دندان‌های سست «تمساح خونی»در گوشت تماشاگر فرو نمی‌رود

نه تمساحی آمد و نه تمساحی رفت

به‌هنگام تماشای فیلم «تمساح خونی» در سینما، خیلی منتظر بودم تا فیلم از یک جایی به بعد شروع شود. درواقع با این‌که دقایق زیادی از فیلم گذشته بود، هنوز داستان اصلی آغاز نشده بود؛ چون داستانی ورای همان چیزی که در لحظه اتفاق می‌افتاد وجود نداشت.

تاریخ انتشار: 10:55 - دوشنبه 1403/02/31
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
نه تمساحی آمد و نه تمساحی رفت

به گزارش اصفهان زیبا؛ به‌هنگام تماشای فیلم «تمساح خونی» در سینما، خیلی منتظر بودم تا فیلم از یک جایی به بعد شروع شود. درواقع با این‌که دقایق زیادی از فیلم گذشته بود، هنوز داستان اصلی آغاز نشده بود؛ چون داستانی ورای همان چیزی که در لحظه اتفاق می‌افتاد وجود نداشت. انگار که کل فیلم یک مقدمه هیجان‌انگیز و پرسروصدا از یک فیلم اکشن باشد. یا حتی یک تیزر. کل سناریو کوتاه و ساده بود. قصه قمار دو جوان آس‌وپاس و تاوانی که باید برای این کار پس بدهند.

البته که قصه هر فیلمی را می‌توان در دو خط خلاصه کرد و این امری طبیعی است. اما این خلاصه‌سازی نباید در خود فیلم نیز جایی داشته باشد. این‌که آن دو جوان در آن شرکت چه‌کاره بودند، در آن شرکت اساسا چه چیزی می‌گذشت، چرا به صاحب شرکت می‌گفتند دکتر (پزشک بود یا دکترا داشت؟!) انگیزه واقعی و اصلی آناهیتا از کشاندن هومن و پیمان به پای میز قمار چه بود، چرا فرید کلا پرخاشگر و عصبانی بود و سوالات بسیار دیگر، همگی بی‌جواب باقی می‌مانند.

فیلم شروع می‌شود که اکشن و زدوخورد شروع بشود و با پایان اکشن، فیلم هم تمام می‌شود. فیلمی که در سینما شروع و همان‌جا هم تمام می‌شود و شاید تنها لطفی که می‌تواند داشته باشد، تماشای آن بر پرده عریض سینماست. به‌هرحال با اینکه در ایران، ژانر کمدی قله‌ای است که کامل یا ناقص توسط خیلی‌ها فتح شده و می‌شود، اما کمدی اکشن هنوز چندان فراگیر و پخته نشده است و همان هم عمدتا شامل تعقیب‌وگریز در بزرگراه‌هاست و «تمساح خونی» نیز چندان از این فراتر نمی‌رود. هرچند جواد عزتی در مقام کارگردان از پس صحنه‌های اکشن فیلم بر می‌آید و التهاب و هیجان در صحنه‌های تعقیب‌وگریز و درگیری به‌خوبی منتقل می‌شود. برای همین تجربه تماشای آن در سینمایی باکیفیت، در این برهوت فیلم‌های «سینمایی» به‌معنای تکنیکی آن، خالی از لطف نیست.

گاهی بامزه، گاهی هم نه

فیلم «تمساح خونی» فیلم لحظات و آدم‌های بامزه و نه‌چندان بامزه است و چیزی فراتر از این نیست. این الگو را شاید بتوان منطبق بر تقریبا همه کمدی‌های متأخر سینمای ایران دانست. بازیگرانی که تلاش می‌کنند، درواقع زور می‌زنند تا لحظه بامزه‌ای خلق شود و جور فیلم‌نامه و قصه فاقد خلاقیت درونی را می‌کشند؛ مثلا اگر جیغ‌ودادها و شیون‌های جواد عزتی و لحن خاص و بامزه او که از یک جایی به بعد دیگر تکراری می‌شود، و اَکت‌های عباس جمشیدی‌فر را از فیلم حذف کنیم، تقریبا چیزی از کمدی فیلم باقی نمی‌ماند. همین دو فرد هستند که بار کل فیلم را بر دوش می‌کشند.

هرچند بهزاد خلج هم توانسته از فُرم جاافتاده خودش در «آقای قاضی» و «پوست شیر» بیرون بیاید و نقش یک آنتاگونیست تیپیکال را به‌خوبی ایفا کند. اما این فقط پیشرفتی نسبی در کارنامه خود اوست و اتفاق خارق‌العاده‌ای نیست و دردی از فیلم دوا نمی‌کند. سعید آقاخانی هم اصلا درخشان نیست و گویا دارد نقشی که معمولا در این‌گونه فیلم‌ها متعلق به امیر جعفری (با آن جسارت‌ها و بی‌پروایی‌هایش) است را بازی می‌کند و خوب هم بازی نمی‌کند. بازی آقاخانی به‌عبارتی چشمگیر نیست. حضورهای افتخاری رفقای عزتی هم کارکرد خاصی ندارد؛ جز این‌که چند قاب پُرچهره و سنگین و تبلیغ‌پسند، پشت میز قمار تحویلمان می‌دهد. اما باید درباره خود میز قمار هم حرف زد.

اندر قمارخانه چو رندان نشسته‌ایم

اول این‌که سکانس قمارخانه و قماربازی بیش از حد طولانی و خسته‌کننده است. طولانی‌بودن یک سکانس فی‌نفسه مذموم نیست و شاید در جایی حتی لازم هم باشد؛ اما در جایی نامناسب است که:

۱. مخاطب متوجه بشود چه اتفاقی قرار است در فیلم بیفتد و ۲. مخاطب متوجه نشود چه اتفاقی دارد در فیلم می‌افتد و سکانس قمار هر دو شرط را دارد؛ چون اولا نتیجه قمار دو شخصیت اصلی ما قابل حدس است و دوما عمده تماشاگران چندان سر درنمی‌آورند که اصول این بازی به چه صورت است و آن مهره‌ها چه کاری می‌کنند و این اصطلاحاتی که آن آقای گرداننده به کار می‌برد، چه معنایی دارند. گویا کش‌دادن این سکانس فقط مجالی است برای نشان‌دادن دورهمی چند آدم مشهور و نامی. فیلم عزتی از طرفی یک کلاژ نامنسجم است. فلش‌بک یا شاید هم فلش‌فورواردهایی که به رینگ مبارزه «بیوک» می‌خورَد، با فضای رئال فیلم منطبق نیست. نمی‌دانیم باید آن‌ها را چه چیزی فرض کنیم. راوی هم که تکلیفش با خودش معلوم نیست. گاهی هست، سپس مدتی طولانی ساکت است و بعد دوباره بر می‌گردد.

کمدی مرزی عزتی و مسئله لحظه‌‌ای‌شدن

«تمساح خونی» جاهایی از کمدی‌های رایج سینمای ایران فاصله می‌گیرد و در جاهایی هم به آن‌ها نزدیک می‌شود. مرز سخیف و مبتذل بودن یک کمدی را به آسانی نمی‌توان مشخص کرد. تفاوت‌ها و مباحث جنسیتی در هر فرهنگی می‌تواند موجد موقعیت‌های خنده‌داری شود.

هرچند این فراگیری و گستردگی الزاما به‌معنای درست و صحیح بودن دست گذاشتن روی چنین موضوعاتی نیست. همچنین شوخی جنسی اگر به‌ورطه افراط بیفتد و کل فیلم را فرا بگیرد یا از عرف یک جامعه فراتر برود، می‌تواند منجر به ابتذال شود.

اگر هم معتقد باشیم الزاما کمدی باید در پس خود دارای یک نقد اجتماعی، پیام اجتماعی یا اخلاقی یا یک مفهوم والا باشد و هر چیزی غیر از آن را سخیف بدانیم، باز هم درصد بسیاری از کمدی‌ها را باید دور بریزیم. به‌هرحال باید در نظر داشت که در دنیای امروز، کارها و امور طولانی و عمیق طرفدار چندانی ندارد و کسانی هم که در پی جذب مخاطب حداکثری و سود سرشار هستند، نمی‌خواهند و اگر هم بخواهند نمی‌توانند اثری ماندگار و فکرشده بسازند؛ چون مخاطب انبوه را که آورنده سود است از دست می‌دهند. برای همین عمده آثار به سمت لحظه‌ای‌شدن بیش‌ازحد سوق داده می‌شوند.

«لحظه‌ای‌شدن» در یک معنا یعنی همان‌که کل بار کمدی را کمدین بر دوش بکشد و آن جوهره طنز یا حتی پیشینه بامزه‌ای که مخاطب از او در ذهن دارد فیلم را نجات بدهد. درحالی‌که در حالت ایدئال، فیلم‌نامه و موقعیت‌های آن باید طنز باشند. یعنی اگر مخاطب خود فیلم‌نامه را در دست بگیرد و بخواند، بدون این‌که بداند چه کسی نقش‌ها را بازی خواهد کرد، بامزگی و شوخ‌طبعی را حس کند و بعد با تماشای نسخه‌ای که کارگردان ارائه می‌دهد، طنز شدیدتر و قوی‌تری را دریافت کند. لحظه‌ای‌شدن در معنایی دیگر یعنی همان سکانس‌های شلوغ و پرسروصدا که معمولا با عنصر رقص و آواز یا دعوا و داد و بی‌داد هم ترکیب می‌شوند و دقایق زیادی از فیلم را به خود اختصاص می‌دهند. لحظه‌ای‌شدن ارتباط مستقیمی با «ترندشدن» و دیده‌شدن در فضای مجازی دارد و جداکردن برش‌های کوتاهی از فیلم که کارکردی جز استفاده در تولید «میم» (Meme) ندارند.

«تمساح خونی» از این دو منظر، هم واجد شوخی‌های جنسی است و هم فاقد مقوله‌ای اجتماعی در پَس پرده خود است؛ ولی نه در اولی افراط می‌کند و نه ضد مورد دوم قدم برمی‌دارد. عزتی یک کمدی مرزی ساخته است. فیلمی که می‌توانست بیش از این فراموش‌شدنی باشد و راحت‌تر برچسب سخیف بخورد یا می‌توانست با فیلم‌نامه‌ای کم‌نقص‌تر، یک کمدی خوب با ماندگاری بیشتر در سینمای لحظه‌ای این روزها باشد. اما این اولین فیلم آقای دوست‌داشتنی سینمای ایران بود و باید امیدوار باشیم که کارهای بعدی او حساب‌شده‌تر و فراتر از لحظه‌ها باشند.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

هفده − پانزده =