به گزارش اصفهان زیبا؛ خدمت وظیفه، بیشتر از یک دوره اجباری، یک نهاد اجتماعی است؛ نهادی که بخش قابلتأملی از جامعهپذیری افراد ازجمله جامعهپذیری شغلی در آن اتفاق میافتد؛ نهاد اجتماعی پیشاشغلی که میتواند آمادگیهای ورود فرد از نهاد خانواده به نهاد شغلی را ایجاد کند. از این منظر نیز لایحه مهارت ورزی و اشتغالپذیری کارکنان وظیفه نیروهای مسلح مقولهای قابلبررسی در بافتار جامعهشناختی است.
اگر بخواهیم لایحه مهارتورزی و اشتغالپذیری کارکنان وظیفه نیروهای مسلح را در بافتار جامعهشناختی و بهطور موجز بررسی کنیم، میتوانیم از سنت بریتانیایی بررسی نظریات جامعهشناختی وام بگیریم. در این سنت، هر سوژه جامعهشناختی در سه مشرب کارکردگرا، تعارضگرا و تعاملگرا بررسی میشود.
از منظر جامعهشناسی کارکردگرا، مهارتورزی و اشتغالپذیری سربازان میتواند برخی بینظمیهای اجتماعی حاصل از کژکارکرد نهادهای بنیادین اجتماعی همچون نهاد خانواده، نهاد شغلی، نهاد مدرسه، نهاد حکومت و نهاد مذهب را مرتفع کند؛ بهعنوانمثال، یکی از بینظمیهای اجتماعی و کژکارکردهای نهاد شغلی در حال حاضر فقدان مهارت ۷۳ درصدی در میان نیروی کار در ایران است که این فقدان مهارت خود را به شکل میانگین ۱۱ ساعتی کار مفید در هفته و نیز نارضایتی شغلی ۸۳ درصدی نشان داده است؛ بنابراین اگر مهارتورزی و اشتغالپذیری سربازان بتواند از فقدان مهارت ۷۳ درصدی نیروی کار ایران تنها چند درصد هم بکاهد، از منظر جامعهشناسی کارکردگرا، خوش کارکرد است.
سال گذشته وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی شاخص جوانانی را که نه در حال کار هستند و نه در حال تحصیل (NEET) در ایران ۷۴,۳ اعلام کرد که بخش بزرگی از این عدم فعالیت جمعیت فعال به عدم آمادگی ورود به نهاد شغلی برمیگردد. از این منظر لایحه مذکور اگر بتواند این آمادگی را در نیروی کار ایجاد کند، لایحه خوشکارکردی است.
از دیگر بینظمیهای اجتماعی و کژکارکردهای ما در نهاد مدرسه است که مربوط به نظام آموزشی دستوری و کنکورمحور میشود. زمانی که سهم اقتصاد کنکور بالغ بر ۴۰ هزار میلیارد تومان و سهم آموزشهای رهنمودی (فنیوحرفهای و کارودانش) نیز حدود ۱۱ درصد است، مسلما شاهد فقدان مهارتهای شغلی هستیم.
در این شرایط اگر مهارتورزی و اشتغالپذیری سربازان بتواند خلأهای نظام آموزشی کنکورمحور را که سهم ناچیز آموزش کارودانش و فنیوحرفهای در آن وجود دارد، پر کند، از منظر جامعهشناسی کارکردگرا، خوشکارکرد است.
از منظر جامعهشناسی تعارضگرا اما لایحه مهارتورزی و اشتغالپذیری نیروهای مسلح دولایه است و میتواند هم به کاهش تعارض در سطح جامعه کمک کند و هم بر این تعارض بیفزاید. در دهههای اخیر و با تحلیل میزان فرار از خدمت سربازان، شاهد هستیم خدمت اجباری تبدیل به بخشی از شکاف دولت ملت شده است و مهارتورزی و اشتغالپذیری سربازان اگر بتواند این شکاف را کاهش دهد، لایحه مناسبی خواهد بود.
از طرفی در این مهارتآموزیها، تیپهای شخصیتی سربازان و هوشهای هشتگانه قطعا لحاظ نشده است و در این شرایط بهرهوری آموزشی پایین خواهد بود و این موضوع بر تعارضهای جامعه خواهد افزود؛ ضمن اینکه یکی از چهار مدل متداول خودکشی با عنوان خودکشیهای تقدیرگرایانه که در آن فرد از نظم دستوری و اتومیسم خسته است، بیشتر در سربازخانهها و از فراز برجکهای نگهبانی رخ میدهد و شاید جبریشدن مهارتورزی در این لایحه و افزایش تعارض سربازان با نهاد سربازی منجر به افزایش این دستخودکشیها شود.
از منظر جامعهشناسی تعاملگرا اما موفقیت لایحه مذکور منوط به آن است که این لایحه در ذهن سربازان معنادار باشد و آنها بتوانند با آن ارتباط معنایی مثبت برقرار کنند که باتوجهبه وضعیت افول شدید سرمایه اجتماعی احتمال آنکه جامعه و سربازان از این لایحه و از مهارتورزی در حین خدمت روایت شرآفرین خلق کنند، کم نیست .