در دو سوی خیابان صمدیه لباف برنج میکارند! مردم این منطقه، شاکی از استفاده از آبِ شیرین زیرزمینی، هجوم حشرات مختلف به منازل، رسوخ رطوبت به پی ساختمانها، آلودگی هوا در زمان سوزاندن باقیمانده محصولات و عدم پاسخگویی مراجع ذی ربط به تماسهای مکررشان مبنی بر رسیدگی به این وضعیت، با ارسال ویدئو و تماسهای مکرر با روزنامه اصفهانزیبا خواستار رسیدگی به این وضعیت شدهاند. در بازدید میدانی از وضع موجود، رقص شالی بر زمین خشک مشخص شد! یک منبع آگاه در اداره آبمنطقهای اصفهان در گـفـتوگو با اصفهانزیبا، ضمن تأیید تماسهای مکرر مردمی با این اداره، گفت: «این مسئله بینبخشی است و مراجع بالادستی باید ورود کنند!» معاون تولیدات گیاهی جهاد کشاورزی، گفتوگو را به زمانی مناسب موکول کرد!
خیابانهای منتهی به لبی آب تا نیمه شب از آدم و ماشین لبریز است. بازار فیلم و عکس و سلفی و استوری داغ است و اینستاگرام را که باز میکنی، آب آمده و کرونا را برده است! شواهد میدانی نشان میدهد که اصفهان قرمز نیست، کرونای دلتا به مهمانی شهر فیروزه نیامده، واکسن به وفور یافت میشود و بیمارستانها اصلا درگیرِ مبارزه با یک همهگیری نیستند. به سبک آقای وزیر میتوان نمک ریخت و گفت، نقشه کرونایی اصفهان بیخود کرده به رنگ قرمز در آمده است! مرکز استان را نگاه کنید، یک نوار آبی پیداست!
شیر و خون را در تیرماه سال صفر بر آسفالت سیاه خیابان استانداری روان کردند تا بگویند حاصل بیش از دودهه اعــتــراضهــای مــدنــی و عـلنــیشــان در بــازپــسگیــری حقابه زایندهرود بهجایی نرسیده است! کشاورزان شرق اصفهان، به تنگ آمده از نادیدهگیری حقوقحقهشان، هر بار در جایی و هرروز به نحوی دست به تجمع و اعتراض زدند؛ اما مسئولان هر بار آنها را نادیده گرفتند و با سخندرمانی به استقبال آنها رفتند؛ غافل از اینکه دیگر کارد به استخوان گاوِ ماده باردار رسیده و اینک، با شکمبهای دریدهشده در مهمترین خیابان اصفهان، دراز به دراز افتاده است. صدای هیاهو، صدای شلپشلپ پای معترضان در شیر و خون و صدای شعارهایی که دیگر محترمانه نیست و با احترام چیزی را طلب نمیکند و از روال طبیعی یک اعتراض مدنی خارج شده، مؤید این نکته است که باید کاری کرد.
سارق جوانی که با کلت کمری به یکی از طلافروشیهای نجفآباد حمله برده بود، پس از زخمیکردن مرد طـــلافـــروش و فـــرار بـــه یـــکی از پسکوچههای بازار، در حلقه محاصره مردم خودکشی کرد! این حادثه، یکشنبه، 13 تیر 1400، حوالی ساعت شانزدهوپنجاه دقیقه اتفاق افتاد. کسبه پس از شنیدن صدای شلیک از مغازهها بیرون ریخته و با پیکر خونآلود مرد 39سالهای روبهرو شدند که نقش زمین شده بود! سارق که مثل باد میدوید و شلیک میکرد اما گلولهاش در نمیرفت، تا سر چهارراه شریعتی دویده و در کوچه کلینیک قائم خِفت شده بود. کسبه با موتورسیکلت سارق را دنبال کرده بودند؛ اما او با تهدید به کشتن خود ماشه را چکانده و مغزش را پریشان کرده بود! فیلم دوربینهای مداربسته طلافروشی نشان میدهد که سارق به محض ورود به سینه طلافروش شلیک میکند. پدر طلافــروش مــیگــوید: «فــشنــگ به دیافراگم پسرم اصابت کرده، از ریه و کبد و طحال گذشته و از زیر کتفش بیـــرون زده اســت.» او مـــیگـــوید: «آمبولانس پانزده دقیقه پس از آنکه پسرم را به بیمارستان رساندیم، به محل تیراندازی رسید!»
برق نیست، آب نیست، گرمای اصفهان به چهلودوسه درجه رسیده و همه اینها نتیجه سوءمدیریت منابع است! دکتر احد وظیفه، رئیس مرکز اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی وابسته به سازمان هواشناسی، این بلایای داغ را حاصل سه دهه ولنگاری در صیانت از محیط زیست، منابع آبی، کشاورزی و عدم اقبال به بهرهگیری از انرژیهای پاک و تکنولوژیهای جدید میداند. او در گفتوگو با اصفهان زیبا، بارشهای اصفهان را کمتر از دویست میلیمتر در سال عنوان کرده و میگوید: «میزان بارش متوسط دنیا هشتصد تا هزار میلی متر است!» او معتقد است: «اگر به دنبال پایداری امنیت غذایی و توسعه کشاورزی هستیم، باید از راهش وارد شویم.
به همراه مسئولان بهزیستی به بازدید دوکمپ ترک اعتیاد زنان و مردان در انتهای شهرک صنعتی محمودآباد و خیابان بسیج میرویم. پشت نیروگاه برق شهیدمنتظری، وارد خیابانی خاکی با ردیف کاجهای بلند تفته در آفتاب میشویم و ناگهان، زمین بزرگی در برابرمان قد میکشد. روی تابلوی کوچک آستانهاش نوشته: «مرکز جامع درمان و بازتوانی اعتیاد؛ تیسی». مکان، محیطی ساکت و نیمهبیابانی شبیه پادگانهاست؛ یک زمین بزرگ آسفالتشده، چندین باغچه مربعی نیمهخشک و درختکاریشده، چندین ساختمان، یک زمین هندبال و یک زمین کوچک فوتبال. اولین چیزی که به چشم میآید، تابلوی بهشت لئون است!
پشت این ساختمان سهطبقه به قبرستان تخت فولاد گرم است و پیادهروی آن در همه ایام سال، پر از آدم عصبانی و داغدیده و مستأصل. این تصویر، برای همه اصفهانیها آشناست: سربازی دست به باتوم در ورودی ساختمان پزشکی قانونی ایستاده و زنی ضجه میزند وای دَدم واددم وا…..!
این ساختمان پشت کاجهای بلندِ گرمادیده میدان فیض پنهان شده و نردههای آهنی سبز رنگرفته و خراشیده دارد. اینجا، منزلِ بعد از مرگ و جرح است، جایی است که در همسایگی خوراکیفروشیهای دور مــیــدان، مرگ را تــأیــیــد میکنند!
هوا برای مردن گرم است. بوی دود گازوئیل اتوبان چمران را فراگرفته. ساعت از هشت صبح سیام خرداد هزاروچهارصد گذشته و میدان لاله و پرچمهایش را در هالهای از دود و نور تند صبح، شناور کرده است. وارد خیابان بعثت میشویم. زمینهای بایر را پشت سر میگذاریم و به راسته سنگبریها میرسیم. راننده میگوید: «سرتا تهش سنگقبرفروشیه، برو حال کن!» میروم تا ببینم میشود سنگقبر دستدوم دستوپا کرد یا نه! میروم تا ببینم نان سنگقبرفروشها در دوران کرونا چرب بوده یا نه! میروم و میبینم: چندین کارگاه سنگبری همسایه هم هستند و روی تابلوهایشان نوشته شده است: «تهیه و تراش سنگ مزار بانازلترین قیمت!»
«از نیمه بهمن سال گذشته تا کنون، 16 مرحله واکسن از کشورهای مختلف از جمله روسیه، چین، کره و هند وارد ایران شده که مجموع آن به 5 میلیون و 847 هزار و 800 دز میرسد.» این خبر هفته گذشته پس از ورود 100 هزار دز واکسن روسی از سوی معاون فنی گمرک ایران اعلام شد. هماکنون نیز سخنگوی جمعیت هلالاحمر ایران از ورود دومیلیون دز واکسن در 27 خرداد جاری به کشور خبر داده، درحالی که مقرر بود 20 میلیون دز واکسن از چین و روسیه وارد کشور شود اما نشد. اصفهانزیبا برای آگاهی از سهم استان از این محموله و تعیین تکلیف روند واکسیناسیون شهروندان، در مصاحبه با سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، به پاسخ قانعکنندهای دست نیافت.
پس از گذشت بیش از نوزده ماه از ورود کرونا به کشور و جدل بر سر دوگانه واردات واکسن کرونا و ساخت واکسن داخلی، بالاخره خبر رسید که مجوز تزریق اضطراری واکسن برکت صادر شده است. بیش از این اما هیچ اطلاعاتی درباره پژوهشهای انجامشده در این زمینه منتشر نشده و در اختیار پژوهشگران صدیق کشور قرار نگرفته است. خبرهای متفاوت از توزیع یک تا بیستمیلیون دز واکسن برکت به سیستم واکسیناسیون، اثرگذاریِ 70 تا 97 درصدی آن!، امکان صادرات آن بیمجوزِ سازمان بهداشت جــهـــانـــی، حمایت سلبریتیها از این واکسن و… در رسانهها منتشر شد و در میان بدعهدی چین و روسیه در تحویل میلیونها دز واکسن، چشمها را به برکتِ ایرانی خیره کرد.
ســـــــه پــــــــرده مناظـــــــــره نامزدهـــــــای ریاستجمهوری خرداد داغ 1400 نشان داد که معضلات و آسیبهای جامعه ایران همچنان به پستو رانده میشوند. مردم، جز در مسائل اقتصادی که نقطه حساس جامعه بود، در نظر گرفته نشدند و این مسئله، ناظران را به فکر فروبرد که آیا نامزدهای ریاست جمهوری خرداد داغ 1400 از معضلات و آسیبهای جامعه ایران بیخبرند یا اینکه به تعمد از پرداختن به این مباحث خودداری میکنند؟ اصفهان زیبا در گفتوگو با دکتر رضا اسماعیلی، جامعهشناس، به بررسی این مناظرهها پرداخته است.
مدت مدیدی است که درختان شهر اصفهان مانند شهرهای دیگر ازجمله تهران، با نورهای زرد و سرخ و آبی، رنگی میشود. منظرهای که ممکن است در شب زیبا به نظر برسد، اما در سایههای این نورپردازیِ زیبا، آسیبهای جدی و فراوانی به اکوسیستم شهری و سلامت شهروندان وارد میشود. مسئولان شهری بر این باورند که «نورپردازی درختان در شب از خواستههای مردم است، خواستههایی که روزبهروز بیشتر هم میشود.» فعالان محیطزیست اما معتقدند که «با نورپردازی درختان، اکوسیستم شهری دچار آسیبهای جبرانناپذیری میشود.» اصفهان زیبا در گفتوگو با ایمان ابراهیمی، فعال محیطزیست به بررسی این آسیبها و ارائه راهکار برای جلوگیری از این خسران پرداخته است.