهای آندلس، تشیع وارد جزیره ایبری شد؟ شیعیان در آندلس چه موقعیتی داشتند؟
تشیع در آندلس فرصت ظهور و بروز پیدا نکرد. زیرا بیشتر فاتحان، نزدیکان و طرفداران امویان و شامیان بودند. اعراب شامی و عمده فاتحان آندلس در آن زمان، مواضعی ضد اهلبیتی داشتند و عقاید ضدعلوی آنها بهوفور قابل رؤیت بود. لذا تشیع نتوانست در این سرزمین پا بگیرد و ریشهدار شود.
حمیدرضا مطهری، مبحث تشیع در آندلس را در قالب پایاننامه به خوبی بررسی کرده است. خوانندگان میتوانند جهت کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه به آن مراجعه کنند.
البته برخی محققان به وجود تعداد معدودی از علاقهمندان به اهلبیت همچون بازماندگان از نسل عمار و یاسر اشاره کردهاند، اما هیچ ظهور و بروز اجتماعی از آنها در تاریخ ثبت نشده است.
از معدود حضور سیاسی و حکومتی شیعیان، تنها میتوان به تشکیل حکومت بنیحمود توسط نسل امامحسن(ع) در شهر مالاگا اشاره کرد که در حدود ۴۰ سال در این منطقه حکمران بودند. هرچند هیچ ثبت تاریخی مبنیبر تشیع آنها وجود ندارد، برخی از شاعران آنها را به دلیل اینکه از نسل پیامبر(ص) بودهاند، مدح کردهاند که اسناد تاریخی آن وجود دارد.
در اواخر دوران حکومت مسلمانان بر آندلس که شرایط آنها رو به ضعف و افول بود، قیام یا نبردی برای جلوگیری از گسترش مسیحیت و بیرونراندن مسلمانان صورت نگرفت؟
از قرن پنجم هجری که آغاز به عقب رانده شدن تدریجی مسلمانان در منطقه آندلس بود، دول اسلامی دیگر به دلایل متعدد توان حمایت همهجانبه از مسلمانان این منطقه را نداشتند.
یکی از این دلایل، موقعیت جغرافیایی خاص آندلس بود. آندلس از سه سمت به خشکی راه نداشت و از بقیه جهان اسلام کاملا جدا بود. لذا دول قدرتمندی همچون عثمانی که در حال تشکیل امپراتوری قوی بود، توان ورود به آندلس از مسیرهای آبی و حمایت از مسلمین را نداشت. زیرا هنوز نیروی دریایی عثمانی بهصورت منسجم شکل نگرفته بود و عبور از بیابانهای سخت شمال آفریقا و تنگه جبلالطارق نیز بسیار طاقتفرسا بود.
البته دولتهایی در شمال آفریقا به مسلمانان آندلس کمک میکردند. حسین مونس، نویسنده تونسی، در کتاب تاریخوتمدن مغرب به نقش دولتهای شمال آفریقا در به تأخیر انداختن سقوط آندلس اشاره کردهاست.
بهعنوانمثال، در قرن ششم گروهی از مسلمانان بهنام مرابطون به معنی مرزداران از شمال آفریقا، راهی این سرزمین شدند تا در مقابل گسترش مسیحیت در آندلس بایستند و از مسلمانان آنجا دفاع کنند.
اما دیگر مسلمانان آنجا، قدرت و نفوذ سیاسی، نظامی و اقتصادی خود را از دست داده و در مقابل مسیحیان در نقطه ضعف قرار گرفته بودند. لذا حکومت مرابطون هم پس از شکلگیری، به ضعف گرایید و مجددا آندلس به تصرف مسیحیان درآمد.
گروههای دیگری همچون موحدان، بنینصر و… با اخلاص کامل به دفاع از مسلمانان آندیارآمدند. اما به تغییر وضعیت مسلمانان آن دیار کمک نکرد.