به گزارش اصفهان زیبا؛ «اگه تصادف کنم، چی؟ دست بهش نزن، میشکنه! بابات حالا میاد و حسابی دعوامون میکنه. وای دیر کرد، نکنه براش اتفاقی افتاده باشه؟! برم بهش فلان حرف رو بزنم، دعوامون میشه…» همه ما در طول شبانهروز، در موضوعات کوچک و بزرگ، بااهمیت و بدوناهمیت با منفیبافی مغز مواجه میشویم.
ما انسانها به چند کار گرایش بیشتری داریم؛ تجربیات آسیبزا را بهتر از تجربیات شیرین به یاد آوریم و توهینها را بهتر از تحسینها به خاطر میآوریم، به رویدادهای منفی بیشتر فکر میکنیم و به محرکها و رویدادهای منفی قویتر واکنش نشان دهیم.
چنانکه وقتی اصحاب موسی (ع) زمان گریز، دشمنانشان را مشاهده کردند، گفتند:«ما قطعا گرفتار میشویم.» (شعراء، ۶۱) یا قوم حضرت مریم زمانی که طفلی را در آغوش او دیدند، بدون هیچ پرسشی، گناهی زشت را به او نسبت دادند (مریم، ۲۷ و ۲۸).
منفیبافی مغز موجب میشود که وضعیت سختتر از آنچه هست، بر ما نمایان شود و مشکل بزرگتر. مشکل که بزرگتر و وضعیت که بغرنج نمود پیدا میکند، نقصها و ضعفها بیشتر به چشممان میآید و نگرانی و استرسمان مضاعف میشود.
استرسمان که بیشتر بشود، کارآیی مغزمان برای چارهاندیشی کاهش مییابد و بیتابیمان بیشتر میشود و ناکارآمدیمان در مواجهه با مشکل، افزونتر.
حتی ممکن است بیتدبیری ما مشکلاتی را به وجود آورد که هیچگاه جایی برای جبران نداشته باشد؛ مثلا بیتابی ما موجب شود که در اختلافی، بهشدت با همدیگر گلاویز شویم و آسیب جسمی شدیدی به یکدیگر برسانیم.
آگاهی ما از این عملکرد مغز موجب میشود که سر بزنگاه، مچ آن را بگیریم و نگذاریم ما را بیتاب کند و به ورطه ببرد. مانعشدن از منفیبافی بیشتر مغز، موجب میشود تا کمی آرامش بیابیم و حتی در نقطه مقابل آن عمل کنیم.
در واقع، باعث میشود واقعیت قضیه را آنطور که هست، ببینیم و بپذیریم و در مواجهه با ابهامهای آن نیز با صبوریکردن و بهره از خوشبینی، وضعیت بهتری را برای خودمان رقم بزنیم.
از همین رو است که در روایات اهلبیت (ع)، افزون بر توصیه به پیشهکردن صبر، به حسنظن سفارش میشود.
امام صادق (ع) درباره نقش خوشبینی در زندگی میفرمایند: «از خوشبینبودن بهرهاى برگیر، تا با آن دلت را آرام کنى و کارت پیش رود» و امام علی (ع) نیز آن را «مایه آسایش دل و سلامت دین» برمیشمارند.