محمدرضا رهبری

محمدرضا رهبری

نویسنده و کارگردان تئاتر

نویسنده و پژوهشگر

آرشیو مطالب منتشر شده
NONE
چهارشنبه 1400/11/27

حضورِ غیابی

محمدرحیم اخوت چهره نام‌آشنایی در فضای فرهنگی‌هنری اصفهان است که در چند دهه اخیر حضور اثربخشی در فضای فرهنگی این شهر داشته است. مدتی بود که او به دلیل بیماری، در مجامع ادبی و هنری حضور نداشت و اتفاقا همین موجب شده بود بیش از آنکه به او بیندیشیم به آثارش و حیات ادبی ناشی از آن فکر کنیم. او حاضر غایبی بود که بسیاری مواقع دلتنگش می‌شدیم و جز مطالعه حاصل کارش که بیشتر و اغلب در کتاب آمده بود، چاره‌ای نبود؛ اما حاصل کار او چه بود؟ زیست هنرمندانه‌اش که کتاب‌های منتشرشده‌اش بخشی از آن بود، «حاصل» هفتادوشش سال زندگی‌اش بود.

NONE
یکشنبه 1400/10/12

نمایش گالیله، پیشنهادی برای تئاتر اصفهان

نمایش گالیله یک نمایش تاریخی نیست چرا که گالیله شخصیتی  فقط برای یک دوره تاریخی نیست. او گالیله همه دوران هاست…
اجرای محمد بزرگ زاد از گالیله اجرای نمایشنامه شناخته شده برشت نیست برای همین با هوشیاری نمایش گالیله نامیده شده نه زندگی نامه گالیله. در این یادداشت دو هدف یا دو پرسش را پی می گیرم یک اینکه اجرای بزرگ زاد چه نسبتی با نمایشنامه معروف برشت دارد ؟ دوم اینکه این اجرا در جغرافیای فرهنگی اصفهان چه اهمیتی دارد؟

NONE
دوشنبه 1400/09/22

از پشت پنجره‌ی بسته و پرده‌ی کشیده به کجا می‌شود نگریست؟

آدم‌هایی پشت پنجره‌اند و به جایی نگاه می‌کنند. اصلا نگاه نمی‌کنند. از پشت پنجره‌ی بسته و پرده‌ی کشیده کجا را می‌شود دید؟ آن هم پنجره‌ی بسته‌ای که فقط یک لحظه یکی از پره‌های پرده را دستی کنار می‌زند و به بیرون نگاه می‌کند. به بیرون نگاه می‌کنند یا به درون خود نگاه می‌کنند این‌ها؟ کاوه این سوی پنجره‌ی بسته غرق رویاست. سیاوش و لیلا پشت پنجره بسته چقدر اجازه می‌دهند ما آنها را بشناسیم یا آنها بیرون از خود را بشناسند تا واقعیت پیرامونی را ببینند ؟ تصویر پنجره‌ها و آدم‌های پشت پنجره  با همه‌ی شباهتشان به پنجره‌ها، خبر جدایی از یکدیگر را می‌دهد.

NONE
شنبه 1400/02/4

یک مرثیه نیم‌سروده

بهانه این یادداشت درگذشت تلخ بهروز بدخشان، فعال ادبیات داستانی سه دهه اخیر اصفهان است. مرگ او ناگهانی و ناباورانه بود. اما هدف این یادداشت صرفا پرداختن به چگونگی مرگ او نیست؛ چراکه پیش از این، چنین مرگ‌های ناباورانه‌ای در فضای ادبی اصفهان بازهم داشته‌ایم؛ روزبه فقیرزاده، رضا رحیمی و عبدالله شاه‌سیاه از این جمله‌اند. همه امیدمان این است که آخرین باشد. یقین مرگ از هرچیز دیگر به ما نزدیک‌تر است و ما «شکاریم یک سر پیش او» و اعتراضی به آن نیست. این یادداشت نیز اختصاص به یک فرد ندارد.

NONE
سه شنبه 1399/12/5

گسترش معنایی مقاومت در رمان عربی

نه در مقام منتقد یا نویسنده، بلکه در مقام علاقه‌مند ادبیات داستانی با عنوان بسیار تکرارشونده ادبیات مقاومت یا پایداری که درخصوص تفاوت یا تشابه آن بسیار می‌شود گفت، با پرسش‌هایی مواجه بودم: آیا این عبارت تغییر معنا داده؟ مصادیق آن کدام‌اند؟ و در نزد اهل ادبیات دیگر کشورها چه معنایی دارد؟ واکنش اهل ادبیات به مسئله‌ای که دیگر اکنون برای ما بسیار به گوش آشناست یعنی فلسطین، از آغاز اشغال تاکنون چه روندی طی کرده است؟ وقایع تاریخی خاورمیانه و کشورهای عربی در رمان این کشورها چه انعکاس و تأثیری داشته است؟ این جستار کوتاه تلاش می‌کند این موضوع‌ها را وارسی کند و اگر توانست، پاسخی بیابد. به همین دلیل دایره بحث محدود به رمان معاصر عرب با تکیه بر رمان با موضوع فلسطین است.

NONE
شنبه 1399/11/25

ادای احترام به استاد بهمن رافعی یک ضرورت است

انزوای خودخواسته، خودسازی شاعرانه، اولویت‌دادن به نفس زندگی و دوری از هیاهوی مرکز از بهمن رافعی چهره‌ای خاص ساخته است. او در نگاه من نماد سرنوشت ادبیات یکصد سال گذشته اصفهان است. نبود جریان مستمر ادبی و نهاد های ادبی رسمی و تأثیرپذیری ادبیات از رویدادهای سیاسی، همین طور بر دوش ادبیات وظیفه‌های غیر ادبی گذاشتن، فعالیت‌های ادبی را در این شهر به همت افراد وابسته کرد نه نهادها.

NONE
سه شنبه 1399/08/20

«فردا» وقتی ما مرده‌ها برخیزیم

 «…من شما را به گریه خواهم انداخت، در میان ما این خود از بسیاری مهر است
خنیاگر زیباترین آواز می‌گوید، گریستن از مهر، نه از اندوه
و از همین احساس پاک است که من از سرچشمه اش چشم می‌پوشم
بسان همین دم پاک دریا که پیش از نسیم در می‌رسد…
چنین می‌گفت مرد دریا، چون به کردار مرد درآمد.
چنین می‌ستود، در ستایش عشق و تمنای دریا
این است قصه‌ای که خواهم گفت، این است قصه ای که خواهید شنید»
(برشی از شعر نیایش از کتاب آناباز، سن ژون پرس، ترجمه محمد مهریار،محمد نیکبخت،نشر فردا،1380)

NONE
سه شنبه 1399/06/4

به زمین می‌گویم بیهوده نچرخ

سعید محسنی از ابتدای دهه 80 تاکنون «آوازی برای سنجاقک‌های مرده»، «دختری که خودش را خورد»، «نهنگی که یونس را خورد هنوز زنده است»، «کاپیتان بابک» و آخرین اثرش «برسد به دست لیلا حاتمی» را منتشر کرده است. از او نمایشنامه‌«ردپا اگر ماندنی بود هیچ‌کس راه خانه‌اش را گم نمی‌کرد» در قالب کتاب و نمایشنامه‌هایی پراکنده در نشریه‌های نمایشی منتشر شده است. اکنون دو دهه است که آثار او روی نشر را به خود می‌بیند و پس‌ازاین مدت می‌توان از مجموعه آثار او و ویژگی‌های مشترکش سخن گفت.

NONE
یکشنبه 1399/05/12

چگونه اصفهان نشانه‌هایش را از دست می‌دهد؟

 به برکت فضای مجازی، در میان اهالی هنر خبری دست‌به‌دست و ناگهان فراگیر شد مبنی بر «واگذاری خانه هنرمندان اصفهان به بنیاد شهید». این خبر نزدیک به یک سال پیش مطرح شده و ریاست حوزه هنری اصفهان آن را تکذیب کرده بود؛ شبیه هر آنچه تکذیب می‌شود و روزی رنگ واقعیت می‌گیرد. البته تا لحظه نگارش این یادداشت هیچ مقام رسمی دراین‌باره سخنی نگفته است. اما همین خبر/شایعه برای تن زار و ضعیف هنر اصفهان آواری سنگین بر سرش بود. 

NONE
یکشنبه 1399/05/5

کنشگران فرهنگی و دغدغه‌های مرادی

از سخنان صاحب‌نظران علوم انسانی دلواپسی از شرایط موجود جامعه ایرانی را می‌توان به‌راحتی فهمید؛ نوعی دلواپسی که در کلام عموم مردم نیز موج می‌زند. تلاش صاحب‌نظران برای تحلیل یا حداقل توصیف جامعه امروز ایران به امید یافتن راهکار برون‌رفت از گره‌های این اجتماع دیگر در تاریخ معاصر ایران تبدیل به یک امر ثابت شده است. اگر شکست ایران در جنگ با روس و پرسش عباس‌میرزا از علت شکست ایران را مبدأ این پرسش بدانیم، این پرسش از آن تاریخ با همه ما و به‌خصوص با روشنفکران بوده است. با خودآگاهی از این پرسش، پاسخ‌های به آن شروع شده است. هر اندیشمندی به سیره خود پاسخی داده است. این پاسخ‌ها در میدان جامعه به آزمون گذاشته‌شده؛ تا کدام راهگشا باشد؟!