حاصل فعالیت این بزرگان در سالهای قبل از انقلاب و پس از آن تا سال ۱۳۸۶، ساخت بیش از شصت باب مسجد در روستاهای دوردست و فاقد مسجد استانهای چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، هرمزگان، کرمان و کردستان است.این خیریه سرانجام در سال 1386 با اقدام جمعی از خیران و فعالان اجتماعی اصفهان به ثبت رسید و فعالیتهای خیرخواهانهاش را بهصورت رسمی ادامه داد و هماکنون در دفتر مرکزی در خیابان پروین، کوچه شماره 7، ساختوسازهای عمرانی را در مناطق کشور راهبری میکند.روزنامه اصفهانزیبا با محسن داوری، مدیرعامل خیریه مسجدسازان الزهرا، گفتوگویی ترتیب داده است تا شهروندان را با نحوه فعالیتهای این خیریه خوشسابقه و خستگیناپذیر آشنا کند.
روند رسمیشدن خیریه به دست چهکسی شکل گرفت؟
حاج عبدالرسول عکافزاده و گروهشان به مناطق محروم میرفتند و ساختوسازهای عمرانی برای تأمین کمبودها انجام میدادند. بعد از مدتی به این نتیجه رسیدند که این کار را سازماندهی کنند. طی رصدها متوجه شده بودند که در کل کشور، خیریهای برای مسجدسازی وجود ندارد. به همین دلیل، ایشان کار را شروع کردند. بعد مهندس روستازاده و بعد هم ما به ایشان ملحق شدیم و کارها را برای تأسیس خیریه پیگیری کردیم و در منزل آقای عکافزاده جلسهای گذاشتیم.
آقای روستازاده آقای زادهوش را معرفی کردند که آن زمان مدیر دفتر تبلیغات اصفهان بودند. به ایشان که مراجعه کردیم، گفتند یک نفر را معرفی میکنم که پیر این کار است: آیتالله فقیهی. ایشان در مناطق محروم هم مبلّغ بودند و هم کارهای عمرانی میکردند. یک شب آقای روستازاده و عکافزاده رفتند به مسجد آیتالله فقیهی و موضوع را با ایشان مطرح کردند. ایشان گفته بودند من به خدا گفته بودم که من دیگر پیر و ناتوان شدهام.
یا عذر من را در این مسیر بپذیر، یا برایم نیروی کمکی بفرست، که شما را فرستاد. کار و پیگیریها از همان جا شروع شد. مقدمات کارهای قانونی انجام و اساسنامه تهیه شد و خیریه به همراه تعیین هیئتامنا و هیئتمدیره به ثبت رسید. بعد از دو سال هم که درخواستها زیاد شده بود و شناختهشده بودیم، به نتیجه رسیدیم که به یک دفتر مرکزی و تعدادی نیرو نیاز داریم. سال 88 یک دفتر مرکزی در خیابان نشاط باز کردیم و بهصورت متمرکز فضایی را برای خیریه اختصاص دادیم. بعد از رسمیشدن خیریه، فردی وصیت کرده بود از اموالش 180میلیون تومان صرف ساختوساز مساجد شود. این مبلغ بیشتر در استان چهارمحال هزینه شد و خیلی به ما کمک کرد. تا سال 88 رویکردمان این بود که مطابق با درخواستها و واریزیها پیش میرفتیم.
مردم را چگونه برای کمک در ساخت مساجد همراه میکردید؟
بعد از آن که بهدلایل گفتهشده دفتر مرکزی تأسیس کردیم، به نتیجه رسیدیم برای پیشبرد کار باید به مردم اطلاعرسانی کنیم. درخواستها هم زیاد و منابع مالی کم شده بود. با تغییر شرایط، مدیرعامل آن زمان به نتیجه رسید که این کار تخصص میخواهد و بهتر است فرد دیگری سر کار باشد. بعد از معرفی چند نفر، بنده را برای این کار پیشنهاد کردند و از آن پس، بنده مدیرعامل خیریه شدم. کارهای تبلیغی را شروع کردیم و با همه سختیها بازخورد بسیار خوبی گرفتیم.
اوایل خیلی سخت بود؛ چون باید اعتماد مردم را جلب میکردیم که ساخت مسجد چه لزومی دارد و چرا کارهای خیر دیگر انجام نمیدهیم و باید آثار کارمان را ثابت میکردیم. کمکم محلهها را شناسایی و روشهای تبلیغ را احصا کردیم و جلو رفتیم. اول با هدف مسجدسازی شروع کردیم؛ ولی بعد که در بطن کار وارد شدیم، هدف اصلیمان شد ساخت پایگاههای حکومتی امام زمان و بعد ساخت پایگاههای فرهنگی و تقویت احکام و عقاید و مبارزه با هجمههای فرهنگی.
آنچه الان خودمان داریم رویش کار میکنیم، جهانیشدن این فعالیت است. دیدمان جهانی است. به شهر و استان اصفهان و کشور قانع نیستیم و میخواهیم کارمان را جهانی کنیم. در اساسنامه محدوده فعالیتمان را نوشتهایم «مناطق محروم». این مناطق محروم هرجایی میتواند باشد؛ حتی در مرکز تهران. منظورمان از محرومیت، هم محرومیت از مسجد و هم فقر فرهنگی است. هدفمان از ساخت مسجد، فقط نماز و مراسمات فاتحه و… نیست.
هدفمان این است که مسجد در هر جا بشود محور آن محل، روحانی مسجد بشود امام آن روستا یا محل؛ به این معنا که هر مشکلی که در آن مکان است، به واسطه مسجد و امامش حل شود. ما در مناطق فاقد مسجد میرفتیم اقدام و تبلیغ میکردیم. ما اینجا ماهیهای در آب هستیم و خبر نداریم بیرون از آب چه خبر است. مردم فکر میکردند ما میخواهیم در خود اصفهان مسجد بسازیم. میگفتند چه نیازی هست؟ در هر کوچهای که بروی مسجد داریم.
برای اینکه همراهشان کنیم، مساجدی را که ساخته بودیم و مشکلاتی را که به واسطه حضور روحانی در مسجد حل شده بود، برایشان توضیح میدادیم و تأکید میکردیم که در مناطق محروم و فاقد مسجد داریم مسجد میسازیم، نه در اصفهان. حتی به مردم گفتیم در هر منطقهای که مسجد یا حسینیه یا حتی امامزاده باشد، مسجد نمیسازیم. اوایل کار یک بار رفته بودم در یک مسجد تا میان نماز تبلیغ کنیم. آنجا خود امام جماعت مخالفت کرد که چرا مسجد؟ مردم گرفتاری اقتصادی دارند. ول کنید این کارها را. به مردم توضیح میدادیم که جاهایی که مسجد ساختیم، مشکلات راه و جاده و کمبود مدرسهشان هم بعد از ساخت مسجد حل شده. آثار را بهصورت شفاهی و مستند گزارش میدادیم.
این تبلیغات و تلاش برای همراهکردن مردم نتیجهای هم داشت؟
ما از سال 92 اعزام مبلّغ و کار فرهنگی را هم شروع کردیم. بعد از آن، بازخوردهایی را که گرفتیم و حرفهایی که از اهالی شنیدیم، در کلیپهای مختلف ارائه میکردیم و مردم نتیجه کار را دیدند و تشویق شدند.
از آغاز تا پایان ساخت یک مسجد بگویید.
اوایل روشمان این بود که بهواسطه معتمدان و روحانیان محلات و روستاها، مناطق بیمسجد را شناسایی میکردیم و خودمان در روستا وارد میشدیم. سال 92، یک بار میخواستیم برویم در یکی از مساجدی که ساخته بودیم نماز بخوانیم، بعد برویم برای انجام کارهای یک مسجد دیگر. اهالی آنجا حتی نمیدانستند کلید مسجد کجاست! خود مسجد هم وضعیت مناسبی از لحاظ نظافت و نظم نداشت.
آن زمان خیلی ناراحت شدم و با آقای فقیهی تماس گرفتم و گفتم من برای انجام کارهای مسجد جدید پشیمان شدهام و نمیروم. اینجا برای اهالی اهمیتی ندارد که ما مسجد ساختهایم. به همراه هیئتمدیره آسیبشناسی کردیم و فهمیدیم دلیلش این است که بعد از ساخت، مسجد را رها میکنیم و کار فرهنگی انجام نمیدهیم. کارمان در حد فیزیک مسجد بود. آن زمان هم هزینه ساخت مسجد را بهطور کامل خیّر میداد و کار برای مردم ارزشی نداشت.
یک بار با حاجآقای قرائتی جلسهای گذاشتیم. ایشان چند توصیه کارساز به ما کردند. یکی توصیه این بود که گفتند یکی از ایرادهای اصلی کارتان همین است که هزینه ساخت را خودتان کامل میدهید. اهالی هم باید کمک کنند. گفتم اهالی در ساخت و بنایی کمک میکنند. گفتند فایدهای ندارد، باید کمک نقدی بکنند. از همان زمان تصمیم گرفتیم بدون مشارکت ریالی اهالی هیچ کاری نکنیم.
حتی یکی از پروژههای در دست ساخت را متوقف و درخواست مشارکت کردیم. دیگر همه جا اعلام کردیم هزینهها پنجاه پنجاه باشد. این روش خیلی مؤثر بود. البته بعضی از جاهای خاص این امکانپذیر نیست و اهالی شاید ده درصد هم نتوانند کمک کنند. مثلا در شرق کشور به روستایی میرویم که همه کپرنشیناند و حتی دستشویی شخصی هم ندارند. هنگام بازدید از مناطق توانایی مردم را تشخیص میدهیم. جاهایی هم کمتر از 50 درصد کمک میکنیم.توصیه دیگر آقای قرائتی این بود که تا خود اهالی درخواست نکردهاند، شما برای کار در روستا وارد نشوید تا اهالی تشنه کار شوند و برای مشارکت مالی، مشتاق باشند. الان دستور کارمان این است که از طرف مردم درخواست بیاید.
فرایند انتخاب زمین برای ساخت مسجد چگونه است؟
باید خود اهالی زمین احداث مسجد را مشخص کرده باشند و وقفنامهاش هم با امضای سران همه طوایف تنظیم شده باشد. ما در بحث زمین هیچ دخالتی نمیکنیم. جاهایی هم که امکانش باشد، میگوییم پروانه ساخت را بگیرند و نقشهاش را هم طراحی کنند، بعد ما وارد کار ساخت میشویم. بنابراین در روستاها در بحث زمین وارد نمیشویم. بانیان زمین بیشتر در کلانشهرها و شهرکها هستند که زمین بیشتر ارزش دارد.
آیا اهالی مناطق محروم سواد و توان این کار را دارند که زمینی را اختصاص دهند و وقفنامه درست کنند و…؟
اتفاقا در مناطق محروم استعدادهای نابی وجود دارد که اگر ما ازشان حمایت نکنیم، فرقههای دیگر این کار را میکنند و آنها را به سمت دیگری میبرند. به بعضی از روستاها که میروم و با جوانانشان که صحبت میکنم، میپرسم مشغول چه کاری هستی؟ میگوید گلهداری. میگویم چرا درس نخواندهای؟ میگوید من فوقلیسانس دارم. اوایل از این حرفها جا میخوردم. اینها بچههای درسخوانی دارند. در کرمان به روستایی کپرنشین رفتم که 35 خانوده داشتند با راهی بسیار صعبالعبور.
دیدم ساختمانی آنجا در دست ساخت است. گفتند آقایی از تهران آمده دارد این مدرسه را میسازد. گفتم مگر اینجا دانشآموز هم دارید؟ یکی از مسئولان گفت اینها پوست ما را برای ساخت مدرسه و مسجد کندهاند. ما در بخش نظارت روی پروژهمان از جوانانشان کمک میگیریم و کار را هم خیلی دقیق انجام میدهند.
ساخت مساجد در مناطق چگونه بر زیست مردم اثر مثبت میگذارد؟
یک بار رادیو معارف داشت با کسی درباره هفته بزرگداشت مساجد مصاحبه میکرد. ایشان میگفت فقیرترین منطقه ایران از لحاظ مساجد و مسائل فرهنگی، تهران است. ایشان اعلام کرد ما در تهران بزرگ نهصد منطقه داریم که کلا مسجد ندارد. این یک فاجعه است. با ایشان مرتبط شدم و صحبت کردم. ایشان میگفت این نهصد منطقه را با مناطق مسجددار که مقایسه کنید، تفاوت فرهنگشان بسیار مشهود است.
در یکی از شهرستانها جلسهای داشتیم. در آن جلسه که روحانیان هم حضور داشتند، من اعتراض کردم که تا وقتی به این مساجد و مناطق روحانی نفرستیم، مساجدی که ما میسازیم فایده و نتیجهای ندارد. رئیس نیروی انتظامی آن منطقه که در آن جلسه بود، گفت دو روستا را در نظر بگیرید که یکیاش مسجد دارد و دیگری ندارد. آن روستایی که مسجد دارد و در عین حال هیچ روحانیای آنجا نمیرود و صرفا کاربرد سالن اجتماعات دارد، در برابر روستایی که هیچ مسجدی ندارد، مشکلات اجتماعیاش 50 درصد کمتر است.
حالا فرض بگیرید بهصورت گذری یا موقتی یک روحانی به این مسجد میآید و میرود. اینجا بیش از 70 درصد مشکلات ما کمتر است. جایی هم که روحانی مستقر دارد، مشکلات خیلی کمتر است و مشکلات پیشآمده را روحانی آنجا حل میکند. آن زمان که با آقای قرائتی جلسه داشتیم، ایشان گفتند خود فیزیک مسجد روی مناطق تأثیر مثبت میگذارد.
مساجد را که تحویل میدهید، رسیدگیتان از لحاظ ساختوساز ادامه دارد؟
نه. وقتی مسجد را تحویل میدهیم، روحانی مسجد را توجیه میکنیم که باید مردم را به سمتی پیش ببرد تا برای اینجور مسائل از ما درخواست کمک نکنند و خودشان به مسائل مسجد رسیدگی کنند؛ اما از لحاظ کارهای فرهنگی ارتباطمان را قطع نمیکنیم.در مناطقی از شهرستان اردل در استان چهارمحال، چهارده مسجد ساختیم. گروهی از جوانان مستعد با ما مرتبط بودند و برای کارهای متفرقه هم از ما کمک میگرفتند؛ مثل تهیه جهیزیه. کمکم در طول دو سال با اینها جوری پیش رفتیم که برای تهیه جهیزیه، خودشان تمام اقلام را تهیه میکردند و ما بخش کوچکی از آن را بر عهده میگرفتیم.
اینطوری برای کار خیر فرهنگسازی کردیم. به واسطه ساخت همان مساجد، این جوانان حدود چهل پایگاه فرهنگی در آن مناطق تأسیس کردند که بیست طلبه خانم و بیست طلبه آقا از دلشان بیرون آمد. اینها الان در آن منطقه بسیار تأثیرگذارند. هفتهشت سالی هم هست که همان جا خیریه زدهاند.
ساز وکار اعزام روحانی به مساجدی که ساختهاید چگونه است؟
بعضی از مساجد روحانی مستقر دارند. بعضی روحانیان هم خودشان با هماهنگی اهالی، مناسبتی به روستاها میروند. بعضی از مساجد هم رصد میشوند و سازمان تبلیغات و حوزه علمیه به آنجا روحانی میفرستند یا گروههای جهادی فرهنگی به آنجا میروند. هر مسجدی که هیچکدام از این شرایط را نداشت، خودمان مستقیم وارد میشویم. همکارانمان رصد میکنند و طلبههایی را هماهنگ و گروهی یا انفرادی اعزام میکنیم. در منطقه یک رابط فرهنگی داریم که طلاب را برای اسکان و هماهنگی کارها با او مرتبط میکنیم.
از خانههای عالم بگویید.
همان زمان در سال 92 که متوجه شدیم در مساجد باید کار فرهنگی هم انجام دهیم و صرفا ساختوساز فایده ندارد و اعزام روحانیان را به مساجد آغاز کردیم، مشکلی که با آن مواجه شدیم، محل اسکان روحانی بود. در بعضی از مناطق، خود اهالی هم مشکل معیشتی و مسکن داشتند و امکان نداشت که روحانی یک هفته یا مدت بیشتری یا حتی یک شب در منزلشان ساکن شود. بعضی از روحانیها هم با همسرشان میروند که البته خودمان خیلی توصیه میکنیم به این کار تا بتوانند با خانمها مرتبط شود.
ارتباطات فرهنگی با خانمها بسیار نتیجهبخش است. از سال 94 به این نتیجه رسیدیم که در برخی از جاها یک سوئیت کوچک در کنار مساجد بسازیم به عنوان خانه عالم. پیش از آن هم سازمان تبلیغات اسلامی در مناطقی از کشور خانههای عالم را احداث کرده بود و ما از این سازمان ایده گرفتیم. اوایل ساخت خانههای عالم، بسیاری از خیران نمیپذیرفتند و به ضرورت این کار پی نبرده بودند.
اما حضور روحانیان در منطقه بسیار فوقالعاده و تأثیرگذار است و الان این موضوع پذیرفتهشده است.کار بعدی، پشتیبانی از روحانیان است. من اگر میشد، مسجد و مدرسه نمیساختم، فقط یک خانه عالم میساختم و یک روحانی جهادی خوب در منطقه مستقر و از او پشتیبانی میکردم. او خودش با اهالی مسجد و مدرسه و جاده میسازد. نمونههای زیادی هم داریم از اینها.
آماری از فعالیتهایتان در طول این سالها دارید؟
در قسمت عمرانی از ابتدای کار تا کنون، 500 پروژه را به پایان رساندهایم؛ شامل چهار مدرسه، شش مسجد جامع، یک خانه بهداشت، پنج حوزه علمیه، 125 خانه عالم، 355 مسجد و چند پروژه کوچک دیگر. از مجموع این 500 پروژه، حدود سیصد پروژه به بهرهبرداری رسیده. اینها شامل احداث کامل یا کارهای تکمیلی است. بیشترین میزان احداث هم به ترتیب در استان کرمان، اصفهان، چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد است.
از میان این مساجد تکمیلشده، نزدیک به صد مسجد روحانی مستقر دارد. پارسال در دهه فاطمیه در 133 روستا 696 مراسم روضهخوانی داشتیم. حتی در مناطقی که مذاهب ترکیبی دارد، با حضور اهل سنت جشن عید غدیر برگزار کردیم. بنابراین در رأس کارهای فرهنگیمان اعزام مبلّغ و استقرار روحانی در مناطق است.در خصوص کارهای متفرقه هم هرآنچه خیّر به ذهنش برسد انجام میدهیم.
مثلا اگر خیّر بگوید من میخواهم جایی پل احداث کنم، رصد میکنیم و منطقهای را که به پل نیاز دارد، شناسایی و با کمک خیّر پل احداث میکنیم. کارهای متفرقهای هم انجام میدهیم؛ شامل توزیع آرد و نان، ذبح گوسفند و مرغ، تهیه جهیزیه، توزیع اقلام تحصیلی مثل نوشتافزار، کمکهزینه تحصیلی و دانشجویی، کارهای درمانی، ساخت سرویس بهداشتی شخصی، کمکهای معیشتی و بهداشتی و حتی مشاورهای. ما به مناطق محروم مشاور تحصیلی و خانواده هم اعزام کردهایم.
با خیریههای دیگر هم همکاری میکنید؟
به دنبال این هستیم که از موازیکاریها جلوگیری شود. در اصفهان چهار خیریه هستیم که با هم ارتباط پررنگی داریم: خیریه مسجدسازان الزهرا، خیریه مسجدسازان امیرالمومنین که در ساختوساز بیشتر فعالیت میکند، خیریه ناصرین که کارهای فرهنگی بیشتر میکند و خیریه المهدی. مثلا برنامه ما با خیریه امیرالمومنین این است که جاهایی که ما برای ساختوساز میرویم، آنها نروند و برعکس.
برای کارهای فرهنگی به دنبال این بودیم که با خیریه المهدی همکاری کنیم و کارهای فرهنگی بعد از ساخت مسجد را به این خیریه واگذار کنیم. تصمیم داریم به جایی برسیم که هر خیریهای یک کار تخصصی انجام دهد تا آن کار را به نحو احسن انجام دهد و تمرکز بیشتری داشته باشد. بستر این کار دارد به آرامی مهیا میشود؛ ولی هنوز کاری انجام نشده است.
منابع خیریه از چه راههایی تأمین میشود؟
صفر تا صد تأمین منابع خیریه مردمی است. البته جاهایی سپاه یا بعضی از ارگانها بیشتر در حمل و نقل به ما کمک میکنند. روشهایی را برای مشارکت مردم در نظر گرفتهایم. در پروژههای فعلی ما که ساخت مسجد و حسینیه و خانه عالم کنار هم است، سهم خیّر بهطور میانگین هفتصدمیلیون تومان است. بعضی از خیران هفتصد میلیون را نقدا میدهند و ما هم گزارش کار به ایشان میدهیم. بعضی از خیران مبالغی را تا پایان پروژه در چند دوره میپردازند.
یک وقتی ما اینجا متوجه شدیم قشرهای فرهنگی یا حقوقبگیر که بازنشسته شده بودند، دوست داشتند در این دورانشان باقیاتالصالحاتی برای خودشان جمع کنند . مبلغی را به عنوان پایان خدمت به اینها میدادند به علاوه حقوق بازنشستگی؛ اما مبلغ پایان خدمت و حقوقشان کفاف کار را نمیداد. به همین دلیل یک کارت اشتراک بهشان میدادیم و ماه به ماه مبلغی را میدادند و ما در کارهای اشتراکی، آنها را سهیم میکردیم.
بعد به ذهنمان رسید و روشی را گذاشتیم برای دادن وام قرضالحسنه بدون کارمزد و بدون ضامن به اینها تا به وسیله این وام مشارکت کند. وامها از پنجمیلیون تومان است تا پانصدمیلیون تومان. از این ایده خیلی استقبال شد. اشتراکات ماهیانه یا روزانه هم داریم که مرتب پول واریز میکنند به نیتهای شخصی خودشان مثل سلامتی امام زمان. یک کد دستوری پرداخت هم داریم با شماره #2139*780* .
پایان هر سال مجموع اینها را حساب و در پروژهها سهیمشان میکنیم. روش دیگری که دو سال است شروعش کردهایم، انفاق ثلث مال قبل از فوت است. وقتی ما این ایده را برای اولین بار در یک روضه مطرح کردیم، همان جا خانم مسنی آمد و گفت من میخواهم ثلث مالم را برای کار خیر بدهم. ثلث مالش میشد همه خانهاش که در آن زندگی میکرد و اینطوری مشکل پیش میآمد. یکی از افراد هیئتمدیره برای حل این مشکل پیشنهاد حبس مال را داد.
به این معنی که الان ثلث مالش را به شما واگذار میکند؛ اما در سند مینویسد تا زمان حیات خودش یا خانوادهاش و با هر شرطی که خودش بخواهد، مال در اختیار خودش است. بعد از اینکه فوت شد، وارث دیگر نمیتواند ادعایی بر سر آن مال داشته باشد. صاحب مال همچنین شرط میگذارد که بعد از فوتش، مالش طبق اولویتهایی که خودش میدهد خرج شود؛ مثلا اولویت اول برای ساخت مدرسه است، اولویت دوم برای ساخت مسجد و به همین ترتیب.
اگر هم اولویتی نگذاشته بود، با تشخیص هیئتمدیره اموالش هرجایی که نیاز است هزینه میشود. پیشنهاد دیگری که مطرح شد، این بود که این افراد حق فسخ یکطرفه هم داشته باشند. یعنی هر وقت ثلث مالش را در اختیار ما گذاشت تا بعد از فوتش هزینه شود، هر وقت به هر دلیلی که به مالش نیاز پیدا کرد، به دفترخانه برود و یکطرفه مالش را برگرداند. روش دیگر از طریق وجوهات خمس و کفارات و رد مظالم است. همه اینها را با اجازه از مراجعشان هزینه میکنیم.
بعد از چهلوخردهای سال از انقلاب، چرا هنوز اینقدر کمبود داریم که نهادهای مردمی همچون خیریهها باید برای پرکردن این خلأها اقدام کنند؟
به طور کلی در میان مسلمانان و شیعیان انجام کارهای مردمی پررنگتر است. در زمان معصومان هم با اینکه منابع در دست ائمه بوده است، بسیاری از کارها مردمی انجام میشده. در جلسهای که با آقای قرائتی داشتیم، ایشان به من گفتند بودجه دولتی هم میگیرید؟ ما که از سمت خودمان در حال پیگیری برای دریافت کمکهای دولتی بودیم، گفتم هنوز نه؛ ولی داریم پیگیری میکنیم. ایشان گفتند خدا را شکر که هنوز نگرفتهاید. ایشان گفتند فلانی (رئیسجمهور وقت) در دوره اول ریاستجمهوریاش بودجه فرهنگی بیسابقهای برای حوزههای علمیه و مساجد گذاشت و من از این بابت ناراحت بودم. در دوره دوم که این بودجهها را کمتر کرد، من دو رکعت نماز شکر خواندم.
تعبیر ایشان این بود که حوزهها و طلاب و مجالس مذهبی را مردم باید اداره کنند. تا وقتی اینطور باشد، بازخورد مطلوب میگیرید. اگر کار دولتی انجام شد، نتیجهای نخواهد داشت.در مناطقی که میرویم، بعضی از مساجد را بعضی از ارگانهای دولتی ساختهاند. وقتی مقایسه میکنیم با مساجدی که مردم ساختهاند، نتیجهاش با هم قابل قیاس نیست. اما اینکه چرا بعد از چهل سال هنوز این همه کمبود داریم، جوابش را باید دولتیها بدهند.
اما اینطوری هم نیست که در دنیا دولتی داشته باشیم که صفر تا صد نیازهای مردم را تأمین کرده باشد؛ حتی حکومتهایی که قرنهاست بر سر کارند. آخرش هیچ دولتی نمیتواند مردمش را کامل تأمین کند. در دنیا هم خیریهها هستند با نام «ان جی اُ» که مردم کار میکنند. هر کاری هم مردمی انجام شود، نتیجهاش بسیار بهتر است. داستان خصوصیسازی دولت هم همین است. اما این توجیه کمکاری آقایان دولتی نیست.
حرف پایانی؟
ریشه تمام کارهای خیر مسجد است. در اصفهان نزدیک به 700 خیریه فعال در همه زمینهها داریم. وقتی ریشهیابی میکنیم، میبینیم همه این خیریهها از مسجد کارشان را شروع کردهاند. اعتقادمان این است که با ساخت مسجد تمام مشکلات محل به برکت مسجد و با حضور مبلغان حل میشود. مردم بهخوبی در عرصه بودهاند؛ اما ازشان دعوت میکنیم حضور پررنگتری داشته باشند. ما در سیستمان بهشدت انتقادپذیریم و پیشنهادها را هم میپذیریم. دلیل پیشرفتمان هم همین است. انتقادات و پیشنهادهای مردم را هم دورادور و هم حضوری میشنویم.