پلیس راهور، استانداری و مسئولان امر اما در خصوص آن بیتوجهاند. کسبه و مردم محل این تلفات را حاصل تاریکی، ناامنی، تقاطعهای غیرکارشناسی، پیچ تند رانندهکش، نبود عـلائـم راهـنـمایــی و وفـــور سگهای ولگرد میدانند، هیچ مسئولی اما بر این وضعیت نظارت نمیکند!
تصادف دو خودروی سواری پیکان و امویام در بامداد جمعه، 8 مرداد جاری منجر به زنده سوختن سه تن، از جمله یک کودک و زخمی شدن دوتن دیگر در جاده قلعهشور بهارستان شد. این جاده مرگبار که از وسط بیابان میگذرد، با سـاخــتوســـازهـــای تــخریبشده، زمینهای بایر، باغهای مخروبه، گرمای سوزان و طوفانِ گرد و خاک احاطه شده و مناظر نازیبایی را به وجود آورده است. حادثه تلخ سوختن انسانهای بیگناه در آتش قهر این جاده، حتی حال نیروهای اورژانس و آتشنشانی را از دیدن اجسادی که روغن پس داده بودند، دگرگون کرد و یاد شقاوتهای این جاده را در افکار عمومی، زنده.
نام: جاده قلعهشور؛ اشتهار: قتلگاه!
سـاعت 11 و 35 دقیقه دوشنبه 11 مرداد هزار و چهارصد است و دو ماشین تصادفکرده در سمت راست جاده قلعهشور افتاده و مردی با عصبانیت مشغول تماس تلفنی است. راننده میگوید: «جاده قلعهشور قبلا دوطرفه بود و مردم و ماشینها شاخ به شاخ میشدند و میرفتند سینه باغ رضوان!» حالا اوضاع مثلا فرق کرده است. بخشدار قلعهشور در گفتوگو با اصفهانزیبا میگوید: «همین دوهفته پیش جلسهای در دفتر معاون فرماندار داشتیم و موضوع روشنایی و رفیوژ وسط جاده را پیگیری کردیم؛ اما نااستانداردی جاده و اینکه عقبنشینیهای آن انجام نمیشود، مهمترین مسائل ما هستند.» بله، جاده دوبانده شده و… وضع موجود نشان میدهد که… هیچ کار دیگری انجام نشده است! البته باید جانب انصاف را رعایت کرد؛ زیرا بر سر یکی از تقاطعهای تصادفخیز جاده دو چراغ راهنمایی خاموش هم دیده میشود! میثم ناظمی ادامه میدهد: «این جاده قبلا به جاده قتلگاه معروف بود و حالا که دوبانده شده به جاده مرگ معروف شده است!» مشکل، از ابتدای جاده اصفهان شیراز تا بالای محمدآباد ادامه دارد و به گفته رئیس شورای اسلامی روستای قلعهشور «روزانه تا پنج تصادف منجر به جرح و مرگ در آن اتفاق میافتد» اما به نظر میرسد مسئولان از میزان تلفات راضی نیستند؛ بنابراین هیچ دستوری صادر نشده است!
تصادفها به حدنصاب نرسیده؟!
یکی از تعمیرکارهای کنار جاده، وضعیت جاده قلعهشور را «افتضاح!» ارزیابی میکند و میگوید: «وقتی صدای تصادف بلند میشود با خودم میگویم نکند دوباره کسی مرده باشد!» بخشدار روستا اما از صورتجلسههای متعددی میگوید که «برای برطرفکردن مشکلات این جاده امضا و همه موارد در آن به تفکیک آورده شده» ولی گوش کسی بدهکار نبوده است! یکی از کسبه کنار جاده که تاکنون شاهد عینی بیش از چهل مورد تصادف بوده و مطمئن است که در دستکم بیست مورد آنها «طرف فوت کرده و باقی منجر به جرح و تخریب سنگین وسایل نقلیه شده است» تصادف مرگبار پسر و پدر موتورسیکلتسواری را به خاطر دارد که مرگ آنها موجب شد تا جاده قلعهشور دوبانده شود. او معتقد است که «گویا مرگهای بعدی به حد نصاب نرسیده تا مسئولان به فکر چاره بیفتند!»
یکی از ساکنان قلعهشور نیز میگوید: «اگر تیرهای چراغ برق و پلهای عابر پیاده را نصب کنند، تعداد تلفات کمتر میشود. قولهایش را دادهاند اما تا حالا کاری نکردهاند!» او به خاطر دارد که: «سال نود و یک یا نود و دو از استانداری آمدند و ما همه این مشکلات را به آنها گفتیم؛ اما رفتند و پشت سرشان را هم نگاه نکردند!»
کام تلخ روستای قلعهشور نبود نور و تصادف
روستای قلعهشور به گفته ناظمی نزدیک به 1200 تن جمعیت دارد اما «به خاطر نبود امکانات رفاهی، بازار، درمانگاه و… مردم قلعهشور مجبورند تا در وضعیتی اسفبار از این سوی جاده به آن سو بروند.» این مسئله البته در کنار دسترسیهای بد محلی به جاده قلعهشور و نبود نور، تاکنون منجر به تصادفهای بسیاری برای عابران پیاده و موتورسیکلتسواران شده؛ اما باز هم به اندازهای نبوده که پلیس راهور، اداره راه و شهرسازی و شهرداری بهارستان متحمل زحمت شوند. بخشدار قلعهشور ادامه میدهد: «این مسائل موجب بروز تصادفاتی مرگ بار برای اهالی روستای قلعهشور شده، در حالی که اگر پل هوایی عابر پیادهای در طول مسیر نصب شده بود، شاهد مرگ یا معلولیت اهالی نبودیم.»
ناظمی میگوید: «به نهادهای مربوط هم که مراجعه میکنیم از نبود بودجه سخن میگویند و از مشارکت بخش خصوصی حرف میزنند، بخش خصوصی اما زیربار نمیرود».
جاده قلعهشور رانندگی تا مرز جنون!
شب روزهای تعطیل، اعیاد و شبهای جمعه نیز به دلیل فعالیت باغ تالارهای در مسیر، رانندگی در جاده قلعهشور به مرز جنون میرسد و جاده، میشود محلی برای کورس ماشینهای سبک و سنگین. اهالی میگویند: «بارها شاهد تصادفهای مرگباری بودهایم که عروسی و عزا و شادی را به غم مبدل کرده و محدود به یک نفر یا دونفر هم نبوده، بلکه تاکنون خانوادههای بسیاری را داغدار کرده است.» اما حتی این مسئله هم نتوانسته نظر پلیس راهور، اداره راه و شهرسازی، فرمانداری و شهرداری بهارستان را جلب کند. این در حالی است که به تازگی پسر یکی از مصاحبهشوندگان در پیچ تقاطع غیراصولی اول با خودروی پژو چپ کرده و به گفته پدرش: «هماکنون در بیمارستان به سر میبرد.» او ادامه میدهد: «سرتاسر جاده قلعهشور عیب و ایراد است. آخر خیابانهای ایثار، ولیعصر و فرزانگان را که بستند نه تنها موجب افت 50درصدی کاسبی ما شد، بلکه احداث تقاطعهای کم و غیراصولی دسترسی محلی به قلعهشور را خیلی سخت کرد و از سوی دیگر باعث بالارفتن آمار تصادفها شد، به طوری که سالمندان، زنان و کودکان از حولوحوش عصر به بعد، پابه جاده نمیگذارند.» دسترسی اهالی بهارستان به جاده قلعهشور به حدی بد است که به گفته او «اگر آمبولانسی از بهارستان بیاید، دستکم چهار دقیقه طول میکشد تا به تقاطع برسد و بیاید به این سوی خیابان» دقایقی که در تصادفهای سنگین میتواند مرز بین مرگ و زندگی آدمها باشد!
نامههای بی حاصل ما دادرسی نداریم!
بخشدار قلعهشور از نامهنگاریهای متعدد، پیگیری امام جمعه منطقه و صورت جلسهکردن این مشکلات خبر میدهد و میگوید: «بارها برای احداث پل هوایی عابر پیاده با ارگانهای مختلف و فرماندار منطقه جلسه گذاشتهایم و هربار اداره راه، فرمانداری، شهرداری و… آمده و جانمایی کردهاند؛ اما هیچ اتفاقی نیفتاده است. آنها در پاسخ به مطالبه ما میگویند بروید سراغ بخش خصوصی اما بخش خصوصی هم حاضر به همکاری نیست.»
اکــبر صفری، رئـیــس شــورای اسلامی روستای قلعهشور نیز میگوید: «حتی یک اتوبوس به ما نمیدهند، توقع دارید به بقیه مشکلاتمان رسیدگی کنند؟!» او ادامه میدهد: «الان هشت سال است که با شهرداری بهارستان بر سر مسئله اتوبوسهایشان درگـیـریــم. مـیگوییم پارکینگ اتوبوسهای شما اینجاست. ساعت هشت شب که میشود از شدت ترافیک نمیشود در جاده رفتوآمد کرد اما حاضر نیستید یک اتوبوس به مردم ما بدهید که این همه کنار جاده گردوخاک نخورند یا از جدولهای وسط جاده بالانروند… . صحنههای زشت و زنندهای که در شأن مردم نیست. ما دادرس نداریم!»
ماشین زد و لهش کرد و انداختش آن طرف!
یکی از کسبه محلی از تصادف مرگبار پیرمردی میگوید که همسایهشان بوده و در حین عبور از جاده قلعهشور: «ماشین زد و لهش کرد و انداختش آن طرف» حادثهای که در سال 98به وقوع پیوسته و در خاطر این مرد ماندگار شده است. این کاسب محلی میگوید: «از ساعت شش و هفت عصر تا نزدیک هشت و سی دقیقه چنان بلبشوی عجیبی در این جاده ایجاد میشود که به خانوادهام گفتهام برای هیچکاری پا به جاده قلعهشور نگذارید!» او ادامه میدهد: «اتوبوسهایی که از اصفهان به سمت قلعهشور میآیند، چنان سبقتهایی میگیرند که باید بیایید و فیلم بگیرید. سه کیلومتر ترافیک درست میشود و همه اینها تصادف به بار میآورد، در حالیکه اگر علائم راهنمایی، دوربین کنترل سرعت، سرعتگیر و پلیس راهوری در کار بود، حالا بسیاری از مردم داغدار نشده بودند.» این مسئله البته «سوای از ماشینهایی است که برای استفاده از پمپ گاز، در خلاف جهت جاده و با سرعت بسیار بالایی به سوی پمپ میروند و موجب بروز تصادفهای سنگین میشوند.» کاری دیوانهوار که هر روز انجام میشود و هیچکس نیز جلودار آن نیست!
سرقت، تصادف و مرگ در تاریکی
با خاموشی هوا و نبود هر گونه سیستم روشنایی، تاریکی غلیظی بر جاده قلعهشور حاکم میشود. یکی از کسبه کنار جاده از جریان تصادف عجیبی پرده بر میدارد که تا پای جان او پیش میرود و برمیگردد. او از شبی میگوید که: «داشتم با سرعت به طرف اصفهان میآمدم، ناگهان دیدم سگ ولگردی به تاخت از تاریکی بیرون آمد و به طرف نور ماشین خیز برداشت و دیگر نفهمیدم چه شد!» ماشین معلق زده، منحرف شده و مچاله و داغون در گوشه جاده می افتد و حاصل جناغی شکسته، سه مهره کمر خرد شده و ماهیچههایی لهیده برای راننده بخت برگشته بوده است. این تاریکی غلیظ سوای از ایجاد تصادفها، به طور کلی امنیت رانندگی، امنیت محلی و امنیت کسبوکار کسبه را نیز تحتالشعاع نور سیاه خود قرار داده است. کسبه میگویند: «فقط تا غروب آفتاب میشود کاسبی کرد، حالا هم که بازار خوابیده و نظارتی بر اجاره بهای مغازهها نیست، از کیسه میخوریم تا ورشکست شویم.» آنها «از بروز سرقتهای متعدد در این خیابان» نیز خبر میدهند به طوری که دوشب پیش از تنظیم این گزارش «گاراژ یکی از کسبه مورد دستبرد قرار گرفت و حتی دزد در محل سرقت حاضر بود؛ اما اگر تعداد تقاطعها بیشتر بود، پلیس زودتر رسیده و میتوانست سارق را در محل دستگیر کند.» به نظر میرسد که این دلایل نیز، متقن و محکمهپسند نبوده؛ زیرا مسئولان امر همچنان بر بیتوجهی به معضلات جاده قلعهشور مصرند!
نخاله، زباله و ریزگرد در حلق مردم
زمینهای خاکی و لمیزرع اطراف جاده پر از نخالههای ساختمانی، زبالههای خانگی و خاک و خل است. خاکی که به قول کسبه «از صبح تا شب ته حلق ماست و با اینکه این منطقه تجاری صنعتی است، حتی حاضر نیستند آسفالتش کنند، چه برسد به سنگفرش یا ایجاد باغچه و فضای سبز.» این مسئله بنابه ادعای میثم ناظمی، بخشدار قلعهشور «مربوط به عقبنشینیهای حریم جاده و آزادسازی زمینهای آن و به عهده اداره راه و شهرسازی است.»
وضع موجود اما نشان میدهد که این اداره تاکنون به هر دلیلی به وظیفه خود عمل نکرده و زمینهای در حریم جاده، عامل انتشار گرد و غبار و ریزگرد و در نتیجه آلودگی هوای روستای قلعهشور و بهارستان شده است. مردم محلی میگویند: «وقتی ماشینها از جاده خاکی وارد جاده اصلی میشوند چنان گرد و خاکی به پا میشود که نگو.»
کسبه از وضعیت بد بهداشت محیط و نبود امکاناتی نظیر سرویس بهداشتی، پیادهرو، فضای سبز و نداشتن انشعاب آب و گاز تجاری هم بسیار ناراضی هستند و میگویند: «نحوه جمعآوری زبالهها واقعا افتضاح است. اغلب سه تا چهار هفته سطلهای زبالهای که دهیاریها نصب کردهاند، پر میماند و میشود محلی برای تغذیه سگهای ولگرد و حضور جانوران موذی و حشرات.» بـخـشــدار قـلـعـهشـــور مـیگـویــد: «در حریم کارگاههای قلعهشور و کیچی هیچ زبالهای نمیماند. میان محور قلعهشور هم زبالهای نمیبینید اما در محدوده کیچی از سویی مغازهدارهای بهارستانی زباله میریزند و از سوی دیگر اهالی محل.» او متولی نظافت جاده بینشهری را اداره راه و شهرسازی میداند. همان ادارهای که در برابر کارگاههای صنعتی و فنی و مغازههای برِ جاده گاردریل کشیده و کسبه، تکه به تکه آنها را بریده و معتقدند: «اداره راه درک این مسئله را نداشته که کسبه و بهخصوص کارگاههای فنی با ورودی مسدود نمیتوانند کاسبی کنند!»
جان مردم برای کسی مهم نیست
مردم و کسبه قلعهشور از مشکلات دیگری مانند نبود نظارت صنفی، وضعیت بد بهداشت محیط و وجود معتادان کارتنخواب در زیر پل راهآهن گلایه دارند! بخشدار منطقه معتقد است که: «جاده قلعهشور باید چهاربانده شود چون دو بخش مرکزی و جرقویه تنها از طریق این جاده به هم وصل میشوند؛ بنابراین این جاده پاسخگوی حجم زیاد عبور و مرور نیست و رخ دادن هرگونه حادثه همواره محتمل است.» او ادامه میدهد: «این جاده از قدیم تنگ و تاریک بوده اما صرفا به بخش بهارستان پرداخته شده در حالی که مردم ما میگویند هیچ نمیخواهیم، حتی حاضریم زمینهایمان را برای آزادسازی و اجرای کناره و باند تندرو و کندرو بدهیم تا یک جاده استاندارد تحویل مردم داده شود.» مردم قلعهشور صرفا خواستار این هستند که در ازای زمینهایشان فقط یک پلاک تجاری به آنها داده شود؛ اما ناظمی میگوید: «وقتی حرف از معوض به میان میآیند، مسئولان میروند توی اتاقشان و دیگر بیرون نمیآیند!» او ادامه میدهد: «مثلا یکی دوسالی است که در ابتدای جاده یک پل احداث کردهاند اما به به قدری غیراستاندارد است که حتی من که ده سال است هر روز این مسیر را میروم از این پیچ میترسم. جاده منحرف است و پل نامناسب. همین دیروز هم یک تصادف سنگین پای پل رخ داد. آن وقت میگویند میخواهیم مترو بیاوریم، اول باید زیرساختش را درست کنید. یعنی خودشان نمیدانند؟!» رئیس شورای اسلامی روستای قلعهشور نیز در پایان میگوید: «ما امضاهای فراوانی برای حل این مشکلات گرفتهایم و امیدواریم که امضاکنندگان پای امضاهایشان بمانند با اینکه میدانیم جان مردم برای برخی مسئولان مهم نیست.»