به گزارش اصفهان زیبا؛ نمیدانم چرا روز هرکسی در تقویم فرامیرسد، باید به مراسمی دعوت شود و در آنجا به سخنرانی و نصیحت دیگران گوش دهد؟ ما ترجیح دادیم که به دانشآموزان در روز خودشان فرصت بیان دغدغههایی را که دارند، بدهیم.
اولین چیزی که برای عملیشدن این اتفاق به ذهنم رسید، گفتوگو با دانشآموزانی بود که آنها را میشناختم. تلفن همراه خود را برداشتم و به مهلا دانشآموز کلاس دهم رشته طراحی دوخت که از چند سال پیش او را میشناختم، زنگ زدم.
پس از احوالپرسی سریع سر اصل مطلب رفتم و از او خواستم دغدغههایی که در هنرستان دارند را بیان کند. او از سختگیریها و ایرادگرفتن متعدد برخی مسئولان مدرسه گفت. به گفته مهلای ۱۶ ساله دوستانش آنقدر که حواسشان به فرار از برخی مسئولان مدرسه و رعایتکردن نکات مختلف است تا دچار سرزنش نشوند، حواسشان به درس و مسیر تحصیلیشان نیست. مهلا در صحبتهایش چندین مرتبه تکرار کرد: ایرادگرفتن زیاد و در برخی مواقع غیرمنطقی برخی مسئولان مدرسه سبب شده است دانشآموزان تمرکز خود در یادگیری را از دست بدهند. امیدوارم برخی مسئولان مدرسه متوجه رفتار غیرمنطقی و ایرادات بیجا و غیرمعقول خود شوند تا دانشآموزان تمرکز تحصیلی خود را از دست ندهند.
صحبتم که با او تمام شد، به سراغ دانشآموز دیگری رفتم؛ یکتا دختر ۱۸ ساله که در رشته تجربی تحصیل میکند، از دبیر ریاضی صحبت کرد که تمام ساعت تحصیلی مجبور به تحمل رفتار سخت و خشن اوست. یکتا میگفت: از شروع سال تحصیلی تاکنون تمام ساعت تحصیلی درس ریاضی همه بچههای کلاس با ترس از معلم سپری میشود.
از او سؤال کردم ترس از چی؟ در پاسخ به من گفت: یکی از نمونههایش زمانی است که درس را متوجه نمیشویم. زمانی که سؤال میپرسیم یا بیان میکنیم مسئلهای که حل کرده را متوجه نشدیم، او سر ما داد میکشد و میگوید شما کمهوش و بیدقت هستید. نمیدانم چرا سؤال پرسیدن ما از معلم باید با چنین رفتار بدی همراه باشد؟ یکتا آهی کشید و ادامه داد: ترس از رفتارهای بد او باعث شده کمترین تعامل در کلاس ما شکل بگیرد و زمانی که هرکدام از ما را صدا میزند حتی اگر درس را خیلی خوب بلد شویم، استرس اجازه ندهد پاسخ درست را به معلم بدهیم.
یکتا یک درخواست هم از معلمانی که صحبتش را میخوانند داشت: دوست دارم هر معلمی که این متن را میخواند، از این مسئله آگاه باشد که داشتن رفتار خوب یک معلم از داشتن توانایی درسدادن او برای همه دانشآموزان مهمتر است. صحبتهای یکتا به پایان رسید و صحبت من با دانشآموز دیگری شروع شد.
اگر نیاز نیست، چرا هست؟
سما هم مانند یکتا دختر 18 سالهای است که در رشته تجربی درس میخواند. دغدغه او درس تفکر و سبک زندگی است. میگوید: چرا باید ساعت درس تفکر و سبک زندگی در مدرسه به درسهای ریاضی، فیزیک و شیمی اختصاص داده شود؟ این اولین سؤال سما از من نبود.
او در ادامه صحبتهایش سؤالات دیگری را هم از من پرسید: اگر قرار بود در ساعت درس تفکر و سبک زندگی به ریاضی، فیزیک و شیمی بپردازیم، چرا آموزشوپرورش این درس را در برنامه ما قرار داده است؟ اصلا چرا باید به این درس اهمیت داده نشود؟ مغز سما پر بود از سؤال و دغدغهاش درس تفکر و سبک زندگی بود که در مدرسه نادیده گرفته شده بود.
زمانی که به او گفتم مشکل از مدرسه شماست و دانشآموزانی را میشناسم که با چنین مشکلی مواجه نیستند، میگوید: دختردایی و پسرخاله من هم همین روند را در مدرسه سپری میکنند و هیچ درک و آگاهی از این درس نداریم.
او در انتهای صحبتش گفت: امیدوارم این روند غلط اصلاح شود و برای این درس مانند دیگر درسها وقت گذاشته شود، گفتوگو شود و ما دانشآموزان بتوانیم محتوای آن را بیاموزیم. پس از سما به سراغ سارا
رفتم.
او امسال وارد دبیرستان شده و در رشته تجربی درس میخواند. دغدغهاش این است آزمایشهای کتاب را بهصورت عملی انجام دهند؛ نه اینکه نتیجه آزمایش را بدون مشاهده و یادداشتبرداری از زبان معلم متوجه شوند. در پایان با یک پسر دبستانی به اسم مهدی صحبت کردم.
او در یک مدرسه غیرانتفاعی درس میخواند و دغدغهاش زنگ ورزش است. میگوید: برای زنگهای ورزش از مدرسه با اتوبوس به باشگاه میرویم؛ اما تا به امروز برخلاف وقت و هزینهای که شده است، نه استعدادیابی صورت گرفته است نه ورزشی را یاد گرفتیم. زنگ ورزش ما تبدیل شده به فوتبال بازی کردن بهعنوان یک تفریح. امیدوارم برای زنگ ورزش مانند سایر درسها برنامه و هدفی ایجاد شود.