به گزارش اصفهان زیبا؛ با دستانی پر از رنگ و نگاهی تیزبین، دنیایی تازه بر بوم سفید خلق میکند. با هر ضربهی قلممو، احساساتش را به تصویر میکشد؛ گویی رنگها زبان دل او هستند. در سکوت کارگاهش، رویاها جان میگیرند و لحظهها در قاب نقاشی ماندگار میشوند. از آن دسته آدم های چند بعدی است.
آنهایی که با یک کار روح بلندشان آرام نمیگیرد و راضیشان نمیکند. این شده که ۲۸ سال است همنشین رنگها شده است و برایش نقاشی بیشتر از آنکه هدف باشد یک رسالت است. از طرفی، شغل و کار اقتصادیش در زمینه گردشگری و هتلداری است و در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، رشته بهداشت عمومی خوانده است.
خودش را حمیدرضا سلیمانی، متولد ماه حوت معرفی میکند. زاده شهر گنبدهای فیروزهای، اصفهان. با او به گفتوگو مینشینیم.
*از چه زمانی، فهمیدید میتوانید نقاش شوید و استعداد این کار را دارید؟
اولين لحظهای که خلاقیت یک فرد مورد تحسین قرار میگیرد و اطرافیانش به اثری که بوجود آورده است واکنش مثبت نشان میدهند. حتی اگر آن اثر اولیه و ابتدایی باشد، متوجه میشود که یک توانمندی در آن زمینه دارد.
در آن لحظه است که این قابلیت در وجودش فعال میشود که آن کار را ادامه دهد. علاقه به نقاشی از دوران کودکی در من وجود داشت ولی وقتی در دوران نوجوانی و جوانی تشویق شدم انگیزهای برای استمرارم در این هنر شد.
*وقتی تصمیم گرفتید نقاشی را شروع کنید، واکنش خانواده چگونه بود؟
قطعا همیشه خانواده حمایتگر و پشتیبانم بوده و هستند. پشتیبانی خانواده و در ابعاد بزرگتر، در جامعه باعث رشد یک آرتیست میشود و یکی از عوامل تأثیر گذار است.
*از کجا شروع کردید؟
آموزش دیدن در هنرهای تجسمی به دو صورت اتفاق میافتد. یکی به صورت آکادمیک که فرد فعالیتش را به صورت علمی با مراجعه به دانشگاه و آموزشهای عالی شروع میکند. یک روش دیگر نیز به صورت آزاد است.
در این روش ممکن است رشته تحصیلی و فعالیت کاری فرد متفاوت باشد ولی نقاشی را به صورت آزاد ادامه دهد. من جزء دسته دوم بودم. رشته نقاشی را به صورت آزاد ادامه دادم. با مطالعه، استمرار و حضور در محضر اساتید دورهها را گذراندم.
*چه سبکی را در نقاشی دنبال میکنید؟
سبکهای مختلفی در نقاشی وجود دارد که هر فرد با توجه به اینکه چه ارتباطی با آن سبک برقرار میکند و بتواند آن را به بهترین حالت به مخاطب ارائه دهد تا مخاطب بهترین نتیجه را از آن بگیرد.
سبک یک نقاش انتخاب میشود. فکری که مخاطب دارد با فکر آرتیست روی تابلو اجرا میشود. آرتیست سبکی را انتخاب میکند که در آن بتوان نزدیکی این دو فکر را نشان داد.
من فکر میکنم الان در این حد توانایی دارم که در سبک رئال، فتورئال و هایپررئال کار را اجرا کنم. در حال حاضر، مشغول آماده سازی مجموعه شهر قصه که بیشتر از تکنیک هایپرئال استفاده می کنم .
*چه تفاوتی بین تکنیک رنگ و روغن، آبرنگ، پاستل و گواش وجود دارد؟
این چهار تکنیک از شاخصها و برترین تکنیک ها هستند. آنها از نظر نوع اجرا تفاوتهای زیادی دارند.
تکنیک آبرنگ، یک تکنیک شفاف با جلوههای روشن و لطیف است که حالت معنویت بیشتری دارد. سریع بودن در اجرا، برتری این تکنیک نسبت به بقیه تکنیکها است.
تکنیک گواش، مرز بین آبرنگ و رنگ و روغن است. این تکنیک غلیظتر بوده و قدرت نقاش را از نظر انتخاب رنگهای روشن بیشتر میکند.
تکنیک رنگ و روغن، تکنیکی غنی و ماندگار است و از نظر ارزش هنری، دارای مقام بیشتری است. دلیل اصلی آن هم به خاطر طول زمان اجرای هنری بیشتر و لازم بودن مهارت بیشتری نسبت به سایر تکنیکها است.
تکنیک پاستل، تکنیک بسیار نرم و لطیف بوده و در زمان کمی اجرا میشود. ایرادی که میتوانیم به تکنیک پاستل بگیریم این است که به دلیل اجرا با گچ بر روی جیر یا مقوا آسیبپذیری زیادی دارد.
*تدریس هم میکنید؟
نه
*چرا؟
من خودم را هنوز در مسیر هنر یک فراگیر میدانم و در رتبه استادی نمیبینم. به همین دلیل خودم را در آن جایگاه قرار نمیدهم. دلیل دومش هم این است که زمانش را ندارم. من هم فعالیت نویسندگی میکنم و هم رسته شغلیم خارج از فعالیت هنری است. معمولا وقت کم میآورم.
* اگر مربی بودید مهمترین نکته و یا توصیهای که به هنرجویانتان آموزش میدادید چه بود؟
اگر هنرجویی داشتم به او میگفتم، هنر مثل بالهای سفیدی است برای کمال یافتن. بالهای خودتان را طراحی کنید که به وقت احتیاج پرواز کنید و طعمه تاریکی نشوید.
*آیا نقاشی، در ایران هم مثل بعضی از کشورهای دنیا یک صنعت به حساب میآید؟
قبل از اینکه جواب این سوال را بدهم، بیایید کمی لنز دوربینمان را بازتر کنیم و ابتدا هنر را تعریف کنیم. هنر یعنی آگاهی.
الزاما کسی که نقاش یا مجسمه ساز است و کار حجم انجام میدهد هنرمند نیست. اگر نقاشی را جزء دسته هنرهای تجسمی قرارش بدهیم.
با تعریفی که برای هنر کردیم، نقاش، یعنی کسی که دارد به یک فعالیت آگاهانه میپردازد. اگر با این تعریف جلو رویم معنایی از صنعت مفهومی پیدا نمیکند. اینقدر این معنا بزرگ است که تمام زیرمجموعههای خودش را پوشش میدهد.
*نظرتان درباره حراجیهای سال و فروش میلیاردی نقاشیها چیست؟
به نظر من، چنین حراجیهایی میتواند جنبه تجاری هنر را تقویت کند؛ ولی یک شرط مهم دارد و آن این است که به اصالت هنر و پیامی که یک اثر دارد لطمه نزند؛ یعنی فقط به خاطر اینکه این تابلو و یا این کار حجمی امضای فلان استاد است ارزشگذاری نشود و قیمت میلیاردی بخورد.
بلکه باید به مفهومی که آن تابلو و اثر هنری دارد و استاد در خلق این اثر مد نظر داشته، دقت شود.
*اگر بخواهید نقاشی را در یک جمله تعریف کنید چه میگویید؟
نقاشی زبان بی مرزی است که احساسات، تفکر و زیبایی را با رنگ بیان میکند.
*چند سالی است که در ایران از مافیای هنر میشنویم. شاید به این دلیل باشد که این صنعت از نظر بین المللی پیشرفت کرده و درآمدزا شده است. به نظر شما چقدر این مافیا میتواند به اصل هنر ضربه بزند؟
درباره مافیا باید گفت، هر جا که بحثها و کلمات بزرگی از نظر اجتماعی و یا مالی پیش میآید، یک بورژوازی اتفاق میافتد و یک تقسیم بندی در رسته بالای جامعه قرار میگیرد و حواشی خودش را خواهد داشت. از این طریق، مافیا واردش میشود و پشت پرده اتفاقاتی میافتد.
به نظر من عوامل اجرایی این موضوع و خود هنرمند باید شروع به هرس کردن و فیلتر کردن این داستان بکنند. ناگزیر وقتی اتفاقات بزرگ میافتد حواشی قاعدتا کنارش خواهد بود. ما نمیتوانیم بگوییم که عاری از این موضوع است و حالا این اتفاقی که در حراجیهای تهران میافتد به خصوص یک تابلو با قیمتهای بالایی فروش میرود.
به نظر من اتفاق فوقالعاده مثبتی است چون این کار ارزشگذاری به یک هنرمند و جایگاهی برای عرضه تابلوها و کارهای هنرهای تجسمی است ولی مشکلی که هست و حاشیهای که همیشه در کنارش اتفاق میافتد و به آن اشاره کردید باید توسط هنرمند و عوامل اجرایی فیلتر شود.
*چقدر هنر نقاشی در اصفهان جدی گرفته میشود و آیا پشتوانه آن قوی است؟
اصفهان پایگاه صنایع دستی ایران است. اگر تاریخ هنر اصفهان را بررسی کنیم سال های بسیاری و در سه دوره آلبویه، سلجوقیان و صفویه، اصفهان پایتخت ایران بودهاست. وقتی یک شهر پایگاه فرهنگی، سیاسی، اجتماعی کشور میشود، تمرکز رشتههای مختلف در آن شهر اتفاق میافتد. همانطور که گفتیم، اصفهان سه دوره مهم به خصوص در دوره صفویه پایتخت ایران بود.
در این سه دوره، هنرمندان بسیاری در زمینه خط، نقاشی،کاشیکاری، معرق و منبت شروع به فعالیت کردند. حدود صد و چند رشته صنایع دستی در اصفهان به ثبت رسیده است؛ ولی دیدگاهی که هست این است که هنر تزیینی نسبت به هنرهای مفهومی در زمان قدیم بیشتر بوده است.
بیشتر کارهایی که در اصفهان دیده میشود هنرهایی است که به دستور یا امر فرماندهان یا حاکمان وقت بر روی کاخ موزهها و غیره اجرا شده است. یک جنبه دیگر هم هنرهای صنایع دستی است که بر حسب آموزش شاگرد، استادی، یک نفر، یک تکنیک یا سبکی را فراگرفته و شروع به اجرای آن کرده و شاید حتی آگاهی از مفهوم اجرای آن کاری که میکرده نداشته است.
در حال حاضر بیشتر هنرمندانی که کار میکنند سمت و سوی هنرهای مفهومی رفتهاند و این تفاوتی است که میتوانیم با زمان گذشته بیان کنیم. اصفهان نسبت به بقیه شهرهای ایران آوازه بلندی داشته است.
*در مورد بازار نقاشی در اصفهان و قیمت فروش تابلوهای نقاشی بگویید:
در بازار اصفهان مشکلی که برای فروش تابلو توسط هنرمند اتفاق میافتد این است که اصفهان شهر هنرپروری است. در تمام خانوادهها فردی هست که مشغول به یک رشته هنری باشد. موسیقی، خطاطی، آیینه کاری، نقاشی و…
به محض مواجه مخاطب با یک اثر هنری اشاره میشود که فرزند خودم و یا یکی از اقوام در این کار هستند. نمیگویم که این موضوع باعث میشود که ارزش کار هنری را پایین بیاورند ولی مردم اصفهان با هنر آشنا هستند ولی در شهرهای دیگر با آثار هنری غریبانهتر برخورد میکنند.
به خاطر همین موضوع در اصفهان به خاطر هنرمندان زیاد و چشمهایی که با هنر آشنا هستند و با هنر ارتباط برقرار کردهاند. فروش و ارائه اثر کار راحتی نیست.
*قیمت گذاری برای یک اثر هنری چطور انجام میشود؟
قیمت آثار در بحث حراجیها، ارزشگذاری واقعی نیست و به صورت نمادین و بالایی انجام میشود. در قیمت گذاری باید چند فاکتور را لحاظ کنیم. اینکه چه تکنیکی به کار برده شده است؟ کار چه سبکی دارد؟ چه مفهومی را به دنبال خودش دارد؟ ابعاد تابلو چقدراست؟ این کار سفارشی است یا تک نسخه؟ یا نسخههای زیادی از آن است و امضای استاد دارد یا نه؟همه در قیمتگذاری تأثیر دارد.
*حدود قیمت کارهایی که در اصفهان تولید میشود، کارهایی که شاهکار و عالی نیستند ولی برای تزیین در خانهها استفاده میشود چقدر است؟
کاری که از نظر الفبای هنری، پرسپکتیو، نور پردازی و طراحی بدون ایراد باشد. در ابعاد متوسط قیمتش از حدود ۱۰۰ میلیون تومان شروع میشود.
*برگزاری گالری ها و نمایشگاههای فصلی چقدر در رونق هنر به طور کلی و نقاشی مؤثر است؟
همیشه فستیوالها و اتفاقات هنری تأثیر بسزایی در تشویق هنرمند برای اجرای آثار دارد. معمولا هنرمند برای اینکه بخواهد خودش شخصا فعالیت اجتماعی انجام دهد زمان کمی دارد. وقتی یک ارگانی خارج از مجموعه هنرمند، مثل: شهرداری، یک واحد دولتی، نیمه دولتی و یا واحد خصوصی فعالیتی انجام دهد و یک رویداد هنری اجرا کند.
هنرمند شروع میکند به اینکه آثارش را ارائه دهد. بعد از ارائه اثر مورد تشویق و یا نظرات مختلف مخاطبان قرار میگیرد. این نظرات، ممکن است مسیر هنری یک آرتیست را عوض کند و خیلی تاثیر گذار است.
در اینجا فقط بحث مالی مطرح نیست. ما در بحث هنر اگر واحد مالی را کنار بگذاریم، باعث رشد هنرمند میشویم. یعنی اگر هنرمند تامین مالی داشته و فکر آزادی داشته باشد بیشتر گوش شنوا دارد برای شنیدن نظرات مخاطبین خودش.
*در حال حاضر بیشتر چه کارهای هنری انجام میدهید؟
من دو دسته کار اجرا میکنم. در چندسال اخیر یک دسته کارها به صورت چیدمان انجام می شود. یک میزانسنی انجام می دهیم و یک کمپوزیسیونی میچینیم که شامل مفهومی میشود که به مخاطب انتقال داده میشود. در این کار معمولا از المانهایی استفاده میکنیم که برای مخاطب ناآشنا نباشد.
یک دسته کارها هم فیگور است که از فیگورهای انسانی استفاده میکنیم و هردو دارای بار معنایی و مفهومی هستند. برای خالق اثر یک دسته از کارها معانی لطیفتر و پر احساس تری دارد و دسته دیگر کمتر، ولی وقتی که برای اجرای یک کار هایپررئال زمان های زیادی وقت میگذاری قطعا برایت ارزشمند بوده که این اتفاق افتاده است.
*با کدامیک از تابلوهایی که کشیدهاید ارتباط بیشتری برقرار کردهاید؟
سوال سختی است چون برای یک هنرمند همه آثارش عزیز است؛ ولی خُب اگر تمیزی بخواهم قائل شوم، در دسته کارهای رنگ و روغن، کار حیرانی را خیلی دوست دارم. این کار در مرحله اجرا است که تا چند ماه دیگر تمام میشود.
در کارهای گواش هم، کار سپیدار سرخ و غریب آشنا، خیلی مورد علاقه من است.
ممکن است برای مخاطب یک کاری در یک زمانی نا آشنا و یا غریبه باشد ولی وقتی سالها میگذرد مفهوم و جایگاه خودش را پیدا خواهد کرد
*با توجه به اینکه ما ایرانیها علاقه زیادی به هنر و نقاشی داریم، چقدر از شما درخواست پرتره میکنند؟
این اتفاق زیاد میافتد. البته در همه هنرها همینطور است. شما اگر خطاط هم باشی از شما میخواهند که یک بیت شعر و یا حداقل اسمشان را با خط خوش بنویسید تا آن را یادگاری نگه دارند. به من هم خیلی درخواست پرتره میدهند. البته من به واسطه زمان محدودی که دارم سعادت انجام این کار که برای دیگران قلم بزنم از من گرفته شده است.
نکته آخر اینکه نقاشی یک هنر نیست، بلکه راهی، برای دیدن دنیا از زاویه متفاوت است. بعضی وقتها و بعضی جاها، بعضی از احساسات و کلمات قادر به بیان آن حالت و فرم نیستند و ما بواسطه فرم رنگ و طرح منظور و بیانمان را به مخاطب نشان میدهیم.















